تفاوت میان نسخه‌های «نگار»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «نگار ماده ای است که اساساْ‌ از حنا تهیه شده و جهت ایجاد طرح و نقش بر روی انگشتان و کف دست ها و پاها به کار می رود. نگار با حنا، ماده ای که برای تقویت و رنگ کردن موها به کار می رود، اندکی تفاوت دارد. امروزه، مصرف نگار در میان اعراب و مسلمانان آسیای...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
نگار ماده ای است که اساساْ‌ از حنا تهیه شده و جهت ایجاد طرح و نقش بر روی انگشتان و کف دست ها و پاها به کار می رود. نگار با حنا، ماده ای که برای تقویت و رنگ کردن موها به کار می رود، اندکی تفاوت دارد. امروزه، مصرف نگار در میان اعراب و مسلمانان آسیای جنوبی بیش از ایرانیان رواج دارد. ایرانیان در مراسم عروسی، کف دست ها و پاهای عروس را با نگار نقش می بستند، سنتی که هنوز به شکلی نمادین و البته بسیار ساده تر تحت عنوان حنابندان مرسوم است. ژان شاردن در سفرنامه ی خود می نویسد: زنان و همچنان مردان، برای تقویت موها و پوست خود از حنا استفاده می کنند، حنا در مقابل نور خورشید و همچنین سرمای هوا، پوست و موی ایشان را محافظت می کند. دکتر پولاک اثبات نمود که حنا بر روی بافت های محکم تر همچون ناخن و کف پاها دوام بیشتری دارد. بهترین نوع حنای ایران متعلق به یزد است. طبق احادیث، حضرت رسول (ص) خود نیز از حنا استفاده کرده و آن را سیدالریاحین می خواندند. حنا خواص درمانی فراوانی داشته و آن را به تنهایی و یا همراه با روغن های گیاهی، روغن های حیوانی، روغن زیتون، سرکه، زعفران، عسل، موم و... جهت درمان انواع بیماری ها از درد عضلانی و ناخن های ضعیف گرفته تا بیماری هایی همچون جذام، وبا و بیماری های اعصاب مورد مصرف قرار می دادند.
نگار از انواع [[آرایش هفت‌قلم]] است و به نقشهایی که بر روی دست و پا برای زیبایی ترسیم می شود اطلاق میگردد. این نقشها که به رنگ سیاه یا دودی است با استفاده از ترکیب [[حنا]] با [[وسمه]] یا با موادی دیگر بر روی پوست نقاشی میشود.
 
=== معنی و ریشه شناسی ===
نگار/ni.gār/  در اصل به معنای نوشتن، تحریر کردن، نقاشی کردن، تصویر کردن است. این واژه برگرفته از فارسی میانه: nigār کشیدن، ترسیم کردن، نقش کردن و مشتق از  ایرانی باستان: ni.kāra است که خود از ni (پیشوند) و kāra (ماده مضارع) از ریشه kar- به یاد آوردن، به خاطر سپردن ساخته شده است. البته آن را از نگاریدن را از ریشه kar- کشیدن، شیار کردن مشتق دانسته اند. نگاریدن همچنین ممکن است از ریشه kar- [(s) ker->]  به معنای بریدن، کندن، گرفته شده باشد. <ref>حسن‌دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی''. ج4. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. صص2769-2770.</ref>  این واژه در گذشته به معنی مطلق حنا به کار میرفته است.
 
=== ساخت شیمیایی ===
نگار ماده ای است که از حنا تهیه شده و جهت ایجاد طرح و نقش بر روی انگشتان و کف دست ها و پاها به کار می رود، اما با [[حنا]] اندکی تفاوت دارد. برای از بین بردن رنگ نارنجی حنا آن را با آهک و نشادر مخلوط میکنند تا رنگ دودی به دست آید. بر  روی دست و پا  میکشند. گاهی نیز حنا را با [[وسمه]] مخلوط میکنند.
 
=== کاربرد ===
قسمتی را که با این مخلوط نقاشی میکنند نگاربسته گویند. معمولا در زمان عروسی بر دست و پای عروس یا به مناسبت اعیاد مختلف زنان بر روی پوست خود این نقشها را رسم میکردند، اما امروزه به مناسبتهای مختلف یا بدون مناسبت دختران به نقش کردن نگار بر روی پوست خود میپردازند. این نقشها گاهی با [[خالکوبی]] اشتباه میشود. ن امروزه، مصرف نگار در میان اعراب و مسلمانان آسیای جنوبی بیش از ایرانیان رواج دارد. ایرانیان در مراسم عروسی، کف دست ها و پاهای عروس را با نگار نقش می بستند، سنتی که هنوز به شکلی نمادین و البته بسیار ساده تر تحت عنوان [[حنابندان]] مرسوم است.  


== منابع ==
== منابع ==
سودآور فرمانفرمائیان (1381). هفت قلم آرایش ـ لوازم آرایش ایرانیان. ترجمه مژگان محمدیان نبینی. ''کتاب ماه هنر''. شماره 45-46. صص120-123.
سودآور فرمانفرمائیان (1381). هفت قلم آرایش ـ لوازم آرایش ایرانیان. ترجمه مژگان محمدیان نبینی. ''کتاب ماه هنر''. شماره 45-46. صص120-123.

نسخهٔ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۰

نگار از انواع آرایش هفت‌قلم است و به نقشهایی که بر روی دست و پا برای زیبایی ترسیم می شود اطلاق میگردد. این نقشها که به رنگ سیاه یا دودی است با استفاده از ترکیب حنا با وسمه یا با موادی دیگر بر روی پوست نقاشی میشود.

معنی و ریشه شناسی

نگار/ni.gār/ در اصل به معنای نوشتن، تحریر کردن، نقاشی کردن، تصویر کردن است. این واژه برگرفته از فارسی میانه: nigār کشیدن، ترسیم کردن، نقش کردن و مشتق از ایرانی باستان: ni.kāra است که خود از ni (پیشوند) و kāra (ماده مضارع) از ریشه kar- به یاد آوردن، به خاطر سپردن ساخته شده است. البته آن را از نگاریدن را از ریشه kar- کشیدن، شیار کردن مشتق دانسته اند. نگاریدن همچنین ممکن است از ریشه kar- [(s) ker->] به معنای بریدن، کندن، گرفته شده باشد. [۱] این واژه در گذشته به معنی مطلق حنا به کار میرفته است.

ساخت شیمیایی

نگار ماده ای است که از حنا تهیه شده و جهت ایجاد طرح و نقش بر روی انگشتان و کف دست ها و پاها به کار می رود، اما با حنا اندکی تفاوت دارد. برای از بین بردن رنگ نارنجی حنا آن را با آهک و نشادر مخلوط میکنند تا رنگ دودی به دست آید. بر روی دست و پا میکشند. گاهی نیز حنا را با وسمه مخلوط میکنند.

کاربرد

قسمتی را که با این مخلوط نقاشی میکنند نگاربسته گویند. معمولا در زمان عروسی بر دست و پای عروس یا به مناسبت اعیاد مختلف زنان بر روی پوست خود این نقشها را رسم میکردند، اما امروزه به مناسبتهای مختلف یا بدون مناسبت دختران به نقش کردن نگار بر روی پوست خود میپردازند. این نقشها گاهی با خالکوبی اشتباه میشود. ن امروزه، مصرف نگار در میان اعراب و مسلمانان آسیای جنوبی بیش از ایرانیان رواج دارد. ایرانیان در مراسم عروسی، کف دست ها و پاهای عروس را با نگار نقش می بستند، سنتی که هنوز به شکلی نمادین و البته بسیار ساده تر تحت عنوان حنابندان مرسوم است.

منابع

سودآور فرمانفرمائیان (1381). هفت قلم آرایش ـ لوازم آرایش ایرانیان. ترجمه مژگان محمدیان نبینی. کتاب ماه هنر. شماره 45-46. صص120-123.

  1. حسن‌دوست، محمد (1393). فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی. ج4. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. صص2769-2770.