مهرتاج رخشان
مهرتاج رخشان تهرانی (1260 ـ1353 ش.) شاعر، نویسنده، فعال سیاسی و اجتماعی، مدیر و مؤسس مدرسه اُم المدارس (تأسیس 1280 ش.) در تهران و مدیر مدرسه شرعیات در اصفهان بود.
زندگینامه
بدرالدجی رخشان تهرانی در سال 1260 ش. در تهران متولد شد. پدرش میرزا محمدباقر رضوی معروف به امام الحکما قاضی و طبیب دربار قاجار و مادرش حمیده خاتون بود. نام بدرالدجی به معنای ماه در میان تاریکی را پدرش برای او انتخاب کرده بود، اما او بعدها نام خود را به مهرتاج تغییر داد، چرا که نمیخواست تنها یک ماه باشد در میان دنیای تاریکی، بلکه آرزو داشت همه زنان بدرخشند و دنیا را از وجود خود روشنایی بخشند.[۳]
تحصیلات
پدر مهرتاج مرد روشنفکر و تحصیلکردهای بود و با درس خواندن فرزندانش مخالفتی نداشت، ولی با مدرسه رفتن و از خانه خارج شدن آنها مخالف بود. مهرتاج دروس فقه، عربی، تاریخ و زبان انگلیسی را نزد پدر و مادرش آموخت.[۳] اما عطش رفتن به مدرسه او و خواهرش را بر آن داشت در شانزده سالگی به مدت یک ماه در منزل علیاصغرخان اتابک که از دشمنان پدرشان بود بست بنشینند تا او را وادار به موافقت با ادامه تحصیل خود بکنند. سرانجام پدر تسلیم شد. مهرتاج در کلاس چهارم مدرسه دخترانه آمریکایی تهران که نخستین مدرسه دخترانه در تهران بود پذیرفته شد. این مدرسه که توسط مبلغان مسیحی (مسیونرهای) آمریکایی در سال ۱۲۵۳ تأسیس شده بود و بعدها تبدیل به مدرسه ایران بیتئیل و سپس، کالج دماوند شد تا سال ۱۲۶۷ فقط متعلق به دختران مسیحی بود. پس از آن دختران زرتشتی و یهودی نیز وارد این مدرسه شدند و در سال ۱۲۷۵ دختران مسلمان نیز از سوی دولت اجازه ورود به این مدرسه را پیدا کردند.[۴] مهرتاج رخشان و مریم اردلانی نخستین دانشآموختگان ایرانی مسلمان این مدرسه بودند.
مهرتاج از کودکی نواختن پیانو را آموخت.[۵] او دیدگاههای فلسفی داشت که آن را از جد مادریاش حکیم سینا به ارث برده بود.[۶]مهرتاج به زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی مسلط و طبع شاعری را از مادرش به ارث برده بود و شعر میسرود.[۶]
مهرتاج هرگز ازدواج نکرد، اما سرپرستی چند کودک در شهر اصفهان را برعهده گرفت.[۷] او از سال 1311 که انزوای خود خواستهاش را به عنوان اعتراض به بیعدالتی و بیفرهنگی آغاز کرد، تا سال 1353 که در گورستان فرامه دماوند به خاک سپرده شد، در آرزوی بهبود زندگی مردم و گسترش فرهنگ عمومی بود.[۸]
اشعار
مهرتاج رخشان اگرچه با نام شاعر شناخته شده نیست، اما بیش از 1000 بیت شعر از او به یادگار مانده است. او در زمینه اشعارش با میرزاده عشقی مکاتباتی داشته است که برخی از آنها موجود است.
شعر در آزادی یکی از سرودههای اوست:
ای دل غمین برخیز کن بنای آزادی
تا زنی همی جولان در فضای آزادی
جهدها و کوششها بایدت در این میدان
تا کنی اسیران را آشنای آزادی
در روان آزادی، زندگی جاوید است
هان تو جسم فانی را کن فدای آزادی
همچو کرم ابریشم پیله را رها بنما
تا پری چو پروانه در هوای آزادی
صبر و حوصله تا چند در رهاییت زین بند
نیست چاره دیگر هم، سوای آزادی
با صدای اعلی ده این خبر بگمراهان
علم و معرفت باشد رهنمای آزادی
خیره میشود (رخشان) با حمایت یزدان
رقص میکند آن دم در نوای آزادی[۹]
فعالیتهای حرفهای
مهرتاج رخشان در سال 1280 ش. با کمک پدرش مدرسه اُم المدارس را در تهران تأسیس کرد.[۱۰] خود او و خواهرش در این مدرسه تدریس میکردند.
با تأسیس مدرسه خواهرش تحصیل را کنار گذاشت، ولی بدرالدجی در سال ۱۲۸۴ یعنی یک سال پیش از صدور فرمان مشروطه از مدرسه فارغالتحصیل شد و از اولین زنان مسلمانی بود که از مدرسه آمریکایی تهران دیپلم گرفت.[۶] او ابتدا با چادر و چاقچور و روبنده به مدرسه میرفت، اما چند سال بعد برای آنکه از گرفتاریهای کیلومترها پیادهروی از خانه تا مدرسه با چادر و چاقچور و وسایل مدرسه رهایی یابد نوعی لباس شبیه به یک مانتو امروزی بلند به همراه کلاه طراحی کرد. لباس ابتکاری او با مخالفت شدید قشر سنتی روبرو شد، به گونهای که او به ترور تهدید شد؛ ناچار این لباس را کنار گذاشت و به پوشش سابق خود بازگشت. اما او در مراسم فارغالتحصیلی خود در مدرسه دخترانه آمریکایی بدون حجاب ظاهر شد و به دو زبان انگلیسی و فارسی به سخنرانی پرداخت.[۱۱] پس از آن دوباره چادر به سر کرد، اما دیگر چاقچور به پا نکرد و به جای چاقچور جوراب پوشید. او ظاهراً اولین زنی بود که چاقچور را کنار گذاشت و جوراب پوشیدن را بین زنان اعیان و اشراف و روشنفکر آن دوره رواج داد. یک بار نیز به همین علت دستگیر شد و مورد مؤاخذه قرار گرفت.[۱۲]
او پس از فارغالتحصیلی به معلمی و مدیریت در مدارس دخترانه ادامه داد. رخشان پس از بسته شدن مدرسه ام المدارس، با سمت مدیر در شهرهای انزلی، مشهد، شاهرود، اصفهان، گلپایگان و ملایر مشغول به کار شد. او مدتی در اداره مکتبخانه شرعیات اصفهان به صدیقه دولتآبادی کمک کرد. مدتی نیز در مدرسه آمریکاییها که از آن فارغالتحصیل شده بود، زبان و ادبیات فارسی را تدریس کرد.[۱۳] آخرین شغل دولتی او مدیریت مدرسهای در شهر ملایر بود که از آنجا که رئیس فرهنگ وقت ملایر با رشوه به دانشآموزان تصدیق میداد رخشان به نشانه اعتراض استعفا داد و دولت هم حقوق بازنشستگی او را نداد. پس از آن رخشان از سال 1311 تا پایان عمر در باغی در شهر دماوند ساکن شد.[۱۴]
فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی
مهرتاج رخشان از پیشگامان جنبش زنان و تأسیس مدارس دخترانه در ایران بود. او نویسنده نخستین نظامنامه مدارس ایران برای وزارت معارف نیز بود.[۱۰] رخشان به درخواست وزیر فرهنگ وقت برنامهای برای مدارس ایرانی به سبک مدارس آمریکایی با استفاده از کتابهای انگلیسی تنظیم کرد که در صفحه اول اولین شماره مجله معارف چاپ شد.[۱۵]
رخشان عضو هیأت تحریریه نشریه عالم نسوان بود. او در ۱۳۰۷ در مقالهای که در این نشریه چاپ شد پیشنهاد تشکیل خانه امید برای نگهداری و آموزش زنان روسپی توبه کرده را که دیگر در میان خانواده جایگاهی نداشتند مطرح کرد. از نظر او جامعه مقصر اصلی در پدیده روسپیگری بود و همین جامعه میتوانست این مشکل را رفع کند. مقاله او از اولین مقالات در حوزه بررسی مشکلات زنان روسپی به عنوان محرومترین بخشهای جامعه بود. او حتی پیشنهاد داد برای تأمین معاش این زنان دوختن لباس سربازان وظیفه را به آنها بسپارند.
رخشان در سخنرانی خود در دومین کنگره نسوان شرق که در سال 1311 در تهران برگزار شد مجدداً به موضوع روسپیگری اشاره کرد و به پیشنهاد او ماده ۱۷ مرامنامه کنگره بینالمللی زنان به ضرورت لغو فحشا و بردگی اختصاص یافت. او در نطق خود که در 7 آذر 1311 در کنگره نسوان شرق ایراد شد با اشاره به تجارب خود در مدیریت مدارس نبود تربیت اخلاقی در مدارس و عدم توجه به آن را از نقائص مدارس عنوان کرد و اصلاح اخلاق کودکان را در مرحله اول اهمیت شمرد. او بر این اعتقاد بود که در مدارس توجه کمی به اخلاق دختران و پسران و نیز معلمان آنها میشود. نقص دیگر از دیدگاه او عدم توجه به بهداشت بود که کمتر در مدارس مورد توجه قرار میگرفت. به گفته او در زمان مدیریت مدرسه در ملایر رئیس معارف اجازه نداد او به شاگردان، تعلیم بهداشت بدهد.[۱۶]
مبارزات
مهرتاج زنی مبارز بود. او در آغاز مشروطه وارد مبارزات سیاسی شد و به مخالفت با مورگان شوستر آمریکایی پرداخت. او زنان ام المدارس را برای تظاهرات به خیابان میبرد. در واقع او پشتیبان سرسخت مبارزات اقتصادی بود و مصرف کالاهای خارجی را تحریم میکرد. او در این راستا به قهوهخانهها میرفت و آنان را از مصرف قند و شکر وارداتی منع میکرد.[۱۳]
آثار (چاپ نشده)
کتاب زنان سخنور، هدایت به راههای عدالت و چندین مقاله از جمله تألیفات مهرتاج رخشان بود که به چاپ نرسید. او به علاوه دو طرح خانه امید (طرح جمعآوری و نگهداری زنان روسپی) و تساوی حقوق دختر و پسر در امر تحصیل را پیشنهاد داد (دختران در آن هنگام اجازه تحصیل بیش از کلاس ششم را نداشتند).[۱۷]
منابع
- ↑ خشایار وزیری، فخری (قویمی) (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه. ص319.
- ↑ ساناساریان، الیز (1384). جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷). ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران. ص68.
- ↑ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه. ص318.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص117.
- ↑ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه. ص326.
- ↑ وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص120.
- ↑ خشایار وزیری، فخری (قویمی) (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. ص113.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص118.
- ↑ پیرنیا، منصوره (1374). سالار زنان ایران. واشنگتن: مهر ایران. ص70.
- ↑ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه. ص323
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص115.
- ↑ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه. ص327.
- ↑ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه. ص324.
- ↑ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه. ص91.
- ↑ سلامی، غلامرضا؛ نجمآبادی، افسانه (1384). نهضت نسوان شرق. تهران: نشر و پژوهش شیرازه. ص328.
پیوند به بیرون
نگارخانه
نویسنده: حکمت بروجردی