تفاوت میان نسخههای «مادام عباس گلساز»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[پرونده:مادام حاجی عباس گلساز.jpg|بندانگشتی|255x255پیکسل|مادام حاجی عباس گلساز در جوانی [https://www.darioush-shahbazi.com/articles/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3]]] | [[پرونده:مادام حاجی عباس گلساز.jpg|بندانگشتی|255x255پیکسل|مادام حاجی عباس گلساز در جوانی [https://www.darioush-shahbazi.com/articles/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3]]] | ||
[[پرونده:مادام عباس گل ساز.jpg|بندانگشتی|360x360px|مادام عباس گلساز در پیری [http://www.asrislam.com/fa/news/28694/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1]|جایگزین=]] | [[پرونده:مادام عباس گل ساز.jpg|بندانگشتی|360x360px|مادام عباس گلساز در پیری [http://www.asrislam.com/fa/news/28694/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1]|جایگزین=]] | ||
مادام عباس گلساز (؟- 1295) زنی فرانسوی و هنرمند بود که در دوران محمدشاه و | مادام عباس گلساز (؟- 1295 ق.)، همسر حاج عباس شیرازی، زنی فرانسوی و هنرمند بود که در دوران محمدشاه به قصد آموزش گلسازی به ایران آمد و سالها در دربار قاجار به عنوان ندیمه مهدعلیا و مترجم زندگی کرد. | ||
===علت مهاجرت به ایران=== | ===علت مهاجرت به ایران=== | ||
مادام گلساز زنی باهوش و کارآزموده از اهالی اورلئان فرانسه بود که پس از ازدواج با حاجی عباس شیرازی، نقاش و هنرمند دوره قاجار، در اواسط دهه 1830 میلادی به ایران آمده بود. حاجی عباس شیرازی در حدود 1235 هجری به پاریس | مادام گلساز زنی باهوش و کارآزموده از اهالی اورلئان فرانسه بود که پس از ازدواج با حاجی عباس شیرازی، نقاش و هنرمند دوره قاجار، در اواسط دهه 1830 میلادی به ایران آمده بود. حاجی عباس شیرازی در حدود 1235 هجری قمری به پاریس برای یادگیری گلسازی به پاریس فرستاده شد. او با اینکه نقاش ماهری بود و رنگآمیزی و پردهسازی را به مدد قلم انجام میداد اما سرانگشتانی ظریف برای گلسازی نداشت و هرچه کرد نتوانست هنری را که خانمهای نازککار پاریسی دارند فراگیرد. در نهایت وی با اجازه از محمدشاه یکی از خانمهای گلساز فرانسوی را با خود به ایران آورد. حاجی عباس این خانم سی ساله را که اهل اورلئان بود با سالی هشت هزار فرانک مزد به خدمت گرفت و با او روانه تبریز شد. | ||
این زن فرانسوی پس از ازدواج با عباس به اسلام گروید و خیلی زود فارسی را یاد گرفت، و بالاخره به دربار راه یافت. سرپرستی تمام وقت مادام گلساز از ولیعهد و خواهرش در تهران ظاهراً برای مدت نامعلومی ادامه یافت. نزدیکیاش به فرزندان شاه به اندازهای بود که ناصرالدین و خواهرش را «فرزندان» خویش میخواند و حتی در ازدواج اول ولیعهد نقش واسطه را ایفا کرد.<ref>امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران.'' مترجم کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص109.</ref> | |||
<br /> | <br /> | ||
===هنر=== | ===هنر=== | ||
در آن زمان، یراقهای اصل، که مفتول آن طلا و نقره بود، از فرنگستان به ایران میآمد و مادام عباس طرز یراق دوختن به نیم تنه و پیراهن را به زنهای | مادام عباس افزون بر هنر گلسازی، در مشاطهگری، طباخی، خیاطی، گلدوزی، رقاصی و آوازخوانی فرنگی نیز مهارت داشت. در آن زمان، یراقهای اصل، که مفتول آن طلا و نقره بود، از فرنگستان به ایران میآمد و مادام عباس طرز یراق دوختن به نیم تنه و پیراهن را به زنهای دربار آموخت. وی چون خودش یراقبافی میدانست، یراقبافی در تهران را معمول کرد. [[تنبان]] آهاردار نیز همان دامنهای کوتاه - [[شلیته]] - چیندار بود که پارچه آن را پیش از بریدن و دوختن آهار میزدند که راست و صاف بایستد.<ref>سعدوندیان، سیروس (۱۳۸0). ''خاطرات مونسالدوله ندیمه حرمسرای ناصرالدین شاه''. تهران: زرین. صص 157-159.</ref> | ||
ناصرالدین شاه پس از جلوس به تخت سلطنت مادام گلساز را مترجم حرمسرای شاهی کرد. او در 1295ه.ق (1878میلادی) در تهران درگذشت. | ناصرالدین شاه پس از جلوس به تخت سلطنت مادام گلساز را مترجم حرمسرای شاهی کرد. او در 1295ه.ق (1878میلادی) در تهران درگذشت. | ||
سطر ۱۷: | سطر ۱۷: | ||
مادام عباس که زنی بسیار زیرک و باهوش بود به فاصله کمی فارسی را به خوبی یاد گرفت و در اندرون محمدمیرزا آرایشگر اهل حرم شد ضمناً اوقات شاه آینده ایران را با نقل حکایات و تواریخ مربوط به اروپا غالباً خوش میکرد و کم کم نفوذ او در ذهن محمدمیرزا و اطرافیان او تا آنجا زیاد شد که حتی در مصالح ملکی و سیاسی نیز از او مشورت میکردند. | مادام عباس که زنی بسیار زیرک و باهوش بود به فاصله کمی فارسی را به خوبی یاد گرفت و در اندرون محمدمیرزا آرایشگر اهل حرم شد ضمناً اوقات شاه آینده ایران را با نقل حکایات و تواریخ مربوط به اروپا غالباً خوش میکرد و کم کم نفوذ او در ذهن محمدمیرزا و اطرافیان او تا آنجا زیاد شد که حتی در مصالح ملکی و سیاسی نیز از او مشورت میکردند. | ||
کسی که در میان اهل حرم بیش از همه با مادام حاجی عباس | کسی که در میان اهل حرم بیش از همه با مادام حاجی عباس رابطه داشت مهدعلیا زوجه محمدمیرزا و مادر ناصرالدین شاه و عزتالدوله بود. [[مهدعلیا]] (ملک جهان خانم) تربیت دو فرزند عزیز خود ناصرالدین میرزا و ملکزاده خانم عزت الدوله را به مادام حاجی عباس محول نمود. این زن هم اوقات خود را شبانهروز به این کار مصروف داشت و بدو طفل [[مهدعلیا]] فرزند خطاب میکرد. پس از چندی شوهرش از دنیا رفت و مادام عباس که فرزندی نداشت برای همیشه در حرم قاجار ماندگار شد. نفوذ او بر روی محمد مشاه به گونه ای بود که موقعی که ناصرالدین میرزا به سن ازدواج رسید یعنی در سال 1261 محمدشاه مادام عباس را مأمور کرد که از میان شاهزادگان دختری مناسب را برای ناصرالدین میرزا بیابد. مادام حاجی عباس هم چهار شاهزاده خانم را به محمدشاه معرفی نمود و از میان آن دختر شاهزاده احمدعلی میرزا به عقد ولیعهد درآمد. | ||
موقعی که ناصرالدین میرزا به سن ازدواج رسید یعنی در سال 1261 محمدشاه مادام | |||
<br /> | <br /> | ||
===دخالت در سیاست=== | ===دخالت در سیاست=== | ||
مهد علیا پس از مرگ محمدشاه به دستیاری و راهنمایی مادام حاجی عباس برای شش هفته تا رسیدن ناصرالدین شاه از تبریز به پایتخت در بیست و یکم ذیالقعده زمام امور را در دست گرفت. همین خدمات که مادام حاجی عباس به [[مهدعلیا]] در رساندن ناصرالدین شاه به سلطنت کرده بود سبب شد شاه اندکی پس از ورود به تهران او را با ماهی هزار فرانک حقوق به سمت رسمی مترجم اندرون مفتخر سازد و یک باب منزل مخصوص به او ببخشد. کارلا سرنا در سفرنامه خود به زن مترجمی که برای ترجمه مکالمه بین خود و [[انیسالدوله]] به دعوت شاه حضور داشته اشاره میکند که احتمالاً منظور وی همان مادام گلساز، مترجم حرمسرای شاهی بوده است.<ref>سرنا، کارلا (1362). ''سفرنامه مادام کارلا سرنا: آدمها و آئینها در ایران''. مترجم سعیدی، علیاصغر. تهران: کتابفروشی زوار. ص175.</ref> لیدی شیل نیز در سفرنامه خود در ملاقات با مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه به یک خانم فرانسوی که سمت مترجمی مادرشاه را برعهده داشته است اشاره میکند.<ref>شیل، مری لئونورا (وولف) (1362). ''خاطرات لیدی شیل "همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه"''. مترجم ابوترابیان، حسین. تهران: نشرنو. ص72.</ref> | |||
از تاریخ 1264 تا اواخر زمستان سال 1295 که | مادام حاجی عباس از تاریخ 1264 تا اواخر زمستان سال 1295 ق. که در حدود نودسالگی در تهران فوت کرد در حرم ناصرالدین شاه به اعمال نفوذ مشغول بود. به خصوص در دورهای که [[مهدعلیا]] حیات داشت یعنی تا 1290 به همراهی او امور کلی دربار را اداره میکرد. | ||
خانم حاجی عباس در سال 1295 اندکی قبل از فوت برای خانمی ایتالیایی به نام کارلا سرنا که به سیاحت به ایران آمده بود نقل کرده که وی در ایام مرض موت محمدشاه مهدعلیا را برای در دست گرفتن زمام امور مهیا ساخته و جهت او تاریخ بعضی از ملکههای اروپا را که پس از فوت شوهر تا به رشد رسیدن پسر خود شخصاً سلطنت نموده و اختیاردار جمیع مهام کشوری بودهاند نقل میکرده و به او آموخته بوده است که بعد از مردن محمدشاه با عزم و اراده محکم به نام مادر پادشاه تا رسیدن پسرش از تبریز مقام صدارت را مخصوص خود بداند و با وزرای مختار روس و انگلیس به دستور او گفتگو کند چنانکه مهدعلیا در ملاقاتهایی که وزرای مختار مزبور از او میکردند با زبان چرب و نرمی از مساعدتهایی که دولتین روس و انگلیس در رساندن ناصرالدین شاه پسرش به تخت سلطنت کرده بودند تشکر مینموده و از آراء آنان در مصالح خود استمداد میجسته و به این وسیله بیش از پیش دل ایشان را نسبت به خود و پسرش گرم نگاه میداشته است.<ref>اقبال، عباس (1325). مادام حاجی عباس گلساز. ''یادگار''، سال سوم، شماره6-7، صص106-109.</ref> | خانم حاجی عباس در سال 1295 اندکی قبل از فوت برای خانمی ایتالیایی به نام کارلا سرنا که به سیاحت به ایران آمده بود نقل کرده که وی در ایام مرض موت محمدشاه مهدعلیا را برای در دست گرفتن زمام امور مهیا ساخته و جهت او تاریخ بعضی از ملکههای اروپا را که پس از فوت شوهر تا به رشد رسیدن پسر خود شخصاً سلطنت نموده و اختیاردار جمیع مهام کشوری بودهاند نقل میکرده و به او آموخته بوده است که بعد از مردن محمدشاه با عزم و اراده محکم به نام مادر پادشاه تا رسیدن پسرش از تبریز مقام صدارت را مخصوص خود بداند و با وزرای مختار روس و انگلیس به دستور او گفتگو کند چنانکه مهدعلیا در ملاقاتهایی که وزرای مختار مزبور از او میکردند با زبان چرب و نرمی از مساعدتهایی که دولتین روس و انگلیس در رساندن ناصرالدین شاه پسرش به تخت سلطنت کرده بودند تشکر مینموده و از آراء آنان در مصالح خود استمداد میجسته و به این وسیله بیش از پیش دل ایشان را نسبت به خود و پسرش گرم نگاه میداشته است.<ref>اقبال، عباس (1325). مادام حاجی عباس گلساز. ''یادگار''، سال سوم، شماره6-7، صص106-109.</ref> |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۲
مادام عباس گلساز (؟- 1295 ق.)، همسر حاج عباس شیرازی، زنی فرانسوی و هنرمند بود که در دوران محمدشاه به قصد آموزش گلسازی به ایران آمد و سالها در دربار قاجار به عنوان ندیمه مهدعلیا و مترجم زندگی کرد.
علت مهاجرت به ایران
مادام گلساز زنی باهوش و کارآزموده از اهالی اورلئان فرانسه بود که پس از ازدواج با حاجی عباس شیرازی، نقاش و هنرمند دوره قاجار، در اواسط دهه 1830 میلادی به ایران آمده بود. حاجی عباس شیرازی در حدود 1235 هجری قمری به پاریس برای یادگیری گلسازی به پاریس فرستاده شد. او با اینکه نقاش ماهری بود و رنگآمیزی و پردهسازی را به مدد قلم انجام میداد اما سرانگشتانی ظریف برای گلسازی نداشت و هرچه کرد نتوانست هنری را که خانمهای نازککار پاریسی دارند فراگیرد. در نهایت وی با اجازه از محمدشاه یکی از خانمهای گلساز فرانسوی را با خود به ایران آورد. حاجی عباس این خانم سی ساله را که اهل اورلئان بود با سالی هشت هزار فرانک مزد به خدمت گرفت و با او روانه تبریز شد.
این زن فرانسوی پس از ازدواج با عباس به اسلام گروید و خیلی زود فارسی را یاد گرفت، و بالاخره به دربار راه یافت. سرپرستی تمام وقت مادام گلساز از ولیعهد و خواهرش در تهران ظاهراً برای مدت نامعلومی ادامه یافت. نزدیکیاش به فرزندان شاه به اندازهای بود که ناصرالدین و خواهرش را «فرزندان» خویش میخواند و حتی در ازدواج اول ولیعهد نقش واسطه را ایفا کرد.[۱]
هنر
مادام عباس افزون بر هنر گلسازی، در مشاطهگری، طباخی، خیاطی، گلدوزی، رقاصی و آوازخوانی فرنگی نیز مهارت داشت. در آن زمان، یراقهای اصل، که مفتول آن طلا و نقره بود، از فرنگستان به ایران میآمد و مادام عباس طرز یراق دوختن به نیم تنه و پیراهن را به زنهای دربار آموخت. وی چون خودش یراقبافی میدانست، یراقبافی در تهران را معمول کرد. تنبان آهاردار نیز همان دامنهای کوتاه - شلیته - چیندار بود که پارچه آن را پیش از بریدن و دوختن آهار میزدند که راست و صاف بایستد.[۲]
ناصرالدین شاه پس از جلوس به تخت سلطنت مادام گلساز را مترجم حرمسرای شاهی کرد. او در 1295ه.ق (1878میلادی) در تهران درگذشت.
مادام عباس که زنی بسیار زیرک و باهوش بود به فاصله کمی فارسی را به خوبی یاد گرفت و در اندرون محمدمیرزا آرایشگر اهل حرم شد ضمناً اوقات شاه آینده ایران را با نقل حکایات و تواریخ مربوط به اروپا غالباً خوش میکرد و کم کم نفوذ او در ذهن محمدمیرزا و اطرافیان او تا آنجا زیاد شد که حتی در مصالح ملکی و سیاسی نیز از او مشورت میکردند.
کسی که در میان اهل حرم بیش از همه با مادام حاجی عباس رابطه داشت مهدعلیا زوجه محمدمیرزا و مادر ناصرالدین شاه و عزتالدوله بود. مهدعلیا (ملک جهان خانم) تربیت دو فرزند عزیز خود ناصرالدین میرزا و ملکزاده خانم عزت الدوله را به مادام حاجی عباس محول نمود. این زن هم اوقات خود را شبانهروز به این کار مصروف داشت و بدو طفل مهدعلیا فرزند خطاب میکرد. پس از چندی شوهرش از دنیا رفت و مادام عباس که فرزندی نداشت برای همیشه در حرم قاجار ماندگار شد. نفوذ او بر روی محمد مشاه به گونه ای بود که موقعی که ناصرالدین میرزا به سن ازدواج رسید یعنی در سال 1261 محمدشاه مادام عباس را مأمور کرد که از میان شاهزادگان دختری مناسب را برای ناصرالدین میرزا بیابد. مادام حاجی عباس هم چهار شاهزاده خانم را به محمدشاه معرفی نمود و از میان آن دختر شاهزاده احمدعلی میرزا به عقد ولیعهد درآمد.
دخالت در سیاست
مهد علیا پس از مرگ محمدشاه به دستیاری و راهنمایی مادام حاجی عباس برای شش هفته تا رسیدن ناصرالدین شاه از تبریز به پایتخت در بیست و یکم ذیالقعده زمام امور را در دست گرفت. همین خدمات که مادام حاجی عباس به مهدعلیا در رساندن ناصرالدین شاه به سلطنت کرده بود سبب شد شاه اندکی پس از ورود به تهران او را با ماهی هزار فرانک حقوق به سمت رسمی مترجم اندرون مفتخر سازد و یک باب منزل مخصوص به او ببخشد. کارلا سرنا در سفرنامه خود به زن مترجمی که برای ترجمه مکالمه بین خود و انیسالدوله به دعوت شاه حضور داشته اشاره میکند که احتمالاً منظور وی همان مادام گلساز، مترجم حرمسرای شاهی بوده است.[۳] لیدی شیل نیز در سفرنامه خود در ملاقات با مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه به یک خانم فرانسوی که سمت مترجمی مادرشاه را برعهده داشته است اشاره میکند.[۴]
مادام حاجی عباس از تاریخ 1264 تا اواخر زمستان سال 1295 ق. که در حدود نودسالگی در تهران فوت کرد در حرم ناصرالدین شاه به اعمال نفوذ مشغول بود. به خصوص در دورهای که مهدعلیا حیات داشت یعنی تا 1290 به همراهی او امور کلی دربار را اداره میکرد.
خانم حاجی عباس در سال 1295 اندکی قبل از فوت برای خانمی ایتالیایی به نام کارلا سرنا که به سیاحت به ایران آمده بود نقل کرده که وی در ایام مرض موت محمدشاه مهدعلیا را برای در دست گرفتن زمام امور مهیا ساخته و جهت او تاریخ بعضی از ملکههای اروپا را که پس از فوت شوهر تا به رشد رسیدن پسر خود شخصاً سلطنت نموده و اختیاردار جمیع مهام کشوری بودهاند نقل میکرده و به او آموخته بوده است که بعد از مردن محمدشاه با عزم و اراده محکم به نام مادر پادشاه تا رسیدن پسرش از تبریز مقام صدارت را مخصوص خود بداند و با وزرای مختار روس و انگلیس به دستور او گفتگو کند چنانکه مهدعلیا در ملاقاتهایی که وزرای مختار مزبور از او میکردند با زبان چرب و نرمی از مساعدتهایی که دولتین روس و انگلیس در رساندن ناصرالدین شاه پسرش به تخت سلطنت کرده بودند تشکر مینموده و از آراء آنان در مصالح خود استمداد میجسته و به این وسیله بیش از پیش دل ایشان را نسبت به خود و پسرش گرم نگاه میداشته است.[۵]
منابع
- ↑ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران. مترجم کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص109.
- ↑ سعدوندیان، سیروس (۱۳۸0). خاطرات مونسالدوله ندیمه حرمسرای ناصرالدین شاه. تهران: زرین. صص 157-159.
- ↑ سرنا، کارلا (1362). سفرنامه مادام کارلا سرنا: آدمها و آئینها در ایران. مترجم سعیدی، علیاصغر. تهران: کتابفروشی زوار. ص175.
- ↑ شیل، مری لئونورا (وولف) (1362). خاطرات لیدی شیل "همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه". مترجم ابوترابیان، حسین. تهران: نشرنو. ص72.
- ↑ اقبال، عباس (1325). مادام حاجی عباس گلساز. یادگار، سال سوم، شماره6-7، صص106-109.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی