انجمن حریت نسوان

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

انجمن حریت نسوان یا انجمن آزادی زنان یکی از نخستین انجمن‌های زنان بود که پس از تصویب قانون اساسی در 1286 ش (1325 ق) تشکیل شد.[۱]

پیشینه

در دوران مشروطه و پیش از جنگ جهانی اول گروهی از ایرانیان روشنفکری که به اروپا سفر کرده بودند متأثر از اندیشه‌های تجددطلبانه غرب در صدد برآمدند زنان ایران را به مشارکت در امور اجتماعی ترغیب کنند. این اندیشه آغاز تشکیل انجمنی شد که نام آن را انجمن حریت نسوان (در برخی متون از آن به عنوان انجمن آزادی زنان یاد شده است) نهادند. آنها برای این انجمن نظامنامه‌ای نوشتند که طبق آن مقرر شد ورود مرد یا زنِ تنها اکیداً ممنوع باشد و هر زنی حتماً با یکی از محارم مردش در جلسات حضور یابد.[۲] پدران و برادران، دختران و خواهران را در این گردهمایی‌ها همراهی می‌کردند و زنان به همراه محارم خود به انجمن می‌رفتند. بستگان ذکور زنان برای اینکه انجمن را از متهم شدن به امور خلاف اخلاق مصون بدارند، خود در حفظ و حراست آن می‌کوشیدند.[۳]


محل انجمن

جلسات انجمن از ترس تکفیر و مزاحمت مخالفان بسیار محرمانه صورت می‌گرفت و اعضاء، شرکت در آن را از دیگران حتی فرزندان خود پنهان می‌کردند.[۱] این جلسات ماهی دوبار در محلی خارج از شهر تهران که تردد کمتری داشت و کمتر در معرض دید بود تشکیل می‌شد. چون در آن زمان فیشرآباد خارج شهر تهران به شمار می‌آمد و باغ و مغازه گل فروشی پرتیوا در خیابان فیشرآباد بود این محل را برای تشکیل جلسات مناسب دانسته شد و هیئت مدیره انجمن با پروتیوا مذاکره و موافقت او را جلب کردند.[۲]


اهداف

تمرکز بحث‌ها در این جلسات بر شرایط فرودست زنان قرار داشت و به منظور ایجاد اعتماد به نفس در میان زنان فقط اعضای زن اجازه سخنرانی در این جلسات را داشتند.[۴]گفتگوها فقط در اطراف اوضاع و احوال زنان کشور و مشکلات آنها بود. آنچه مدنظر گردانندگان این انجمن بود خو گرفتن زنان به آداب حضور در اجتماع‌های زن و مرد و بحث کردن پیرامون موضوع‌های جدی زندگی و حل مشکلات خانوادگی و ضمناً رفع کمرویی از زنها برای اظهارنظر در جمع بود. انجمن آزادی زنان قبل از هر چیز، یک مرکز آموزشی بود. زنان سخنران درباره مسائل اجتماعی و سیاسی به بحث می‌پرداختند و در ضمن صحبت خود روش‌های حل مسائل مزبور را نیز مورد توجه و شور قرار می‌دادند.[۳]


دستاورد

در آن زمان زنان ایرانی قدرت ابراز وجود نداشتند و از سر حجب و حیا به آسانی نمی‌توانستند در برابر مردم و در حضور مردان نامحرم بایستند و درباره مسائل اجتماعی و حقوقی خود سخن بگویند. کمترین دستاورد این انجمن این بود که زنان قدرت ابراز وجود پیدا کردند و متوجه شدند می‌توانند وارد بحث در مسائل سیاسی و اجتماعی شوند.[۳] پیش از این هیچگاه چنین فرصتی برای زنان مهیا نشده بود.


اعضای برجسته

زنان سرشناس عضو انجمن عبارت بودند از: میرزا باجی خانم، نواب سمیعی، صدیقه دولت آبادی، منیره خانم، گلین موافق، دو دختر ناصرالدین شاه به نام‌های افتخارالسلطنه و تاج‌السلطنه، افسرالسلطنه، خانم حکیم، شمس‌الملوک جواهرکلام، خانم دکتر ایوب، افندیه خانم، فخرالملوک دختر مرحوم شیخ‌الرئیس قاجار.[۲] در میان اعضای این انجمن دو زن مبلغ مسیحی آمریکایی به نام‌های مری پارک جردن و آنی استاکینگ بویس نیز حضور داشتند.[۳]


انحلال

طبق نظام‌نامه انجمن، افراد مجرد یا کسانی که همراهی نداشتند نمی‌‎توانستند در جلسات شرکت کنند. در یکی از این جلسات رد تقاضای یکی از کسانی که می‌خواست تنها و بدون شرکت همسرش به عضویت انجمن درآید سبب شد که او از روی بدخواهی، روحانیون متعصب ساکن بازار را از وجود این انجمن و جلسات آن آگاه سازد. اطلاع این افراد همان و حرکت اعتراضی آنها از بازار عباس آباد که خانه یکی از روحانیون بود به سمت فیشرآباد همان. مأمورین انتظامی هم البته ممانعتی به عمل نیاوردند. پیش از رسیدن آنها به دروازه دولت، جوان ارمنی شاگرد آنتوان خان عکاس به نام آغاسی متوجه موضوع شد و خودش را با شتاب به باغ پرتیوا رسانید و اعضای جلسه را از موضوع آگاه کرد. بدین گونه اعضا پیش از رسیدم مخالفین جلسه را ترک کردند. بدین ترتیب انجمن منحل و جلسات آن لغو شد.[۲]


منابع

  1. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص357.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ بامداد، بدرالملوک (1348). زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید. ج2. تهران: ابن سینا. صص7-9.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ آفاری، ژانت (1377). انجمن‌های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه. ترجمه جواد یوسفیان. تهران: بانو. صص22-24.
  4. ساناساریان، الیز (1384). جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷). ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران. ص62.


پیوند به بیرون

  1. دنیای زنان در عصر قاجار
  2. ویکی‌فقه


نویسنده: حکمت بروجردی