تفاوت میان نسخه‌های «آرایش هفت‌قلم»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲: سطر ۲:


=== تعریف ===
=== تعریف ===
انواع مواد آرایشی که در گذشته استفاده میشده در فرهنگهای فارسی تحت عنوان '''هرهفت'''  بیان شده است. هرهفت /harhaft/ به معنی مطلق آرایش و زینت زنان است که شامل [[حنا]] ، [[وسمه]] ، [[سرخاب]]،  [[سفیدآب]] ، [[سرمه]] و [[زرک]]  (زرورق) است. در باب هفتمین ماده آرایشی اختلاف نظر است، برخی آن را [[غالیه]]  میدانند که عبارت است از بوی خوش، اما برخی دیگر  بعضی خال صورت گفته اند که از [[سرمه]] به کنج لب یا جای دیگر از رخسار گذارند. بنابراین '''هرهفت کردن''' به معنی '''آرایش کردن''' است، واژه هفت قلم آرایش کردن از به کار بردن این هفت قلم وسیله آرایش حکایت می کند. واژه دیگری که به معنی آرایش کردن به کار رفته واژه هفت و نه است.<ref>سمسار، محمد حسن (1342). آرایش و هنر. ''هنر و مردم''. بهمن 1342. شماره 16. ص35.</ref>به آرایش صورت یا بزک، هرهفت یا هفت در هفت یا هفت قلم آرایش نیز گفته می شد.<ref>خ‍زائ‍ل‍ی‌، ع‍ذرا (1387). ''ف‍ره‍ن‍گ‍ن‍ام‍ه‌ آرای‍ش‌: واژه‌ن‍ام‍ه‌ ت‍وص‍ی‍ف‍ی‌ م‍واد، اب‍زار و اص‍طلاح‍ات آرای‍ش‍ی''‌ . ت‍رج‍م‍ه‌ و ت‍ال‍ی‍ف‌ ع‍ذرا خ‍زائ‍ل‍ی‌، اس‍ع‍د ص‍ال‍ح‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: ب‍ال‌. ص56.</ref>به جای واژه هرهفت واژه هفت قلم آرایش به کار برده شده است که به معنی آرایش کامل می باشد. واژه دیگر که درگذشته جهت آرایش استفاده می شده است، هفت و نه می باشد. بدین مفهوم که زنان علاوه بر هفت ماده آرایشی، از نه وسیله زینتی برای آراستن خود استفاده می کردند، چون سرآویز، گوشواره، سلسله (زنجیر)، حلقه بینی، گلوبند، بازوبند، دست برنجن (دستبند)، انگشتر و [[خلخال]].<ref>خ‍زائ‍ل‍ی‌، ع‍ذرا (1387). ''ف‍ره‍ن‍گ‍ن‍ام‍ه‌ آرای‍ش‌: واژه‌ن‍ام‍ه‌ ت‍وص‍ی‍ف‍ی‌ م‍واد، اب‍زار و اص‍طلاح‍ات آرای‍ش‍ی''‌. ت‍رج‍م‍ه‌ و ت‍ال‍ی‍ف‌ ع‍ذرا خ‍زائ‍ل‍ی‌، اس‍ع‍د ص‍ال‍ح‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: ب‍ال‌. ص286.</ref> بزک که شاید برگرفته از واژه ترکی بزمق باشد در معنای آرایش به کار میرود. احتمالا واژه تمزیج در عربی معرب همین واژه باشد.<ref>دهخدا ذیل مدخل</ref> بزک دوزک کردن یا چاسان فسان کردن اصطلاحی است حاکی از  
انواع مواد آرایشی که در گذشته استفاده میشده در فرهنگهای فارسی تحت عنوان '''هرهفت'''  یا هفت وند بیان شده است. هرهفت /harhaft/ به معنی مطلق آرایش زنان  و هرهفت کردن به معنای آرایش کردن است. این مواد شامل [[حنا]] ، [[وسمه]] ، [[سرخاب]]،  [[سفیدآب]] ، [[سرمه]] و [[زرک]]  (زرورق) می شده است. در باب هفتمین ماده آرایشی اختلاف نظر است، برخی آن را [[غالیه]]  میدانند که همان عطر است و امروزه در زمره مواد آرایشی به شمار نمی آید؛ برخی دیگر  هفتمی را خال صورت گفته اند که با [[سرمه]] بر روی گونه یا بالای لب میگذاشتند. واژه هفت قلم آرایش کردن از به کار بردن این هفت قلم ماده آرایشی حکایت می کند. <ref>سمسار، محمد حسن (1342). آرایش و هنر. ''هنر و مردم''. بهمن 1342. شماره 16. ص35.</ref><ref>خ‍زائ‍ل‍ی‌، ع‍ذرا (1387). ''ف‍ره‍ن‍گ‍ن‍ام‍ه‌ آرای‍ش‌: واژه‌ن‍ام‍ه‌ ت‍وص‍ی‍ف‍ی‌ م‍واد، اب‍زار و اص‍طلاح‍ات آرای‍ش‍ی''‌ . ت‍رج‍م‍ه‌ و ت‍ال‍ی‍ف‌ ع‍ذرا خ‍زائ‍ل‍ی‌، اس‍ع‍د ص‍ال‍ح‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: ب‍ال‌. ص56.</ref> این اصطلاح امروزه به صورتی طعنه آمیز به  معنای آرایش غلیظ به کار میرود. بزک که شاید برگرفته از واژه ترکی بزمق باشد نیز  به معنای آرایش است که احتمالا واژه تمزیج در عربی معرب همین واژه باشد.<ref>دهخدا ذیل مدخل</ref> بزک دوزک کردن یا چاسان فسان کردن نیز اصطلاحی است حاکی از آرایش کردن که با مقداری تمسخر همراه است.


=== تاریخچه ===
زیبایی امری وابسته به زمان و مکان است و تعریف آن در زمانهای مختلف و در جغرافیای گوناکون، متفاوت بوده است. در دوره پس از اسلام در ایران، پوست سفید، چشمان سیاه، لب های سرخ، گونه صورتی، ابروهای پرپشت و کشیده و گردی صورت نشانه های زیبایی بوده اند. براساس چنین معیارهایی، زنان سعی می کردند تا پوستی سفید چون شیر، لبانی سرخ همچون یاقوت، گونه هایی چون گلبرگ لاله، چشمانی سیاه، ابروانی کمانی شکل، موهایی بلند و پرچین و شکن و سیاه، بدنی معطر و خالی بر گوشه ی لب داشته باشند و برای رسیدن به چنین منظوری،از مواد آرایشی متفاوتی استفاده میکردند. هفت قلم آرایش نخست در داستان مشهور سمک عیار که در قرن ۶ هجری نگاشته شده، به کار رفته و حداقل به شش مورد از این اقلام ـ به استثناء زرک ـ در متون قرون اولیه اسلامی اشاره شده است. در برخی کتب نیز  به جای زرک، غالیه یا عطر  آورده شده است.


عدد هفت ارزشی نمادین و مذهبی داشته و نشانه ی کمال بوده است. تعداد اقلام از شش جزء تا هشت جزء هم بیان شده است.در برخی ادوار و طی تغییر و تحولی که در مدهای مختلف به وجود آمد، یک یا چند وسیله ی آرایشی به این هفت قلم اضافه و یا از آن حذف شدند. گرچه عطرها متعلق به طبقه بندی جداگانه ای هستند، اما بعضی مواقع جزء این گروه قرار می گرفتند. روغنهای نرم کننده پوست مانند روغن بادام یا نارگیل گرچه کاربرد آرایشی داشته اند اما در زمره این هفت قلم ذکر نشده اند.


هفت و نه: [هـَ تُ نُ هْ] هفت نه. مراد هفت قلم آرایش زنان است.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). ''لغت‌نامه''. ج15. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref>
=== خواص ===
 
تمامی اجزاء مواد آرایشی در مکان ها و ادوار مختلف به یک میزان دارای اهمیت نبوده و بنا به موقعیت اجتماعی افراد و نیز بهای لوازم آرایش، میزان استفاده از آنها متفاوت بوده است. به علاوه هرکدام به منظوری به کار میرفته است. در این میان، حنا و سرمه استثنا بوده و در تمامی دوران ها از کشور مغرب گرفته تا هندوستان استفاده از آن رواج داشته است. کتابهای ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی که در حدود یک قرن پیش از نگارش کتاب سمک عیار می زیسته اند، به سرمه اشاره شده است. به غیر از [[سرمه]] و [[حنا]] که علاوه بر کاربرد زیبایی، جنبه درمانی، ضد قارچی و ضد میکروبی یا تقویتی هم داشته اند،دیگر مواد آرایشی عمدتا جنبه زیبایی داشته است. ر
 
 
 
<nowiki>***</nowiki>در حال تکمیل


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۷ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۲

آرایش هفت قلم اشاره دارد به استفاده همزمان از کلیه لوازم آرایشی که در زمان گذشته زنان مورد استفاده قرار میدادند.

تعریف

انواع مواد آرایشی که در گذشته استفاده میشده در فرهنگهای فارسی تحت عنوان هرهفت یا هفت وند بیان شده است. هرهفت /harhaft/ به معنی مطلق آرایش زنان و هرهفت کردن به معنای آرایش کردن است. این مواد شامل حنا ، وسمه ، سرخاب، سفیدآب ، سرمه و زرک (زرورق) می شده است. در باب هفتمین ماده آرایشی اختلاف نظر است، برخی آن را غالیه میدانند که همان عطر است و امروزه در زمره مواد آرایشی به شمار نمی آید؛ برخی دیگر هفتمی را خال صورت گفته اند که با سرمه بر روی گونه یا بالای لب میگذاشتند. واژه هفت قلم آرایش کردن از به کار بردن این هفت قلم ماده آرایشی حکایت می کند. [۱][۲] این اصطلاح امروزه به صورتی طعنه آمیز به معنای آرایش غلیظ به کار میرود. بزک که شاید برگرفته از واژه ترکی بزمق باشد نیز به معنای آرایش است که احتمالا واژه تمزیج در عربی معرب همین واژه باشد.[۳] بزک دوزک کردن یا چاسان فسان کردن نیز اصطلاحی است حاکی از آرایش کردن که با مقداری تمسخر همراه است.

تاریخچه

زیبایی امری وابسته به زمان و مکان است و تعریف آن در زمانهای مختلف و در جغرافیای گوناکون، متفاوت بوده است. در دوره پس از اسلام در ایران، پوست سفید، چشمان سیاه، لب های سرخ، گونه صورتی، ابروهای پرپشت و کشیده و گردی صورت نشانه های زیبایی بوده اند. براساس چنین معیارهایی، زنان سعی می کردند تا پوستی سفید چون شیر، لبانی سرخ همچون یاقوت، گونه هایی چون گلبرگ لاله، چشمانی سیاه، ابروانی کمانی شکل، موهایی بلند و پرچین و شکن و سیاه، بدنی معطر و خالی بر گوشه ی لب داشته باشند و برای رسیدن به چنین منظوری،از مواد آرایشی متفاوتی استفاده میکردند. هفت قلم آرایش نخست در داستان مشهور سمک عیار که در قرن ۶ هجری نگاشته شده، به کار رفته و حداقل به شش مورد از این اقلام ـ به استثناء زرک ـ در متون قرون اولیه اسلامی اشاره شده است. در برخی کتب نیز به جای زرک، غالیه یا عطر آورده شده است.

عدد هفت ارزشی نمادین و مذهبی داشته و نشانه ی کمال بوده است. تعداد اقلام از شش جزء تا هشت جزء هم بیان شده است.در برخی ادوار و طی تغییر و تحولی که در مدهای مختلف به وجود آمد، یک یا چند وسیله ی آرایشی به این هفت قلم اضافه و یا از آن حذف شدند. گرچه عطرها متعلق به طبقه بندی جداگانه ای هستند، اما بعضی مواقع جزء این گروه قرار می گرفتند. روغنهای نرم کننده پوست مانند روغن بادام یا نارگیل گرچه کاربرد آرایشی داشته اند اما در زمره این هفت قلم ذکر نشده اند.

خواص

تمامی اجزاء مواد آرایشی در مکان ها و ادوار مختلف به یک میزان دارای اهمیت نبوده و بنا به موقعیت اجتماعی افراد و نیز بهای لوازم آرایش، میزان استفاده از آنها متفاوت بوده است. به علاوه هرکدام به منظوری به کار میرفته است. در این میان، حنا و سرمه استثنا بوده و در تمامی دوران ها از کشور مغرب گرفته تا هندوستان استفاده از آن رواج داشته است. کتابهای ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی که در حدود یک قرن پیش از نگارش کتاب سمک عیار می زیسته اند، به سرمه اشاره شده است. به غیر از سرمه و حنا که علاوه بر کاربرد زیبایی، جنبه درمانی، ضد قارچی و ضد میکروبی یا تقویتی هم داشته اند،دیگر مواد آرایشی عمدتا جنبه زیبایی داشته است. ر

منابع

  1. سمسار، محمد حسن (1342). آرایش و هنر. هنر و مردم. بهمن 1342. شماره 16. ص35.
  2. خ‍زائ‍ل‍ی‌، ع‍ذرا (1387). ف‍ره‍ن‍گ‍ن‍ام‍ه‌ آرای‍ش‌: واژه‌ن‍ام‍ه‌ ت‍وص‍ی‍ف‍ی‌ م‍واد، اب‍زار و اص‍طلاح‍ات آرای‍ش‍ی‌ . ت‍رج‍م‍ه‌ و ت‍ال‍ی‍ف‌ ع‍ذرا خ‍زائ‍ل‍ی‌، اس‍ع‍د ص‍ال‍ح‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: ب‍ال‌. ص56.
  3. دهخدا ذیل مدخل

پیوند به بیرون