تاج‌السلطنه

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

زهرا ملقب به تاج‌السلطنه (1301 ـ 1355ق) یکی از دختران ناصرالدین شاه بود که در جنبش مشروطیت نقش داشت.

زندگی‌نامه

زهرا تاج‌السلطنه متولد 6 ربیع الثانی 1301ق[۱]دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه و از زنان معروف در دوره مشروطه است که به عنوان یک زن درباری نقش مؤثری در این جنبش داشته است. مادر تاج‌السلطنه، مریم خانم ملقب به توران‌السلطنه بود.[۲] برخی منابع مریم توران‌السلطنه معروف به خانم شاهزاده[۳] را دختر قمرتاج و محمدحسن میرزا معتضدالدوله(پسر خسرو میرزا، پسر عباس میرزا ولیعهد) دانسته‌اند.[۴] او ظاهراً به لحاظ جمال نیز شهره بوده است.[۵]

همسران تاج‌السلطنه

تاج‌السلطنه سه مرتبه ازدواج کرد که هر سه به طلاق انجامید. همسر اولش، امیرحسن خان شجاع‌السلطنه وشمگیر پسر محمدباقرخان سردار اکرم بود که در سال 1311ه.ق، در زمان حیات ناصرالدین شاه، خطبه عقد آنها جاری شد.[۶]تاج‌السلطنه در زمان عقد نه سال داشت[۵] و شجاع‌السلطنه ده ساله بود.[۷] عروسی تاج‌السلطنه یک سال پس از به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه (1314 ق.) رسماً اعلام شد.[۸] او این ازدواج را آغاز شوربختی خود می‌دانست، چرا که در آن زمان دختری مغرور و زیبا بود و همسرش چندان پای‌بند این تعهد نبود و به همین جهت دچار بحران روحی شد.[۹] تاج‌السلطنه که اهل تحصیل و هنر بود در جستجوی حقوق فردی و آزادی انتخاب و حصول اختیارات در زندگی شخصی، با خانواده شوهر درگیر شد و سرانجام پس از ده سال تحمل طلاق گرفت.[۱۰] حاصل این ازدواج چهار فرزند بود به نام‌های قمرتاج توران‌الدوله، فخرایران، امیرعباس (دیباج)، و فخرزمان.[۱۱]

تاج‌السلطنه یکی دوسال بعد از جدایی از شجاع‌السلطنه با قوللر آقاسی، برادرزاده پاشاخان سرتیپ امیربهادر جنگ ازدواج کرد.[۱۲] این ازدواج ظاهراً کمتر از 4 ماه دوام آورد. گویا علت اصلی طلاق مخالفت امیربهادر جنگ (دایی قوللر آقاسی) با این ازدواج بود. تاج‌السلطنه عضو انجمن حریت نسوان بود و امیربهادر جنگ هم که از مخالفان مشروطه بود به شدت مخالفت کرد و قوللر آقاسی را تحت فشار قرار داد تا همسرش تاج‌السلطنه را طلاق دهد.[۱۳] امیربهادر تمام مناصب قوللر آقاسی را سلب و از کشیکخانه و خانه خودش خارج کرد.[۱۴]به این ترتیب قوللر آقاسی مجبور به طلاق تاج‌السلطنه شد. تاج‌السلطنه حدود سال 1324 ق. از همسر دومش جدا شد.[۹]


فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

تاج‌السلطنه از مدافعان جنبش مشروطه بود و با خواهرش افتخارالسلطنه عضو انجمن آزادی زنان یا انجمن حریت نسوان بودند.[۱۵]به طوری که از یادداشت‌های تاج‌السلطنه برمی‌آید، وی دارای تفکرات سوسیالیستی و از فعالان حقوق زنان بود.[۱۶]تاج‌السلطنه طرفدار اصول مشروطیت و تجدد و آزادی زنان و مخالف دیکتاتوری و اشرافی‌گری بود.[۱۷]تاج‌السلطنه در بزرگسالی، از عدم آگاهی زنان به حقوق خود محزون بود چرا که زن‌های ایرانی، حقوق خود را ندانسته و هیچ درصدد تکلیفات انسانی خود برنمی‌آمدند و معتقد بودند حالا که به یک اندازه راه ترقی برای نسوان باز شده و می‌توانند دخترها را در مدارس بگذراند و آتیه آنها را به نور علم و کمال روشن نمایند، مدرسه رفتن را برای دخترانشان عیب می‌دانند.[۱۸]

تاج‌السلطنه زنی آگاه و دانشور، آشنا به ادبیات، دارای ذوق شعر و موسیقی کتابخوان، نقاش و خواننده آثار روشنفکران و روشنگران غربی بود و با خواندن کتاب‌های فیلسوفان غربی چون ژول سیمون از نحوه تربیت فرزندان در دربار قاجار انتقاد و علت‌ها را ریشه‌یابی و نقد می‌کرد.[۱۹]

وی با مطالعه و کنکاش در آثار مشاهیر اروپایی، با فرهنگ آنها نیز آشنا شده بود، و هنجارها و افکار سنتی عصر خویش را مورد پرسش قرار می‌داد. وی با تاریخ فرانسه و شخصیت‌های برجسته جهان همانند پطر کبیر، ویکتور هوگو، روسو، داروین و... آشنا شد. زبان فرانسه و علوم جدید آموخت. به همین دلیل افکار و نوشته‌های او در مورد دربار و اوضاع اجتماعی سیاسی منتقدانه و درک وی از نوگرایی به طور خلاصه عبارت بود از: اهمیت دادن به علم و دانش، داشتن حق انتخاب همسر، ضرورت حضور زنان در اجتماع، شکستن فضای بسته سنت و دستیابی به افکار جدید.[۲۰]


خاطرات تاج‌السلطنه

بعضی از مورخین از جمله ایرج افشار خاطراتی که تاج‌السطنه از خود برجای گذاشته است را منتسب به وی ندانسته و با توجه به مستنداتی که ارائه نموده‌اند در اصالت آن تردید دارند. به گمان آنها این کتاب حاوی گزارش احوال تاج‌السلطنه است ولی گفتن اینکه انشای شخص او باشد جای بحث و حرف است.[۲۱]

تاج‌السلطنه خاطرات خود را خطاب به معلمش نوشته و در بعضی از مندرجات کتاب او را پسرعمه عزیز و سلیمان نامیده است. (وی نوه عمه‌اش بوده است).[۱۵]



تاج‌السلطنه در بخشی از خاطراتش به ترک دین و اعتقادات مذهبی‌اش اشاره می‌کند و می‌نویسد:[۲۲]

این جوان نجیب، هفته‌ای سه روز به من درس می‌داد. در تنفس و موقع استراحت، صحبت مذهبی می‌کرد و از طبیعیون قصه می‌کرد. من در اوایل خیلی متغیر شده؛ با او مجادله می‌کردم. بعد، کم کم گوش می‌کردم. پس از مدتی، باور کردم. اول کاری که کردم، تغییر لباس دادم: لباس فرنگی، سر برهنه؛ در حالتی که هنوز در ایران، زن‌ها لباس فرم قدیم را داشته. پس از لباس، ترک نماز و طاعت را هم کردم؛ زیرا که با ستین‌های تنگ لباس‌های چسبیده، وضو ساختن و نماز کردن مشکل بود. پس از اینکه نماز ترک شد، تمام مذاهب و اعتقادات را باطل شمرده، می‌گفتم: رعد، رعد است؛ برق، برق. درخت فلان است؛ انسان فلان... و هرچه روز به روز در تحصیل پیش می‌رفتم، بر لامذهبی دامن زدم... از بس که تاریخ و رمان‌های فرنگی را این معلم من خوانده بود، به من حالی کرده بود که فقط دنیا همین تهران نیست، من دیوانه‌وار میل رفتن اروپا را داشت، و همین میل، در من قوت گرفت و باعث متارکه‌ی من با شوهرم شد.


درگذشت

تاج‌السلطنه بقدری از محیط آلوده و فاسد اشرافی دچار حرمان و یأس می‌گردد که سه بار دست به خودکشی زد و خود را مسموم کرد.[۲۳] او احتمالاً در سال 1936 م (1355 ق. و 1315 ش.) در تهران درگذشت.[۲۴]


منابع

  1. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (1356). روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. به کوشش ایرج افشار. تهران: امیرکبیر. ص277.
  2. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص339.
  3. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص341 به نقل از س‍ال‍ور، ق‍ه‍رم‍ان‌ م‍ی‍رزا (1376). روزنامه خاطرات عین‌السلطنه. ج2. ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌ م‍س‍ع‍ود س‍ال‍ور، ای‍رج‌ اف‍ش‍ار. تهران: اساطیر.
  4. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص341.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ کرمانی، حاجیه خانم علویه (1386). روزنامه سفر حج، عتبات عالیات و دربار ناصری. به کوشش رسول جعفریان. قم: مورخ. ص127.
  6. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (1356). روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. به کوشش ایرج افشار. تهران: امیرکبیر. ص921.
  7. کرمانی، حاجیه خانم علویه (1386). روزنامه سفر حج، عتبات عالیات و دربار ناصری. به کوشش رسول جعفریان. قم: مورخ. ص165.
  8. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص350.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ قاسمی، ابوالفضل (1354). سرگذشت پرماجرای تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه به قلم خودش. وحید. مهر 1354. شماره 184. صص 757-762.
  10. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. صص344-345.
  11. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص353 به نقل از سایت دنیای زنان در عصر قاجار.
  12. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص354 به نقل از ربیعی، منیژه. دانشنامه جهان اسلام. مدخل تاج‌السلطنه.
  13. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص354.
  14. س‍ال‍ور، ق‍ه‍رم‍ان‌ م‍ی‍رزا (1377). روزنامه خاطرات عین‌السلطنه. ج3. ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌ م‍س‍ع‍ود س‍ال‍ور، ای‍رج‌ اف‍ش‍ار. تهران: اساطیر. ص2010.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص357.
  16. آفاری، ژانت (1377). انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه. ترجمه جواد یوسفیان. تهران: نشر بانو. ص23.
  17. ت‍اج‌ال‍س‍ل‍طن‍ه‌ (1361). خاطرات تاج‌السلطنه. به کوشش مسعود عرفانیان. تهران: نشر تاریخ ایران. ص159.
  18. ت‍اج‌ال‍س‍ل‍طن‍ه‌ (1361). خاطرات تاج‌السلطنه. به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی)، سیروس سعدوندیان. تهران: نشر تاریخ ایران. ص12.
  19. بهفر، مهری (1377). گذاری بر برابری خواهی و آزادی جویی زن قاجاری همراه با تاج‌السلطنه. حقوق زنان. شهریور 1377. شماره 4. ص50.
  20. حسن نیا، محمد؛ نظام، ریحانه (1392). زنان دربار قاجار و مطالبات اقتصادی و اجتماعی با تأکید بر اسناد. پیام بهارستان. زمستان 1392. دوره دوم. سال ششم. شماره 22. ص223.
  21. افشار، ایرج (1384). خاطرات تاج‌السلطنه. حافظ. آبان 1384. شماره 20. صص18-20.
  22. ت‍اج‌ال‍س‍ل‍طن‍ه‌ (1361). خاطرات تاج‌السلطنه. به کوشش مسعود عرفانیان. تهران: نشر تاریخ ایران. صص160-161.
  23. قاسمی، ابوالفضل (1354). یادداشت‌های تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه به قلم خودش. وحید. آبان 1354. شماره 185.
  24. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص364 به نقل از افسانه نجم آبادی، دائره‌‍المعارف ایرانیکا مدخل TĀJ-al-SALṬANA.



نویسنده: حکمت بروجردی