تفاوت میان نسخه‌های «برقع»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «خلخال /xalxāl/ تعریف نوعی زیور تو خالی که به دور بازو یا دور پا بسته میشود ، نو...» ایجاد کرد)
 
 
(۶۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
خلخال    /xalxāl/  
[[پرونده:برقع بلوچی.jpg|بندانگشتی|برقع بلوچی]]
تعریف
[[پرونده:جاسک، برقع بلوچی.jpg|بندانگشتی|300x300پیکسل|جاسک، برقع بلوچی]]
نوعی زیور تو خالی که به دور بازو یا دور پا بسته میشود ، نوعی پابند یا بازوبند
برقع /(')borq(k)a(e)/ که در گویش‌های مختلف برقه یا برکه نیز تلفظ می‌شود نوعی پوشش صورت است که عمدتاً زنان جنوب ایران از آن استفاده می‌کنند.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). ''لغت‌نامه''. ج3. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref>
انواع
===تعریف===
این زیور زنانه به شکل حلقه، مختص مچ پاها، از دورانهای بسیار کهن در ایران باستان، در میان زنان رواج داشت و استفاده می‌شد. جنس آن از طلا، نقره، مس و برنج بود و گویهای کوچکی به اندازۀ فندق داشت .نوع بازو بند آن همانند النگو می باشد، گرد است و فضاهای تو خالی دارد که درون آن شن یا صدف دریایی می‌ریزند تا در هنگام تکان خوردن دست تولید صدا کند. بر روی هر کدام از انواع آن نقش و نگاری متفاوت طراحی شده و معمولا هنگام مراسم عروسی و رقص  مورد استفاده قرار می¬گیرد. دهانه آن بسته است . از این نوع خلخال علاوه بر زنان جنوبی بلوچها و کردها هم استفاده می کنند.  
برقع شاید عربی شده کلمه بورک (būrk) ترکی به معنی کلاه است. بورک در لباس‌های ترکان قدیم برای پوشاندن سر یا چهره به کار می‌رفته است. برخی هم آن را معرب پرده می‌دانند. در آثار کهن فارسی به معنای روبند ستوران به کار می‌رفته است. اما صرف نظر از تعبیر «برافکندن برقع از چهره مهر» در شاهنامه، استفاده از برقع در ایران به قرن ششم می‌رسد، به گونه‌ای که در اشعار خاقانی و نظامی و عطار بسیار به کار رفته است.
خلخالی که در پا استفاده می شود دهانی باز دارد تا به سهولت بر مچ  پا بسته شود و معمولا توخالی است  تا درون آن شن ریخته شود. یکی از انواع آن جلنگ خلخال است که در مچ پا بسته میشود و مانند زنجیری است که سکه هایی بدان آویزان شده تا در هنگام راه رفتن از برخورد آنها به هم صدا تولید شود. خلخال عموما از زیورآلات مردم جنوب ایران است ، اما جوانان امروزه انواع ظریف آن را در بسیاری نقاط دیگر ایران نیز استفاده میکنند
 
پیشینه
برقع در طول زمان و در مناطق مختلف دچار تغییر معنایی شده و مصادیق آن تغییر کرده است، اما ظاهرا به هر نوع [[روبنده]] یا [[نقاب]] اطلاق می‌شده است. امروزه به نوع خاصی از پوشش صورت زنان استان هرمزگان و جزایر خلیج فارس و کرانه‌های دریای عمان اطلاق می‌شود. این نوع پوشش صورت در نواحی مختلف نام‌های مختلف دارد: در استان هرمزگان و نوار ساحلی خلیج فارس و بلوچستان به نام بُرکَه، در حوزه بندر لنگه [[بتوله]] و در جایی از لارستان به تبیله معروف است. [[بتوله]] مشتق از ''بتل'' است و در زبان عربی به معنای قطع‌کننده، بریده شده، جدا شده و یا به هر چیزی گفته می‌شود که ماهیت اصلی را از میان بر می‌دارد یا پرده بر آن به جهت پوشش می‌کشد به گونه‌ای که دید واقعی را از بین می‌برد.<ref name=":2">انجم روز، عباس (1371). ''برقع‌پوشان خلیج فارس و دریای عمان: سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز''. بی‌جا: عباس انجم روز. صص19-25.</ref> مرکز اصلی ساخت برقع روستای درگهان در جزیره قشم در محله دلبری می‌باشد.<ref name=":1" /><br />
خلخال به‌عنوان زیوری فلزی و آهنگین پیشینۀ نمادگرایانۀ بسیاری دارد. به‌طورکلی، زیورآلات فلزی در بسیاری از شهرهای ایران کارکردی نمادین دارد و در روزگاران گذشته، این عقیده وجود داشته است که شیاطین، ارواح خبیثه و نیرو‌های مرموز با شنیدن صدای فلزات واکنش نشان می‌دهند و دور می‌شوند ؛ چنان‌که صنعت زرگری و ساخت خلخال و دست‌برنجن و جز اینها در میان صابئین سراسر خوزستان رایج بود . خلخال یکی از آلات موسیقی محلی بوده و هست ، به گونه ای که زنان رقاصه با ایجاد ضربهای خاصی به کمک خلخال خود به شیوه ای خاص صدای موزونی از آن در مراسم های مختلف از جمله عروسی یا حمام عروسی ایجاد میکردند. این صداها گاهی جایگزین موسیقی میشد.
<br />
عکس دارد
===تاریخچه===
منابع
ظاهرا منشأ اصلی برقع یونان بوده است و از آنجا به اسپانیا و سپس به صحرای طوارق و بربر و عربستان و کرانه‌های خلیج فارس انتقال یافته است.<ref name=":2" /> در طوارق و بربر برقع جنبه حجاب نداشته بلکه برای حفظ صورت از بادهای گرم موسمی و آفتاب سوزان صحرا به کار می‌رفته است.<ref name=":1" /> گفته شده زنان فینیقی نیز روی خود را با پارچه‌ای قرمز رنگ می‌پوشاندند. اکنون زنان بلوچی ساکن کرانه‌های دریای عمان نیز از برقع قرمز استفاده می‌کنند.  
جاوید،هوشنگ (1382). موسیقی و حمام. کتاب ماه هنر. ش 57-58.
 
درویشی، محمدرضا (1384). دایره المعارف سازهای ایرانی. تهران: ماهور. ج2
بعضی بر این باورند که راهزنانی که در سواحل جنوبی خلیج فارس به ویژه کرانه‌های جنوب غربی آن به راهزنی می‌پرداختند از برقع استفاده می‌کردند و هم آنها آن را در سواحل شمالی خلیج فارس نیز رواج دادند. آنان برقع را به صورت خود می‌زدند که در اثر آفتاب گرم سوزان خلیج فارس نسوزند. برخی بر این باورند که علاوه بر جلوگیری از آفتاب سوختگی، برقع خواص پزشکی هم دارد. از آنجا که پارچه برقع به نیل آغشته است از گزیدگی در ناحیه صورت جلوگیری می‌کند.<ref>صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص99.</ref> بر اساس سفرنامه ابن‌بطوطه در قرن چهاردهم میلادی پوشیدن برقع در شیراز معمول بوده است.<ref>دزی، راینهارت پیتر آن (1345).  ''فرهنگ البسه مسلمانان.'' ترجمه حسینعلی هروی''.'' تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص65.</ref> اوج استفاده از برقع در زمان پرتغالی‌ها بوده است و به نظر می‌رسد به دلیل وجود سربازهای پرتغالی در سطح روستاها رواج بیشتری یافت است.<ref name=":1">صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. صص97-98.</ref>
ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه ها و فرهنگ عامه.
 
ساعدی، غلامحسین (1355). اهل هوا. تهران: امیرکبیر.
[[پرونده:برقع بلوچی ابریشمی.jpg|بندانگشتی|برقع بلوچی ابریشمی<ref name=":3">صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص187.</ref>]]
صفا ایسینی، شایا.پوشاک زنان هرمزگان. 1388.روشنگران و مطالعات زنان. تهران.
[[پرونده:محل نصب حلقه ی برقع طلایی.jpg|بندانگشتی|محل نصب حلقه‌ی برقع طلایی و بند برقع<ref name=":3" />]]
محمدی سیف، معصومه.جامعه شناسی پوشاک سنتی و زیورآلات زنان ایران زمین.1398 . اندیشه احسان. تهران.
[[پرونده:زن بندری با پوشش پیراهن شیلا.jpg|بندانگشتی|235x235px|زن بندری با پوشش پیراهن شیلا، شلوار سرپارچه‌ای، جلبیل خوسی کول زده و برقع بندری<ref name=":4">صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص189.</ref> |جایگزین=]]<br />
نجم الدوله، عبدالغفار بن علی محمد (1341). سفرنامه خوزستان حاج عبدالغفار نجم الملک. به کوشش محمد دبیرسیاقی. تهران: نشر علمی.
===اجزای برقع===
 
====بدنه====
در جنوب ایران برقع را از پارچه‌های آهارداری به نام شیله تهیه می‌کنند. شیله را با نیل هندی یا مواد رنگی دیگر رنگ می‌کنند. گاه پارچه‌های کتانی را با سوزن‌دوزی رنگارنگ می‌کنند. پیش‌تر از شاخۀ درخت خرما به عنوان تکه چوبی برای وسط برقع که در قسمت بینی قرار می‌گرفت، استفاده می‌کردند. بومیان هرمزگان این قسمت از برقع را «مهر» می‌گویند. در بلوچستان از کتان یا ابریشم برای تهیه برقع استفاده می‌شود. در امارات متحدۀ عربی از کتان سیاه برای برقع استفاده می‌شود. پارچۀ کتان را با نیل درخشان می‌کنند و به اشکال مختلف می‌برند. پس از آن حاشیۀ پارچه را با کتان یا نخهای رنگی سردوزی می‌کنند. از وسط پارچه در محل بینی، چوب یا فلزی سبک قرار می‌گیرد. در قسمت چشم شکافی برای دیدن تعبیه می‌شود. عرض برقع و اندازه و انحنای آن در برقع‌های مختلف، متفاوت است.<br />
====حلقه‌====
بعضی از انواع برقع دارای حلقه‌های طلا یا نقره هستند که در دو طرف برقع و به بند برقع متصل است و این حلقه خود به چند صورت می‌باشد:
 
'''حلقه‌ی ساده:''' چهار حلقه در چهار طرف به وسیله‌ی زنجیر کوتاهی در کنار هم قرار می‌گیرند که در بندرعباس مورد استفاده است.
 
'''حلقه‌ی برگکی:''' که به شکل برگ است.
 
'''حلقه‌ی بلوچی:''' که در هر طرف دو تا بوده و به وسیله‌ی زنجیر به هم وصل می‌شوند.
 
'''حلقه‌ی سیکه‌ای:''' که در قشم و بستک مورد استفاده قرار می‌گیرد، چهارگوش است و روی هر گوش آن یک پولک طلایی یا نقره‌‎ای است.
 
'''حلقه‌ی کلیدی:''' که حلقه به شکل کلید ساخته می‌شده است.<ref>صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص103.</ref>
 
====بند====
هر برقعی دارای دو بند است که در دو طرف به برقع متصل است که همیشه بند دست راست بلندتر و حدود 2 متر و بند دست چپ کوتاه‌تر و حدود 0/5 متر است و روی هم حدود 2/5 متر بند است که یا کارخانه‌ای و یا دست‌باف است و رنگ‌بندی آن ممکن است طلایی، نقره‌ای، سیاه یا چند رنگ باشد. (ساده که همان ریسمان سیاه تابیده شده است و یا قیتونی که گاهی گلابتون و دیگری بندی است که ابریشم چند رنگ در آن به کار رفته است.) بند برقع در بندرعباس معمولاً سیاه است.<ref>صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص104.</ref>
 
<br />
[[پرونده:برقع بندری.jpg|بندانگشتی|350x350پیکسل|برقع بندری]]
 
===انواع برقع===
برقع‌ها به لحاظ شکل و رنگ و جنس پارچه و منطقه مورد استفاده با هم متفاوتند. از انواع برقع می‌توان به برقع بلوچی، بندری (بندرعباسی)، سوروچی (سورو نام یکی از محلات قدیمی بندرعباس)، عربی یا جزیره‌ای، دوقینیچی، هرمزی و کویتی نام برد، اما باید خاطرنشان کرد که بیشتر برقع‌های رنگی متعلق به قسمت‌های شرق هرمزگان مانند جاسک، بشاگرد، میناب و سیریک هستند که معمولا سوزن‌دوزی شده‌اند.  
 
رنگ و طرح برقع نشان می‌دهد که شخص صاحب آن متعلّق به شهر و چه طایفه و یا چه منطقه‌ای از اطراف استان هرمزگان می‌باشد. دختران از برقع با رنگ‌های نارنجی زرد متمایل به قهوه‌ای استفاده می‌کنند که برقع مازُقی گفته می‌شود؛ خانم‌های جوان متأهل و تازه عروسان از رنگ‌های قرمز با گل‌های ریز و نارنجی و خانم‌های مسن‌تر از رنگ‌های دور قاب مشکی و بقیه قرمز و خانم‌های پیر و مسن و زن‌های بیوه از رنگ‌های مشکی یکدست استفاده می‌کند.<ref name=":0">صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص100.</ref>
 
====برقع بندری====
در شهرستان بندر عباس برقع بندری از پارچه مشکی با نام [[شیله]] تهیه می‌شود که آن را به شکل مستطیل کمی بیشتر از عرض صورت می‌چینند و پایین آن را به شکل نیم گرد می‌کند و گوشه‌های آن را به خط مستقیم برش می‌زنند و درست در وسط به صورت عمودی تا می‌زنند و جای دو چشم را در دو سمت آن خالی می‌گذارند. در قسمت وسط دو چشم، چوبی تقریباً به عرض ۲ سانتی‌متر و طول ۱۰ سانتی‌متر قرار می‌دهند که همان شاخه نگهدارنده میوه نخل است و به نام پنگ مغ معروف است. در بالا و دوطرف برقع دو چوب دیگر به عرض یک سانت به کار می‌رود. به علاوه قیطان‌هایی دوخته می‌شود که با گره زدن آنها در پشت سر نقاب بر روی چهره نگه داشته می‌شود.<ref name=":0" />
 
====برقع عربی یا برقع جزیره‌ای====
استفاده از این نوع پوشش در زمان تصرف جزیره قشم به دست پرتغالی‌ها رواج یافته است. برقع جزایر کوتاه بوده و شامل نوار مشکی روی ابروها و روی بینی بوده و یک نوار نسبتا پهن‌تر از بقیه روی لب‌ها را می‌پوشاند. فرمی که در پایین است و بالای لب قرار می‌گیرد تشابه زیادی به سبیل مردانه دارد. جای چشم در این برقع بزرگتر است و چشم‌ها کاملا نمایان می‌شود. ظاهر این برقع براق است ولی در اصل همان پارچه سیاهرنگ شیله است که بر روی آن از رنگ نیل استفاده می‌شود تا حالت نیلی یا طلایی بگیرد. استفاده از این رنگ بر روی برقع هم آهار پارچه را بیشتر کرده و هم باعث خنک شدن صورت می‌شود.<ref>صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص101.</ref>
 
====برقع بلوچی====
این نوع برقع از کتان یا ابریشم و معمولاً به رنگ قرمز است که در بلوچستان مورد استفاده قرار گیرد. هم اکنون از برقع ابریشمی بیشتر در مهمانی‌ها استفاده می‌شود و برقع کتانی به صورت عمومی به کار می‌رود. به علت ضخامت پارچه فقط در بین دو چشم چوب به کار می‌رود و در دو طرف آن چوب وجود ندارد. شکل آن یک مستطیل کامل است و روی آن از تزیینات خاص پولک و گلابتون و سوزن و نواردوزی استفاده می‌شود. این برقع پهنای صورت را می‌پوشاند.<ref>صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص102.</ref>
 
====برقع دوقینی‌چی====
مانند برقع عربی است اما قسمت زیر آن باریک است.
 
====برقع کویتی====
معمولا مانند روبنده سرتاسر صورت را می‌پوشاند و تنها قسمت چشمش باز است این برقع سیاه رنگ است و از پارچه‌های نخی و پلی‌استر تهیه می‌شود.
 
====برقع افغانی====
لازم به ذکر است که واژه برقع در منطقه افغانستان و آسیای میانه به معنای پوشش صورت نیست، بلکه یک پوشش سراسری است که سر تا پای زنان را می‌پوشاند و فقط در قسمت چشم‌ها باز یا مشبک است.<ref>دزی، راینهارت پیتر آن (1345). ''فرهنگ البسه مسلمانان.'' ترجمه حسینعلی هروی''.'' تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص65.</ref> برقع افغانی یا [[چادری]] یک [[چادر]] آبی رنگ دو تکه است که در قسمت چشم‌ها، مشبک می‌باشد. نقاب یا روبنده این چادر در قسمت بالای سر شبیه به کلاه است.  
 
<br />
==منابع==
[[رده:پوشاک زنانه]]
[[رده:پوشش صورت]]
<references />
 
 
نویسنده: حکمت بروجردی
[[رده:حجاب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۹

برقع بلوچی
جاسک، برقع بلوچی

برقع /(')borq(k)a(e)/ که در گویش‌های مختلف برقه یا برکه نیز تلفظ می‌شود نوعی پوشش صورت است که عمدتاً زنان جنوب ایران از آن استفاده می‌کنند.[۱]

تعریف

برقع شاید عربی شده کلمه بورک (būrk) ترکی به معنی کلاه است. بورک در لباس‌های ترکان قدیم برای پوشاندن سر یا چهره به کار می‌رفته است. برخی هم آن را معرب پرده می‌دانند. در آثار کهن فارسی به معنای روبند ستوران به کار می‌رفته است. اما صرف نظر از تعبیر «برافکندن برقع از چهره مهر» در شاهنامه، استفاده از برقع در ایران به قرن ششم می‌رسد، به گونه‌ای که در اشعار خاقانی و نظامی و عطار بسیار به کار رفته است.

برقع در طول زمان و در مناطق مختلف دچار تغییر معنایی شده و مصادیق آن تغییر کرده است، اما ظاهرا به هر نوع روبنده یا نقاب اطلاق می‌شده است. امروزه به نوع خاصی از پوشش صورت زنان استان هرمزگان و جزایر خلیج فارس و کرانه‌های دریای عمان اطلاق می‌شود. این نوع پوشش صورت در نواحی مختلف نام‌های مختلف دارد: در استان هرمزگان و نوار ساحلی خلیج فارس و بلوچستان به نام بُرکَه، در حوزه بندر لنگه بتوله و در جایی از لارستان به تبیله معروف است. بتوله مشتق از بتل است و در زبان عربی به معنای قطع‌کننده، بریده شده، جدا شده و یا به هر چیزی گفته می‌شود که ماهیت اصلی را از میان بر می‌دارد یا پرده بر آن به جهت پوشش می‌کشد به گونه‌ای که دید واقعی را از بین می‌برد.[۲] مرکز اصلی ساخت برقع روستای درگهان در جزیره قشم در محله دلبری می‌باشد.[۳]

تاریخچه

ظاهرا منشأ اصلی برقع یونان بوده است و از آنجا به اسپانیا و سپس به صحرای طوارق و بربر و عربستان و کرانه‌های خلیج فارس انتقال یافته است.[۲] در طوارق و بربر برقع جنبه حجاب نداشته بلکه برای حفظ صورت از بادهای گرم موسمی و آفتاب سوزان صحرا به کار می‌رفته است.[۳] گفته شده زنان فینیقی نیز روی خود را با پارچه‌ای قرمز رنگ می‌پوشاندند. اکنون زنان بلوچی ساکن کرانه‌های دریای عمان نیز از برقع قرمز استفاده می‌کنند.

بعضی بر این باورند که راهزنانی که در سواحل جنوبی خلیج فارس به ویژه کرانه‌های جنوب غربی آن به راهزنی می‌پرداختند از برقع استفاده می‌کردند و هم آنها آن را در سواحل شمالی خلیج فارس نیز رواج دادند. آنان برقع را به صورت خود می‌زدند که در اثر آفتاب گرم سوزان خلیج فارس نسوزند. برخی بر این باورند که علاوه بر جلوگیری از آفتاب سوختگی، برقع خواص پزشکی هم دارد. از آنجا که پارچه برقع به نیل آغشته است از گزیدگی در ناحیه صورت جلوگیری می‌کند.[۴] بر اساس سفرنامه ابن‌بطوطه در قرن چهاردهم میلادی پوشیدن برقع در شیراز معمول بوده است.[۵] اوج استفاده از برقع در زمان پرتغالی‌ها بوده است و به نظر می‌رسد به دلیل وجود سربازهای پرتغالی در سطح روستاها رواج بیشتری یافت است.[۳]

برقع بلوچی ابریشمی[۶]
محل نصب حلقه‌ی برقع طلایی و بند برقع[۶]
زن بندری با پوشش پیراهن شیلا، شلوار سرپارچه‌ای، جلبیل خوسی کول زده و برقع بندری[۷]


اجزای برقع

بدنه

در جنوب ایران برقع را از پارچه‌های آهارداری به نام شیله تهیه می‌کنند. شیله را با نیل هندی یا مواد رنگی دیگر رنگ می‌کنند. گاه پارچه‌های کتانی را با سوزن‌دوزی رنگارنگ می‌کنند. پیش‌تر از شاخۀ درخت خرما به عنوان تکه چوبی برای وسط برقع که در قسمت بینی قرار می‌گرفت، استفاده می‌کردند. بومیان هرمزگان این قسمت از برقع را «مهر» می‌گویند. در بلوچستان از کتان یا ابریشم برای تهیه برقع استفاده می‌شود. در امارات متحدۀ عربی از کتان سیاه برای برقع استفاده می‌شود. پارچۀ کتان را با نیل درخشان می‌کنند و به اشکال مختلف می‌برند. پس از آن حاشیۀ پارچه را با کتان یا نخهای رنگی سردوزی می‌کنند. از وسط پارچه در محل بینی، چوب یا فلزی سبک قرار می‌گیرد. در قسمت چشم شکافی برای دیدن تعبیه می‌شود. عرض برقع و اندازه و انحنای آن در برقع‌های مختلف، متفاوت است.

حلقه‌

بعضی از انواع برقع دارای حلقه‌های طلا یا نقره هستند که در دو طرف برقع و به بند برقع متصل است و این حلقه خود به چند صورت می‌باشد:

حلقه‌ی ساده: چهار حلقه در چهار طرف به وسیله‌ی زنجیر کوتاهی در کنار هم قرار می‌گیرند که در بندرعباس مورد استفاده است.

حلقه‌ی برگکی: که به شکل برگ است.

حلقه‌ی بلوچی: که در هر طرف دو تا بوده و به وسیله‌ی زنجیر به هم وصل می‌شوند.

حلقه‌ی سیکه‌ای: که در قشم و بستک مورد استفاده قرار می‌گیرد، چهارگوش است و روی هر گوش آن یک پولک طلایی یا نقره‌‎ای است.

حلقه‌ی کلیدی: که حلقه به شکل کلید ساخته می‌شده است.[۸]

بند

هر برقعی دارای دو بند است که در دو طرف به برقع متصل است که همیشه بند دست راست بلندتر و حدود 2 متر و بند دست چپ کوتاه‌تر و حدود 0/5 متر است و روی هم حدود 2/5 متر بند است که یا کارخانه‌ای و یا دست‌باف است و رنگ‌بندی آن ممکن است طلایی، نقره‌ای، سیاه یا چند رنگ باشد. (ساده که همان ریسمان سیاه تابیده شده است و یا قیتونی که گاهی گلابتون و دیگری بندی است که ابریشم چند رنگ در آن به کار رفته است.) بند برقع در بندرعباس معمولاً سیاه است.[۹]


برقع بندری

انواع برقع

برقع‌ها به لحاظ شکل و رنگ و جنس پارچه و منطقه مورد استفاده با هم متفاوتند. از انواع برقع می‌توان به برقع بلوچی، بندری (بندرعباسی)، سوروچی (سورو نام یکی از محلات قدیمی بندرعباس)، عربی یا جزیره‌ای، دوقینیچی، هرمزی و کویتی نام برد، اما باید خاطرنشان کرد که بیشتر برقع‌های رنگی متعلق به قسمت‌های شرق هرمزگان مانند جاسک، بشاگرد، میناب و سیریک هستند که معمولا سوزن‌دوزی شده‌اند.

رنگ و طرح برقع نشان می‌دهد که شخص صاحب آن متعلّق به شهر و چه طایفه و یا چه منطقه‌ای از اطراف استان هرمزگان می‌باشد. دختران از برقع با رنگ‌های نارنجی زرد متمایل به قهوه‌ای استفاده می‌کنند که برقع مازُقی گفته می‌شود؛ خانم‌های جوان متأهل و تازه عروسان از رنگ‌های قرمز با گل‌های ریز و نارنجی و خانم‌های مسن‌تر از رنگ‌های دور قاب مشکی و بقیه قرمز و خانم‌های پیر و مسن و زن‌های بیوه از رنگ‌های مشکی یکدست استفاده می‌کند.[۱۰]

برقع بندری

در شهرستان بندر عباس برقع بندری از پارچه مشکی با نام شیله تهیه می‌شود که آن را به شکل مستطیل کمی بیشتر از عرض صورت می‌چینند و پایین آن را به شکل نیم گرد می‌کند و گوشه‌های آن را به خط مستقیم برش می‌زنند و درست در وسط به صورت عمودی تا می‌زنند و جای دو چشم را در دو سمت آن خالی می‌گذارند. در قسمت وسط دو چشم، چوبی تقریباً به عرض ۲ سانتی‌متر و طول ۱۰ سانتی‌متر قرار می‌دهند که همان شاخه نگهدارنده میوه نخل است و به نام پنگ مغ معروف است. در بالا و دوطرف برقع دو چوب دیگر به عرض یک سانت به کار می‌رود. به علاوه قیطان‌هایی دوخته می‌شود که با گره زدن آنها در پشت سر نقاب بر روی چهره نگه داشته می‌شود.[۱۰]

برقع عربی یا برقع جزیره‌ای

استفاده از این نوع پوشش در زمان تصرف جزیره قشم به دست پرتغالی‌ها رواج یافته است. برقع جزایر کوتاه بوده و شامل نوار مشکی روی ابروها و روی بینی بوده و یک نوار نسبتا پهن‌تر از بقیه روی لب‌ها را می‌پوشاند. فرمی که در پایین است و بالای لب قرار می‌گیرد تشابه زیادی به سبیل مردانه دارد. جای چشم در این برقع بزرگتر است و چشم‌ها کاملا نمایان می‌شود. ظاهر این برقع براق است ولی در اصل همان پارچه سیاهرنگ شیله است که بر روی آن از رنگ نیل استفاده می‌شود تا حالت نیلی یا طلایی بگیرد. استفاده از این رنگ بر روی برقع هم آهار پارچه را بیشتر کرده و هم باعث خنک شدن صورت می‌شود.[۱۱]

برقع بلوچی

این نوع برقع از کتان یا ابریشم و معمولاً به رنگ قرمز است که در بلوچستان مورد استفاده قرار گیرد. هم اکنون از برقع ابریشمی بیشتر در مهمانی‌ها استفاده می‌شود و برقع کتانی به صورت عمومی به کار می‌رود. به علت ضخامت پارچه فقط در بین دو چشم چوب به کار می‌رود و در دو طرف آن چوب وجود ندارد. شکل آن یک مستطیل کامل است و روی آن از تزیینات خاص پولک و گلابتون و سوزن و نواردوزی استفاده می‌شود. این برقع پهنای صورت را می‌پوشاند.[۱۲]

برقع دوقینی‌چی

مانند برقع عربی است اما قسمت زیر آن باریک است.

برقع کویتی

معمولا مانند روبنده سرتاسر صورت را می‌پوشاند و تنها قسمت چشمش باز است این برقع سیاه رنگ است و از پارچه‌های نخی و پلی‌استر تهیه می‌شود.

برقع افغانی

لازم به ذکر است که واژه برقع در منطقه افغانستان و آسیای میانه به معنای پوشش صورت نیست، بلکه یک پوشش سراسری است که سر تا پای زنان را می‌پوشاند و فقط در قسمت چشم‌ها باز یا مشبک است.[۱۳] برقع افغانی یا چادری یک چادر آبی رنگ دو تکه است که در قسمت چشم‌ها، مشبک می‌باشد. نقاب یا روبنده این چادر در قسمت بالای سر شبیه به کلاه است.


منابع

  1. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت‌نامه. ج3. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ انجم روز، عباس (1371). برقع‌پوشان خلیج فارس و دریای عمان: سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز. بی‌جا: عباس انجم روز. صص19-25.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. صص97-98.
  4. صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص99.
  5. دزی، راینهارت پیتر آن (1345). فرهنگ البسه مسلمانان. ترجمه حسینعلی هروی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص65.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص187.
  7. صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص189.
  8. صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص103.
  9. صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص104.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص100.
  11. صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص101.
  12. صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص102.
  13. دزی، راینهارت پیتر آن (1345). فرهنگ البسه مسلمانان. ترجمه حسینعلی هروی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص65.


نویسنده: حکمت بروجردی