شهری چون بهشت
شهری چون بهشت نام کتابی است اثر سیمین دانشور که در سال 1340 چاپ و منتشر شد. این کتاب که مجموعهای از چند داستان کوتاه است، دومین اثر داستانی از این مؤلف است.
پیشینه
دانشور در سال 1340، با توجه به دانش و تجارب علمی و داستاننویسی ارزشمند خود، که از رهگذر سفرهای علمی و مطالعات ادبی و آشنایی با داستاننویسان بزرگ غربی به دست آورده بود، با سپری شدن دههی حساس 1330 و مشاهدهی کودتای آمریکایی در ایران، به نگرش سیاسی، اجتماعی خاصی دست یافت که بر خلاف انگیزههای صرفاً عاطفی و اندیشههای خام و نامنسجم در مجموعهی آتش خاموش، در مجموعهی شهری چون بهشت، به عنوان یک روشنفکر رئالیست و جامعهشناس و داستانپرداز معاصر از نویسندهای عاطفی به نویسندهای متعهد و اجتماعی تبدیل شد.[۱]بیشتر شخصیتهای داستانها واقعیاند و سیمین خود شاهد زندگی آنها بوده است.[۲]
عناوین
شهری چون بهشت (چاپ اول 1340) مجموعه ده داستان کوتاه است: شهری چون بهشت، عید ایرانیها، سرگذشت کوچه، بیبی شهربانو، زایمان، مدل، یک زن با مردها، در بازار وکیل، مردی که برنگشت، صورتخانه.
خلاصه داستانها
داستان شهری چون بهشت، زندگی آدمهای رنجدیدهای را به تصویر کشیده است که در فرایند شکوفایی زندگی و استعدادهای خود، ناتوان و دست بسته، در حصار مشکلات قرار دارند. این داستان نمایانگر جامعهای ایستا و بیروزنه است که کوچکترین افق روشنی پیش روی انسانهای آن قرار ندارد. انتخاب نام شهری چون بهشت نیز متناقضنمایی طنزآلود است.
در سرگذشت کوچه به سیاهروزی و ناکامی زنان سیاه پوست خدمتکار (نماد طبقات ستمدیدهی جامعه) اشاره شده است. ترسیم سیمای جامعه زنان محروم و درمانده ایرانی، چالشهای فرهنگی سنت و مدرنیته و تقابل آن دو و چرخش کفهی ترازو به سمت مدرنیته را نمایان میکند.
در بیبی شهربانو، قصهی مردم سادهلوح و خرافی ایرانی بازگو شده است که اسیر اوهام و خیالات بیثمر درونی خود میباشند و برای رسیدن به مراد، به هر دست آویزی چنگ میزنند و همواره تلاش میکنند گرههای کور زندگی فلاکتبار خود را با استمداد از نیروهای ماوراءالطبیعه بگشایند، بدون آنکه توانمندیهای فکری و عقلی خود را اساس گرهگشاییهای خود قرار دهند.
دانشور در داستان زایمان تقابل دانش و آگاهی با جهل و خرافههای سنتی زن ایرانی را که دامنگیر اغلب طبقات سنتی و و کمسواد جامعه است به نمایش میگذارد.
مدل، داستانی است که در آن دانشور ساختار نظام فکری، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر نهادهای اجتماعی را زیر سؤال میبرد. او بر اساس شیوهی گفتمان داستانی نشان میدهد که از طریق همین گفتمانها و موقعیتهای زبان شناختی اجتماعی ساده میتوان به رفتارها و هنجارهای اجتماعی پی برد و دریافت که این گونه رفتارها چگونه در زندگی فردی و اجتماعی جامعهی آن روزگار ایرانی در جریان بوده است.
داستان یک زن با مردها، صریح و شفاف، گذشتههایی از زندگی ناهنجار خانوادهای ظاهرا متمدن و تحصیلکرده و روحیات مقلدانهی زنان هوسباز را نمایان میسازد.
در داستان بازار وکیل، هر چند که گسستهای ساختاری و موضوعی هم به چشم میخورد، اما این داستان روایت فضای ناهمگون و متنوع جامعهای است که با آدمها، سلیقهها و تفکرات متفاوت و با ابزارها و وسایل مختلف، برای تأمین گذران زندگی در جهت فریب و اغوای دیگران تلاش میکنند. اما این امر در نهایت جز سرگشتگی و اضطراب برای افراد ناآگاه نتیجهای دربرندارد.
در داستان مردی که برنگشت، چگونگی تقابل زنی سنتی با مردی خشن و کوردل به تصویر کشیده شده است. مردی که بلاهت، کجاندیشی و گاه اندیشههای خرافی خود را به عنوان توجیهی برای رفتارهای ناپسندش به کار میگیرد. اما داستان در عین حال وابستگی اقتصادی زن به مرد را به نمایش میگذارد و نشان میدهد زن چگونه در غیاب شوهر قادر به گذران زندگی نیست.
داستان صورتخانه، سیمای جامعهای دردمند و فقیر را نمایان میسازد و حدیث نفس انسانهایی است که تحت تأثیر شرایط ناهنجار اقتصادی و اجتماعی جامعهی خویش، به پرخاشگری روی میآورند یا درماندگی و سکوت پیشه میکنند یا به عنوان مرهمی برای دردهای خویش، به سرگرم کردن دیگران روی میآورند.[۳]
مضامین
مجموعه داستان شهری چون بهشت دانشور، محصول دوران سیاه دیکتاتوری و اختناق و آیینه تمام نمای جامعه ایران در فاصله سالهای دهه سی (1332-1342) است. دانشور چهره واقعی جامعه ایران را با قلم توانای خود چنان ترسیم میکند که هر خواننده آشنا با تاریخ و سیاست، با اندکی دقت و حوصله میتواند از لابلای حوادث و شخصیتها، غربت غریب زمانه موردنظر نویسنده را دریابد. اگر درونمایه اصلی داستانها را گزارش جامعه استبداد زده بدانیم، سایر درونمایهها عبارتاند از: حضور و دخالت بیگانه در عرصه سیاست و فرهنگ، عوامل داخلی زمینهساز نفوذ بیگانه، گریز از واقعیت، تبعیض طبقاتی، تقدیرگرایی، یأس و ناامیدی و احساس شکست، اعتراض به عشق جنسی و لذتجویی، انعکاس جنبههایی از تأثیر فرهنگ مبتذل غرب و انتقاد از ریاکاری به عنوان پیامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از استبداد.[۴]در این مجموعه داستان اگرچه ردپایی از نگرش جدید، امید به آینده و جهانبینی انگیزاننده مشاهده نمیشود و همه سخن از تفکر مسلط زمانه، یعنی تیرهاندیشی، بیهودگی، پوچی و ناکامی است؛ اما رسالت هنری نویسنده در جمع بین استناد و تخیل ستودنی است، چنان که خود نیز به این رسالت مهم اشاره میکند.[۵]از میان موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که در مجموعهی داستانی مزبور به چشم میخورد، موضوع زن ایرانی و مشکلات او شایان توجه است. دانشور که جهاننگری رئالیستی اصلاحگرایانهای دارد، تلاش میکند زندگی آدمهای رنجدیدهی جامعه را به تصویر بکشد و جبرها و حصرهای بیرونی را که در میان آنها گرفتار شدهاند، معرفی کند. در نظر او، خرافات و سنتهای دست و پاگیر عامیانه و فقدان بینش صحیح اجتماعی و فرهنگی، از موانع توسعهی انسانی به شمار میروند. دانشور در این میان تقابل میان خرافهگرایی زن بیسواد و سنتی را با تفکرات تجددگرای نسل تحصیلکرده و روشنفکر جامعه نیز به تصویر میکشد. نقش نفوذی استعمار در به انحراف کشاندن اندیشههای سیاسی و اعتقادی مردم، به خصوص از طریق استعمار فرهنگی یا تسلط سیاسی، از محورهای مهم برونکرد قصههای دانشور محسوب میشوند.[۴]دانشور در مجموعهی داستانی شهری چون بهشت، با نگرشی انسانگرایانه و آرمانی به ترسیم سیمای ناهمگون و پیکرهی بیمار جامعهی ایرانی در گذشته میپردازد. او تلاش میکند تا عوامل و ریشههای فقر، درماندگی و حتی وابستگیهای سیاسی کشور به استعمار جهانی که مصداق آن برای دانشور آمریکاست را معرفی کند. او عامل اصلی تحجر و عقبماندگی کشور را فقر فرهنگی و فقدان بینشهای لازم سیاسی در میان تودهی مردم میداند. عدم توجه به هویت ملی و توانمندیهای مردمی، عامل دیگری است که باعث ایجاد تقابل و چالش میان سنت و مدرنیته میگردد. ردپای تفکرات سوسیالیستی دانشور را در اغلب داستانهای این مجموعه میتوان مشاهده کرد.
تحلیل ادبی
این اثر با نثری پخته و نزدیک به زبان مردم و با جملات و عباراتی کوتاه و موجز نوشته شده است.[۳]داستانها از منظر راوی دانای کل روایت میشوند و در برخی از آنها، همچون سرگذشت کوچه، نویسنده حضوری آشکار دارد. سیمین معمولاً دو ماجرا را به موازات هم پیش میبرد و در نقطه پیوند آنها، به داستان کلیتی تمثیلی میبخشد. دانشور، در اغلب موارد، به فرم سنتی گزارشنویسی و یادداشتبرداری روی میآورد و توالی خطی زمان و ماجرا را رعایت میکند.[۶]این آثار نسبت به کلاغ کور و عطر یاس در آتش خاموش نشاندهنده راه درازی است که دانشور طی کرده و به پختگی نسبی رسیده است. تقلید از اُو، هنری در آتش خاموش جای خود را به الگوبرداری از نویسندگان دیگر داده است: فاکنر در شهری چون بهشت و همینگوی در زایمان، و به خصوص چخوف در یک زن با مردها.[۷]
نمادپردازی
استفاده از موقعیتهای زمانی و به ویژه ارتقا دادن آنها از سطح تداعی زمانی ساده، به جایگاه رمز و نماد در اغلب داستانهای این مجموعه به چشم میخورد. اساساً دانشور برای به تصویر کشیدن وضع داستانی و القاء مفاهیم بنیادی موردنظر خود، از تکنیک تداعی معانی استفاده میکند و شالودهی طرحهای داستانی خود را نیز بر همین اساس پیریزی میکند. نکتهی دیگری که در شیوهی داستانپردازی دانشور به چشم میخورد، بازشناسی و بازآفرینی دقیق موقعیتهای اجتماعی همراه با کاربرد نشانها، در شرح و بسط وقایع داستانی است.[۵]
در داستان شهری چون بهشت مهرانگیز، نماینده مردم ایران در دوره سیاه استبداد است و پدر و مادر علی هریک جلوههایی از این استبداد خشن. هرکدام به نوعی مهرانگیز را استثمار میکنند و او را بنابر میل خود میخواهند. مادر از او کار میکشد و زور میگوید و اینگونه ویژگی استبداد را نمود میبخشد. پدر نیز با استثمار شهوانی، به برآوردن مطامع خویش میاندیشد. البته استبداد سیاه، پدیدهای نیست که خاص این دوره باشد، بلکه میراث شومی است که از گذشتههای دور به یادگار مانده و ریشه در تاریخ کهن این مرز و بوم دارد، چنان که مهرانگیز نیز میراث بردگی را از والدینش به ارث برده است. در داستان سرگذشت کوچه وکیل مجلس، نماد استبداد است؛ زیرا همچون حاکمی مستبد همه چیز را برای خود میخواهد و همه چیز به او ختم میشود و هیچ کس حق اعتراض و چون و چرا ندارد.[۱] در داستان زایمان سیمای حقیقی جامعه ایران را آشکارا میتوان در وضعیت آشفته و نابسامان خانه روستایی مشاهده کرد؛ خانهای کهنه و قدیمی مانند آغل، محروم از کمترین امکانات رفاهی، تیره و تاریک، کثیف و آلوده که همگی زوال و یأس یک دوره کابوسوار بیحاصل را همراه با آرزوی عدالت اجتماعی مینمایانند. دورهای که رویاها به کابوس بدل میشوند و فریب و سرکوب بر واقعیتها سایه میافکند.[۲]در داستان عید ایرانیها، مهمترین ویژگی سیاسی این دوره یعنی نفوذ بیگانه در جامعه و در اختیار گرفتن مشاغل کلیدی و حساس و بعد اجرا کردن اهداف استعماری خویش به بهانه اصلاحات کاملاً نمایان است.[۸]استعمار حتی در کشورهای دیگر نیز، آنچه برابر با ملاک و معیارهای آنان باشد، میپسندد. حضور و دخالت بیگانه و استعمار در این دوران تا حدی است که آنان حاکم جان و مال مردم میشوند و کسی حق اعتراض ندارد. آنها نه تنها خود از مصونیت سیاسی برخوردارند، بلکه سگهایشان نیز سهمی از این مصونیت دارند و مادر آمریکایی در بخشی از داستان به این واقعیت تلخ اشاره میکند: هیچ پاسبانی جرئت نمیکند سگ قلادهدار یک نفر آمریکایی را بکشد. [۸]در داستان سرگذشت کوچه، کوچه نماد جامعهای است که قدرتمداران و دستنشاندههای آنان، هر یک به بهانهای قصد غارت سرمایههای آن را دارند، از هر راهی ثروت میاندوزند و برای حفظ مقام و جایگاهشان خود را بیش از پیش به استعمار و بیگانه نزدیک میکنند. یکی از شخصیتهای این داستان نماینده مجلس است. او به جای حمایت از منافع مردم، با خوش خدمتی برای آمریکاییها نه تنها ثروت کلان میاندوزد، بلکه زمینههای نفوذ هرچه بیشتر بیگانه را در کشور فراهم میکند.[۹]
رویکرد فمینیستی
از میان شخصیتها، زنان دنیایی دیگر دارند و نویسنده بسیار موفق از عهده ترسیم دنیای آنان برآمده است. او تصویری طبیعی، واقعی و دستیافتنی از زنان و دنیای آنان ارائه داده است. دانشور به عنوان عضوی از جامعه بزرگ زنان از دغدغهها، آرزوها و آرمانها، شادیها، غمها، محرومیتها و در یک کلام دنیای عینی و ذهنی زنان کاملاً آگاه است، به گونهای که روح و احساسی زنانه بر سراسر فضای داستانهای او حاکم است.[۱۰]سیمین در اغلب داستانهای مجموعه شهری چون بهشت به شوربختیها و امیدهای زنانی توجه نموده که گریزگاهی در عالم خواب و افسانه میجویند. نویسنده کوشیده نشان دهد که چگونه ازدواج زنان طبقه متوسط و فقیر، زمینهساز ناخشنودی آنان از کل زندگی میگردد. عمدهترین مضمون داستانها را میتوان توصیف مشکلات عاطفی و اجتماعی زنان، ناکامی در عشق و زندگی و در عین حال، تن ندادن به نومیدی، به شمار آورد. چهرههای داستانی او شکست میخورند و با این حال، میکوشند با توسل به افسانهها و رؤیاها، روزنی به امید بگشایند. اما او هنوز نمیتواند راهکار چندانی برای مشکلات مختلف زنان ارائه دهد، بلکه صرفاً با بیان شیوایش به توصیف وضع موجود میپردازد.
مشخصات فنی
شهری چون بهشت در سال 1340 توسط انتشارات خوارزمی با قطع رقعی در 181 صفحه به چاپ رسید. این کتاب در سال 1354 برای دومین بار چاپ شد و آخرین بار در سال 1365 به چاپ ششم رسید. سیمین در چاپهای متوالی این کتاب دستی در آن نبرد.[۲]برخلاف آتش خاموش که اختلاف صفحات داستانها زیاد است و برخی خود یک رمان کوتاه است، در این کتاب صفحات هر داستان از 14 صفحه در مردی که برنگشت تا 22 صفحه در شهری چون بهشت متغیر است، به گونهای که به طور میانگین هر داستان حدود 17 صفحه است.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ نوین، حسین (1388). نقد و تحلیل جامعهشناختی داستان عید ایرانیها با تکیه بر مجموعهی داستانی شهری چون بهشت. پژوهش زبان و ادبیات فارسی. شماره 12. ص128.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ دانشور، سیمین (1365). شهری چون بهشت. تهران: خوارزمی. چاپ ششم. ص7.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ نوین، حسین (1388). نقد و تحلیل جامعهشناختی داستان عید ایرانیها با تکیه بر مجموعهی داستانی شهری چون بهشت. پژوهش زبان و ادبیات فارسی. شماره 12. صص130-132.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ گلشیری، هوشنگ (1376). جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور (از سووشون تا آتش خاموش). تهران: نیلوفر. ص182.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ یوسفی، لیلا؛ طاهری، قدرتالله (1383). نقد و بررسی درونمایههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مجموعه داستانی شهری چون بهشت. پژوهش زبان و ادبیات فارسی. شماره 2. ص59.
- ↑ میرعابدینی، حسن (1401). دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. ص131.
- ↑ گلشیری، هوشنگ (1376). جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور (از آتش خاموش تا سووشون). تهران: نیلوفر. ص37.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ یوسفی، لیلا؛ طاهری، قدرتالله (1383). نقد و بررسی درونمایههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مجموعه داستانی شهری چون بهشت. پژوهش زبان و ادبیات فارسی. شماره 2، صص50-51.
- ↑ یوسفی، لیلا؛ طاهری، قدرتالله (1383). نقد و بررسی درونمایههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مجموعه داستانی شهری چون بهشت. پژوهش زبان و ادبیات فارسی. شماره 2. صص51-52.
- ↑ یوسفی، لیلا؛ طاهری، قدرتالله (1383). نقد و بررسی درونمایههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مجموعه داستانی شهری چون بهشت. پژوهش زبان و ادبیات فارسی. شماره 2. صص55-56.
نویسنده: حکمت بروجردی