سیمین دانشور

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سیمین دانشور
مقبره سیمین دانشور به همراه خواهرش ویکتوریا دانشور

سیمین دانشور (1300- 1390) مشهورترین نویسنده زن معاصر است که داستان‌نویسی، ترجمه و استادی در دانشگاه تهران را در کارنامه خود داشت.

زندگی‌نامه

سیمین دانشور در 8 اردیبهشت سال 1300 در شیراز متولد شد. پدرش دکتر محمدعلی دانشور ـ احیاء‌السلطنه ـ پزشک، و مادرش قمرالسلطنه حکمت ـ از نوادگان علی‌اصغر حکمت بود. پدر سیمین طب قدیم را آموخته بود و سپس برای تحصیل پزشکی به فرانسه و آلمان رفته بود. پزشکی مردمی بود که به فقرا کمک فراوانی می‌کرد و هزینه تحصیل فرزندان افراد بی‌بضاعت را تقبل کرده بود. داروخانه‌ای داشت به نام داروخانه خورشید. داروی مستمندان را به رایگان در اختیارشان می‌گذاشت. فردی متمکن بود و دوران کودکی سیمین در رفاه گذشت.[۱]

مادر سیمین نقاش بود و نقاشی را از یکی از شاگردان کمال‌الملک به نام صدر شایسته فرا گرفته بود؛ زن هنرمندی بود که در گلدوزی و شیرینی‌پزی هم تبحر داشت و از همین رو مدتی مدیر هنرستان دخترانه‌ی هنرهای زیبای شیراز بود، آتلیه‌ای داشت و گاهی برای نقاشی به دشت و صحرا می‌رفت و به این ترتیب سیمین از کودکی به دیدن کسی که نقاشی می‌کشد و تماشای تابلوی نقاشی عادت کرده بود.[۲]

سیمین 3 برادر و 2 خواهر به نام‌های ویکتوریا و هما داشت.[۱] سیمین دانشور در اسفند 1390 درگذشت و پیکر او در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.[۲]

تحصیلات

سیمین دانشور دوره ابتدایی و متوسطه را در مدرسه انگلیسی زبان مهرآئین در شیراز گذراند. همین سبب شد او از کودکی به زبان انگلیسی مسلط شود و بعدها ترجمه متون انگلیسی یکی از راه‌های امرار معاش او گردد. او که دانش‌آموز تیزهوشی بود دو کلاس را به صورت جهشی خواند و از همین رو کلاس‌های دوم ابتدایی و هفتم متوسطه را نخواند.[۱]همزمان پدرش معلمی استخدام کرده بود تا به او ادبیات فارسی را بیاموزد. هم او بود که سیمین را واداشت تمام داستان رستم و سهراب شاهنامه و داستان شیخ صنعان عطار را در همان سن ابتدایی حفظ کند. او بسیاری از غزلیات حافظ را نیز از بر داشت.[۲]

سیمین در امتحانات نهایی پایان متوسطه با معدل 19/25 رتبه اول کشوری شد. جایزه او یک خمسه نظامی بود که عکس و شرح آن در روزنامه ایران چاپ و منتشر شد. پس از اخذ دیپلم همراه خواهر و برادر به تهران آمد و در رشته ادبیات فارسی در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت.[۱]سیمین دانشور برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات فارسی به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفت و از استادانی همچون فاطمه سیاح، فروزانفر، بهار، بهمنیار، عباس اقبال، نصرالله فلسفی و... بهره برد. او رساله دکتری خود را با عنوان علم الجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم هجری با راهنمایی فاطمه سیاح انجام داد، اما پیش از به پایان رسیدن رساله، فاطمه سیاح فوت کرد و دانشور در سال 1328 با راهنمایی بدیع‌الزمان فروزانفر رساله‌اش را به پایان رساند.

سیمین در سال 1331 با بهره‌گیری از بورس فولبرایت به آمریکا رفت و مدت دو سال در رشته زیبایی‌شناسی در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا به تحصیل پرداخت.[۱]و فوق دکتری در رشته زیبایی‌شناسی اخذ کرد.[۳]او در آمریکا مدتی را به شاگردی در کلاس‌های والاس استگنر، نویسنده و برنده جایزه پولیتزر، گذراند.[۴]

ازدواج

سیمین دانشور در سال 1329 با جلال آل احمد آشنا شد. سیمین دانشور قبل از ازدواج می‌خواست برای گذراندن دوره‌ی فوق دکترا در رشته زیبایی‌شناسی به آمریکا برود. به همین دلیل میخواست ازدواجش را به پس از بازگشت از آمریکا موکول کند، اما جلال نپذیرفت و علیرغم میل خانواده مذهبی و به خصوص پدر روحانیش با او ازدواج کرد. علت مخالفت خانواده جلال، محجبه نبودن سیمین و دوسال بزرگتر بودن او از جلال بود. در طول مدتی که سیمین در آمریکا بود جلال به ساختن خانه و تدارک وسایل زندگی مشغول بود. مدتی بعد از ازدواج معلوم شد که جلال قادر نیست صاحب فرزندی شود.[۱] آنها حتی به هزینه مادر سیمین برای معالجه به اروپا رفتند، اما افاقه نکرد. نداشتن فرزند خلائی جدی در زندگی آنها بود، به گونه‌ای که جلال در سفری به اروپا به امید بچه‌دار شدن وارد رابطه پنهانی با زنی دیگر شد، اما از او نیز صاحب فرزندی نشد. در سال 1341 خواهر سیمین، هما ریاحی که پزشک متخصص زنان بود خودکشی کرد. سیمین دانشور دختر وی ـ لیلی ریاحی ـ را نزد خود آورد و او را به فرزندی قبول کرد.[۴]

فعالیت‌های ادبی

سیمین نویسندگی را با مقاله‌نویسی در رادیو و روزنامه ایران با نام مستعار شیرازی شیرین سخن، شیرازی بی‌نام و شاخه نبات آغاز کرد.[۵] اولین مجموعه داستانش آتش خاموش (1327) بود، قصه‌های پراکنده‌ای که از بیست سالگیش در روزنامه کیهان، مجله بانو و مجله امید چاپ شده بود. در مدت دو سال تحصیل در دانشگاه استنفورد، دو داستان کوتاه از او به زبان انگلیسی در مجله ادبی پاسیفیک اسپکتاتور و کتاب داستان‌های استنفورد به چاپ رسید.[۱] در سال 1340 دومین مجموعه قصه‌ی خود را با نام شهری چون بهشت منتشر کرد. در اغلب داستاهای این مجموعه سیمین به شوربختی ها و امیدهای زنانی توجه کرد که گریزگاهی در عالم خواب و افسانه میجویند. او کوشید نشان دهد چگونه ازدواج طبقه فقیر زمینه ساز ناخشنودی آنها از کل زندگی می‌شود. (عابدینی ص 131). در سال 1348 یعنی همان سالی که جلال آل‌احمد درگذشت، او رمان سووشون را منتشر کرد. این رمان که یکی از پرفروش ترین رمانهای زبان فارسی لقب گرفت بارها تجدید چاپ شد و فروش آن از نیم میلیون نسخه گذشت. به علاوه به چندین زبان دنیا نیز ترجمه شد.(عابدینی (131- 132) او در سال 1359 مجموعه داستان به کی سلام کنم؟ را منتشر کرد که چند قصه‌ی آن، از بهترین داستان‌های کوتاه معاصر به شمار می‌روند. در این مجموعه نیز اکثر قهرمانان داستان‌ها زنانی هستند که هریک به نوعی در جامعه مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌‎اند. در سال 1372 رمان جزیره‌ی سرگردانی و در سال 1376 مجموعه داستان از پرنده‌های مهاجر بپرس را منتشر کرد که بیشتر داستان‌هایش جنبه‌ی سیاسی داشت. در سال 1380 دومین جلد رمان جزیره سرگردانی را با نام ساربان سرگردان را به چاپ رسانید که هر دو جلد رمان‌ها، درباره ی وقایع پیش از انقلاب، زمان انقلاب و جنگ است.[۲]او در رمانهایش کوشید تعبیری رمان وار از سیاست بدهد. گفته میشود سیمین دانشور در اواخر عمر خود رمانی به نام کوه سرگردان را نیز نوشته است که گم شده و به چاپ نرسیده است،اما برخی میگویند این رمان هیچگاه نوشته نشده است.

تبحر سیمین در زبان انگلیسی و فوت پدر سبب شد او برای امرار معاش رو به ترجمه برخی آثار انگلیسی آورد. او پس از بازگشت از آمریکا، به ترجمه آثار نویسندگانی نظیر چخوف و هاثورن روی آورد. (عابدینی ص 130).

سیمین دانشور از اعضای مؤسس و نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران در سال 1347 بود. او عضو تحریریه مجله الفبای غلامحسین ساعدی و ماهنامه آرش بود.[۶]

فعالیت‌های سیاسی

دانشور هرچند به لحاظ سیاسی گرایش به چپ داشت، اما برخلاف آل‌احمد ظاهراً هیچ گاه در قید و بند حزبی سیاسی قرار نگرفت. البته نام سیمین دانشور در سال 1323 در میان اعضای دبیرخانه حزب زنان آمده است.[۱] او با استفاده از نفوذ خانواده‌اش در حکومت به تعدادی از خانواده‌های زندانیان سیاسی کمک می‌کرد و برای آزادیشان تلاش می‌نمود. سیمین دانشور در پاسخ به این سوال که چرا عضو هیچ حزب سیاسی نشده است می‌گوید:[۷]

می‌خواستم دنیا را با یک نظر وسیع و همه‌جانبه ببینم... از یک جبهه دیدن بیزارم. جلال عضو حزب توده بود. وقتی که از آن حزب انشعاب کرد، ما با هم آشنا شدیم. حزب توده به من چشمک فراوان زده بود، اما به آن حزب نپیوستم. خلیل ملکی اصرار فراوان کرد وارد نیروی سوم بشوم که نشدم. وقتی که حزب زحمتکشان علم شد، در ایران نبودم. نامه‌هایم هست به جلال می‌نوشتم پیوستنش به حزب زحمتکشان درست نیست.

سیمین علاقه شدیدی به مصدق، رهبر جبهه ملی داشت، به گونه‌ای که یوسف در سووشون، به گفته خود سیمین، همان مصدق است.[۵]نوشته‌ها و سخنان سیمین در کلاس‌های دانشگاه چنان بود که ساواک او را برنمی‌تابید، چنان که هنگام ارتقای وی از مرتبه دانشیاری به استادی در دانشگاه تهران، با اینکه به بیش از آنچه که به امتیاز ارتقاء نیاز بود، دست یافته بود اما ساواک جلوی ارتقاء او را گرفت. با این همه با تلاش‌های عزت‌اللّه نگهبان در گروه باستان‌شناسی ماند و به تدریس ادامه داد.[۵]

خانه سیمین و جلال

خانه‌ای که سیمین دانشور و جلال آل‌احمد آخرین سال‌های با هم‌بودنشان را در آن زندگی کردند، خانه‌ای در محله شمیران است که آل‌احمد با دست‌های خودش ساخته بود. در این خانه نویسندگان و متفکرین بسیاری با گرایش‌های مذهبی و غیر مذهبی از امام موسی صدر گرفته تا غلامحسین ساعدی توده‌ای گرد یکدیگر جمع می‌شدند. این خانه به‌ عنوان موزه، به همان شکل قدیم حفظ شده است.[۳]

در فروردین ۱۳۹۸، شورای شهر تهران تصویب کرد کوچه‌ رهبری در نزدیکی خانه سیمین و جلال به نام سیمین دانشور نامگذاری شود.[۴]

آثار

داستان

  1. آتش خاموش (مجموعه 16 داستان) (1327). تهران: علمی.[۵]
  2. شهری چون بهشت (مجموعه 10 داستان) (1340). تهران: علی اکبر عالمی.
  3. سووشون (1348). تهران: خوارزمی.
  4. بی کی سلام کنم (مجموعه 10 داستان) (1359). تهران: خوارزمی.
  5. جزیره سرگردانی (1372). جلد اول. تهران: خوارزمی.[۶]
  6. از پرنده‌های مهاجر بپرس (مجموعه 10 داستان) (1376). تهران: نشر کانون: نشر نو.[۷]
  7. ساربان سرگردان (1380). جلد دوم
  8. کوه سرگردان

ترجمه

  1. شاو، برنارد (1328). سرباز شکلاتی. تهران.
  2. چخوف، آنتوان (1328). دشمنان. تهران.
  3. چخ‍وف‌، آن‍ت‍ون‌ پ‍اول‍ووی‍چ‌ (1329). تی‍ف‍وس‌ آن‍ت‍وان‌ چ‍خ‍وف‌. چ‍ن‍دخ‍اطره‌ از چ‍خ‍وف‌. ته‍ران‌: ام‍ی‍رک‍ب‍ی‍ر.[۸]
  4. کارنگی، دیل (1330). راز موفق زیستن. تهران.
  5. شنیتسلر، آرتور (1332). بئاتریس. تهران: بنگاه مطبوعاتی رواق.[۹]
  6. آل‌احمد، جلال (1333). اورازان. ترجمه‌ی مقدمه‌ی مونوگرافی (تک‌نگاری) به زبان انگلیسی. تهران.[۱۰]
  7. سارویان، ویلیام (1333). کمدی انسانی. تهران: ابن سینا.
  8. هاثورن، ناتانیل (1333). داغ ننگ. تهران: نیل.
  9. کورولندر، هارول (1337). همراه آفتاب. تهران: محمدعلی علمی.
  10. چخوف، آن‍ت‍ون‌ پ‍اول‍ووی‍چ‌ (1347). باغ آلبالو. تهران: نیل.[۱۱]
  11. چهل طوطی (1351). همراه جلال آل‌احمد. تهران: موج.[۱۲]
  12. پیتون، آلن (1351). بنال وطن. تهران: خوارزمی.[۱۳]
  13. ماه عسل آفتابی (1362). از نویسندگان مختلف. تهران.
  14. چان، پاتریک (1389). جاده‌های پیروزی: آسان‌ترین راه‌ها برای رسیدن به قله‌های موفقیت. قم: فراگفت. [۱۴]
  15. ذِن بودیسم سوزوکی (دو فصل آن منتشر شده است)

تحقیق و پژوهش و جستار

  1. شاهکارهای فرش ایران (). با همکاری خانم دکتر نامی. 2 جلد (انگلیسی ـ فارسی). تهران.
  2. راهنمای صنایع ایران
  3. غروب جلال (1360). تهران: رواق.
  4. شناخت و تحسین هنر (1375). تهران: کتاب سیامک.[۱]
  5. شوهر من جلال (1348)
  6. نامه‌های سیمین دانشور و جلال آل احمد (1386). 4 جلد.

نقل قول

بسیاری از جملات سیمین دانشور تبدیل به نقل قول شده است، از جمله:

  • آنقدر مدارا کرده‌ام که دیگر مدارا عادتم شده؛ وقتی خیلی نرم شدی همه تو را خم می‌کنند….!
  • کاش دنیا دست زن‌ها بود زن‌ها که زاییده‌اند یعنی خلق کرده‌اند!!! و قدر مخلوق خودشان را می‌دانند قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچوقت خالق نبوده‌اند آنقدر خود را به آب و آتش می‌زنند تا چیزی بیافرینند اگر دنیا دست زن‌ها بود، جنگ کجا بود؟
  • آدم باید در این دنیا یک کار بزرگتری از زندگی روزمره بکند. باید بتواند چیزی را تغییر بدهد. حالا که کاری نماند بکنم پس عشق می‌ورزم…


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ آژند، یعقوب (1383). خاتون خطه قصه. در ب‍ر س‍اح‍ل‌ ج‍زی‍ره‌ س‍رگ‍ردان‍ی‌ (ج‍ش‍ن‌ن‍ام‍ه‌ س‍ی‍م‍ی‍ن‌ دان‍ش‍ور) (1383). ب‍ه‌ک‍وش‍ش‌ ع‍ل‍ی‌ ده‍ب‍اش‍ی. ت‍ه‍ران‌: س‍خ‍ن‌. صص101-109.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ پناهی‌فرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینه‌ی آثارش. تهران: سمیر. ص33-35.
  3. یاد جلال آل‌احمد در گفتگو با سیمین دانشور (1366). کیهان فرهنگی. سال چهارم. شماره 6. شهریور 1366.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ پناهی‌فرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینه‌ی آثارش. تهران: سمیر. صص38-41.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ سرو سیمین: یادنامه دکتر سیمین دانشور (1396). به کوشش شاهین آریامنش. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری. صص20-21.
  6. عابدینی، حسن (1400). دختران شهرزاد. تهران: نشر چشمه. ص 106.
  7. پناهی‌فرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینه‌ی آثارش. تهران: سمیر. ص46-49.

پیوند به بیرون

  1. ویکی‌پدیای فارسی
  2. بهشت زهرا
  3. روزنامه همشهری
  4. خبرگزاری ایسنا