تفاوت میان نسخه‌های «خاتون»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
   
   
خاتون/xātūn/ از عناوین زنانه است و در معنای ملکه، زن از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی و نیز کدبانو و همسر به کار رفته است. کاربرد آن جنبه تکریم دارد.


خاتون از عناوین زنانه است و در معنای ملکه، زن از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی و نیز کدبانو و همسر به کار رفته است. کاربرد آن جنبه تکریم دارد.
=== ریشه‌شناسی ===
خاتون ممکن است به واژه خان مربوط باشد یا برگرفته از واژه سُغدی xwťyn* به معنای همسر حاکم (برگرفته از xwťy* به معنای حاکم و ارباب) باشد.<ref>G. Clauson, ''A Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish'', Oxford, 1972, pp. 602-603.</ref> برخی خاتون را دارای ریشه ایرانی می‌دانند (< hātunā-* از hāta* از ریشه han-* به معنای تصاحب کردن، به دست آوردن).<ref>حسن دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی''. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.</ref>


=== ریشه شناسی ===
< ترکی: tun/ā xخاتون؛ ممکن است به لغت خان و یا به سُغدی: xwťyn ملکه، شهربانو مربوط باشد.


در فارسی میانه ترفانی  x’twn, x’twn [qatun] به معنای ملکه و در سَکایی: hāttuna,ha̬tuna,khattunä سُغدی: γ’ttwnh.
=== معنی و کاربرد ===
خاتون در قدیمی‌ترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری) هم به کرات ذکر شده، هرچند در فرهنگ‌های ترکی آن را برای اول بار به ترکی ارخون نسبت داده‌اند.<ref>T. Tekin, ''A Grammar of Orkhon Turkic'', Bloomington, 1968, pp. 342-43.</ref> این واژه بر زن بزرگ و [[بی‌بی]] و کدبانوی خانه دلالت می‌کرد.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). ''لغت‌نامه''. ج6. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> به زن صاحب منصب و شریف به لحاظ دینی، سیاسی یا نسبی خاتون گفته می‌شد.<ref>De Nicola‪, Bruno (2017). ''Women in Mongol Iran: the Khātūns, 1206-1335.'' Edinburgh‪‏‫‭: Edinburgh University Press.‪ p. 2.</ref> خاتون در برابر خان و به معنی بانوی خان بود که بعدها در مورد همسر امپراطور و ملکه نیز به کار رفت.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص87.</ref>در دوره اسلامی عنوانی احترام‌آمیز بود که برای زنان اصیل و شریف به کار می‌رفت و به علاوه لقب بسیاری از همسران پادشاهان مغول بود. از زمان تیموریان به بعد [[بیگم]] بیشتر در این معنا به کار برده شد.<ref>H. Yule and A. C. Burnell, ''Hobson-Jobson: A Glossary of Anglo-Indian Colloquial Words and Phrases'', 2nd ed., London 1903, p. 79.</ref>


ارمنی:  xaťunخاتون (< فارسی).
خاتون پیش از این کاربرد عمومی‌تری داشت و در نواحی زیادی برای زنان اصیل و شریف و حتی سادات به کار می‌رفت، اما امروزه فقط در برخی روستاها و ایلات کاربرد دارد. در جوامع شهری عموماً جای خود را به واژه [[خانم]] و [[بانو]] داده است.


برخی خاتون را از اصلی ایرانی مأخوذ دانسته است (< *hātunā- از *hāta از ریشه han- تصاحب کردن، به دست آوردن).<ref>حسن دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی''. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.</ref>


سابقاً عمومی بوده لیکن اکنون مخصوص بعضی از ایلات و دیه هاست و دیگران جای آن [[خانم]] استعمال می کنند و برای مقدسات دینیه در وعظ و کتب همان خاتون گویند. لفظ خاتون در قدیمی ترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری) هم مکرر آمده پس باید فارسی باشد اگرچه فرهنگهای ترکی آن را ترکی ضبط کرده اند. در سنسکریت بانوی خانه را کتم بینی هم گویند که ممکن است از ریشه خاتون باشد (فرهنگ نظام). بزرگ و [[بی بی]] و کدبانوی خانه را گویند (برهان). از القاب زنان کبار است و این لفظ عربی نیست. اما جمع آن به طرز عربی خواتین آمده و این از تصرفات فارسیان متعرب است (آنندراج). در ترکی از القاب زنان کبار است (غیاث اللغات). زن اصیل. زن شریف. خدیش. بانو. بیگم. بیگه. سیده. ستی. حُرَه. خانم. ملکه ترک. زن خان. زن. جفت.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). ''لغت‌نامه''. ج6. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref>خاتون در مقابل خان و به معنی بانوی خان بوده، که بعدها در مورد همسر امپراطور و ملکه نیز به کار رفته است.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص87.</ref>
=== ساخت‌ واژی ===
خاتون به لحاظ ساخت‌واژی اسم است. به عنوان لقب احترام آمیز در ترکیب پس از اسم فرد می آید، مانند ترکان خاتون. به عنوان نام افراد به تنهایی هم کاربرد داشته است.  


=== وظایف ===
در زمان مغول زن در مقام خاتونی گذشته از مقام نیابت سلطنت و سلطنت، وظایف مهم دیگری نیز برعهده داشته است: در کار ملک و سلطنت با شوهر خود سهیم بوده، رسماً در مجالس شرکت می کرده، تصمیم می گرفته، و صاحب رأی و نظر بوده است. از وظایف مهم او یکی انتخاب سلطان بود و دیگر انتخاب وزیر و مجازات گناهکاران و غیره. خاتون همراه امرا  رأی می داده، عضو مؤثر شوراها (قوریلتای ها) بوده، در جنگها همراه شوهر خود شرکت می کرده، در بعضی موارد همراه با سلطان به قضاوت می نشسته، و خلاصه در حل و فصل قضایای سیاسی و اجتماعی از مهمترین ارکان حکومت بوده است.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص87-88.</ref>


=== نفوذ سیاسی ===
=== خاتون‌های درباری ===
اغلب در بالای فرامینی که از جانب سلطان صادر می گردید، نوشته می شد: «به فرمان سلطان و خواتین». «صاحب اختیار کلی و جزوی امور بود».خواتین در مجازات خطاکاران و یا بالعکس در عفو آنان، و شفاعت از کسی یا دسته ای بسیار مؤثر بوده اند. زمانی که چنگیز با تاتارها جنگ می کرد و سرانجام آنان را شکست داد، فرمانی صادر کرد تا همه تاتارها را به قتل رسانند، به طریقی که نسلشان از بین برود. ولی چون دو تن از همسران او یاسوئی و یاسوگان و همچنین همسر جوجی از این ایل بودند، با شفاعت این سه زن تعداد بسیاری از مرگ نجات یافتند، و حتی جمعی از امرا و متنفذین آنان در دستگاه خان مغول به مقامات مهمی رسیدند. <ref name=":0">بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص88-89.</ref>
لقب خاتون به طور عمده در بخش آسیای جهان اسلام به ویژه در سلسله‌های ترک و مغول کاربرد داشت. این لقب را سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز به کار می‌بردند. اغلب زنان ترک که در ادارۀ امور دولت، چه به صورت فردی و چه به صورت مشترک با همسرانشان فعال بودند، لقب خاتون داشتند.<ref>مرنیسی، فاطمه (1393). ''ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی''. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. صص22-23.</ref> خاتون‌های بسیاری در دوره حکومت مغول‌ها و ترکان بر ایران حکومت می‌کردند؛ از جمله می‌توان به [[آبش‌خاتون دختر اتابک سعد­بن‌ ابی‌بکر]]، [[ترکان خاتون]]، [[بغداد خاتون]] و [[دلشاد خاتون]] اشاره کرد.


در «جامع التواریخ» و سایر منابع خود به نظایر این جمله در مورد خاتونها بسیار برمی خوریم: «گناهکاران را شفیع بودی». خواتین در رفع اختلافات بین شاهزادگان و متنفذین نیز دخالت مستقیم داشته اند: به هنگام تقسیم افراد و ایلات بین کوتان فرزند اگتای، و فرزندان تولوی اختلافاتی بروز کرده بود. ایشان می خواستند شکایت به نزد قاآن برند. ولی سیورقوقتینی بیگی، همسر تولوی، این اختلافات را مرتفع ساخت، و با دخالت او بین دو طرف صلح و دوستی به وجود آمد. رفع این اختلاف از نظر جلوگیری از ایجاد تفرقه بین شاهزادگان چنگیزی پس از مرگ وی، که ممکن بود عواقب وخیمی از نظر امپراطوری به بار آورد، حائز اهمیت فوق العاده ای است.<ref name=":0" />
==== منزلت ====
زن در میان ترکان و تاتاران شأن و منزلت خاصی داشت، به گونه‌ای که سلاطین ترک و تاتار فرمان‌ها را به نام خود و خواتینشان صادر می‌کردند.<ref>مرنیسی، فاطمه (1393). ''ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی''. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص139 به نقل از ''سفرنامه ابن بطوطه''. ج2. ص340.</ref>به هنگام ورود هر یک از خاتون‌ها سلطان از جای برمی‌خاست. دست او را می‌گرفت و بر روی کرسی می‌نشاند. او همه این کارها را در حضور دیگران انجام می‌داد. خاتون‌های مغول [[نقاب]] بر چهره نمی‌زدند.<ref>مرنیسی، فاطمه (1393). ''ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی''. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص141.</ref>  


در دوره ایلخانی خاتونها به گرد آوردن مشایخ و علمای دین به دور خویش و تشویق و مساعدت آنان کوشش فراوان مبذول می داشتند. به ساختن ابنیه و آثار مذهبی و خیریه، از قبیل مساجد و مدارس و بیمارستانها، و قرار دادن موقوفاتی برای این مؤسسات می پرداختند. پیوسته مشغول دادن نذور و صدقات، و اطعام مساکین بودند، و مجالس بحث دینی و وعظ ترتیب می دادند. نزد شیخ و مرادی سر می سپردند و به افتخارش مجالس برپا می کردند، و یا به امامزاده ای ارادت می ورزیدند، و شبهای خاصی را در هفته در این مکانها مجالس وعظ و اطعام مساکین ترتیب می دادند.
==== وظایف ====
در زمان مغول زن در مقام خاتونی گذشته از مقام نیابت سلطنت و سلطنت، وظایف مهم دیگری نیز برعهده داشت: در کار ملک و سلطنت با شوهر خود سهیم بود، رسماً در مجالس شرکت می‌کرد، تصمیم می‌گرفت، و صاحب رأی و نظر بود. از وظایف مهم او یکی انتخاب سلطان بود و دیگر انتخاب وزیر و مجازات گناهکاران و غیره. خاتون همراه امرا رأی می‌داد، عضو مؤثر شوراها (قوریلتای‌ها) بود، در جنگ‌ها همراه شوهر خود شرکت می‌کرد، در بعضی موارد همراه با سلطان به قضاوت می‌نشست، و در حل و فصل قضایای سیاسی و اجتماعی از مهمترین ارکان حکومت بود.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص87-88.</ref>


ایجاد فتنه و فساد، و تحریکات بین خاتونها نیز بسیار معمول بوده است. این موضوع نسبت مستقیم با عمر حکومت مغول داشته که هرچه به آن افزوده می شده، به همان نسبت بر شدت تحریکات و فتنه انگیزیها نیز اضافه می شده است. دلایل آن بسیار واضح است: اولین آنها را در جوانی حکومت باید جستجو کرد، که همواره سالمتر و بی پیرایه تر از دوران کهولت است، و دلیل دیگر آنست که در دشتها واستپها، و در نحوه زندگی طبیعی و قبیله ای مجال و امکان تحریکات کمتر است. در حالی که پس از اسکان گرفتن مغولها و در آمیختن با تمدن شهری، و به خصوص پس از رسمی شدن دین اسلام در بین ایلخانان، و ایجاد حرمسراها، و محدود شدن زنان در چهار دیواری حرمسراها، و قدرت یافتن خواجه سرایان و غلامان، فتنه و فساد الزام می یابد. در کتاب امپراطوری زرد، مطلبی گویا در این باره می یابیم. «نطفه کینه و عداوت و توطئه و تحریک بیش از همه در حرمسرای فرمانروایان مسلمان مغول بسته می شد، و خواجگان تشنه قدرت در پس درهای بسته آنجا رشته های تیره عشق و کینه ورشک را به هم می بافتند. زهری کشنده از پس میله های این مکانها که با دنیای گرداگرد خود قطع رابطه کرده بود، در همه رگهای کشور می دوید».
==== نفوذ سیاسی ====
اغلب در بالای فرامینی که از جانب سلطان صادر می‌گردید، نوشته می‌شد: «به فرمان سلطان و خواتین». خواتین در مجازات خطاکاران و یا بالعکس در عفو آنان و شفاعت از کسی یا دسته‌ای بسیار مؤثر بودند. خاتون‌ها درر رفع اختلافات بین شاهزادگان و متنفذین نیز دخالت مستقیم داشتند.<ref name=":0">بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص88-89.</ref>


چنانکه می دانیم قسمت اعظم زندگی ابوسعید (716-736) سلطان ایلخانی بر سر مسأله زن سپری شده، و اتفاقات و مسائل مهم سیاسی که در این دوره پیش آمده، یا انگیزه آن تحریکات زن بوده، و یا به واسطه دخالت او موضوعی به سمت فتنه و فساد سوق داده شده است.
==== فعالیت‌های فرهنگی ====
در دوره ایلخانی خاتون‌ها سعی در گرد آوردن مشایخ و علمای دین به دور خویش و تشویق و مساعدت آنان می‌کردند. به ساختن ابنیه و آثار مذهبی و خیریه، از قبیل مساجد و مدارس و بیمارستان‌ها، و قرار دادن موقوفاتی برای این مؤسسات می‌پرداختند. پیوسته مشغول دادن نذر و صدقات و اطعام مساکین بودند و مجالس بحث دینی و وعظ ترتیب می‌دادند. نزد شیخ و مرادی سر می‌سپردند و به افتخارش مجالس برپا می‌کردند؛ یا به امامزاده‌ای ارادت می‌ورزیدند و شب‌های خاصی را در هفته در این مکان‌ها مجالس وعظ و اطعام مساکین ترتیب می‌دادند.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص89-92.</ref>


دو روایت تاریخی را به عنوان نمونه نقل می کنیم: شیخ حسن چوپانی (738- 744) سرسلسله حکومت بی دوام چوپانی، در جنگهایش با روم یکی از سرداران معروف خود به نام یعقوب شاه را مأمور کرده بود. وی شکست خورد، و شیخ حسن برای تنبیه این سردار او را به زندان انداخت. همسر شیخ حسن عزت ملک، که از دیرباز با یعقوب شاه روابط عاشقانه داشت، به تصور اینکه شوهرش از ماجرا اطلاع یافته، و به این علت او را به زندان انداخته است، با دو سه تن از زنان محرم خود، شبانه شیخ حسن را به طرزی شرم آور به قتل رسانید. سلمان ساوجی این واقعه را به علت اهمیتش به شعر چنین نقل می کند:
==== شرکت در امور جنگی ====
خاتون‌ها در جنگ‌ها شرکت داشتند، هرچند به علت زیاد بودن تعداد ایشان، در هر نبرد، یک یا چند تن همراه همسر خود بودند.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص92.</ref>


زهجرت نبوی رفته هفتصد و چل و چار
==== امور اداری و مالی ====
در دوره مغول و ایلخانی،خاتونها دارای اموال فراوانی بودند و نقش فعالی در اقتصاد ایفا می‌کردند.<ref>De Nicola‪, Bruno (2017). ''Women in Mongol Iran: the Khātūns, 1206-1335.'' Edinburgh‪‏‫‭: Edinburgh University Press.‪ p. 244. </ref> برحسب میزان اهمیت و وظایف خاتون بزرگ و سایر خاتون‌ها، هر یک دارای دربار و تشکیلات اداری و مالی جداگانه و مستقلی بودند که به خصوص این تشکیلات از زمان غازان خان و به دنبال اصلاحات همه جانبه او نظام مدون و جامعی یافت. ریاست کل دربار خاتون برعهده وزیر بزرگ، یعنی وزیر دیوان اعلی یا دیوان سلطنت بود که بر تمام کارهای مملکتی نظارت داشت. از زمان غازان خان قانونی وضع شد، که ولایاتی را در اختیار خاتون‌ها می‌گذاشتند تا عواید آن سالانه و ماهانه در خزانه ایشان گرد آید، و خرج دربار و دستگاه آنان را تأمین سازد. حکامی که طبق معمول از جانب وزیر بزرگ انتخاب می‌‎شدند و تحت نظر دیوان او به کار مشغول بودند می‌بایستی این عواید را به خزانه بفرستند.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص95-96.</ref>


در آخر رجب افتاد اتفاق حسن
در دوایر دربار خاتون‌ها انواع شغل‌های دستگاه حکومتی و دواوین مختلف وجود داشت، از جمله کاتب، منشی، بیتکچی، ناظر، مشرف و معتمد، امیراردو و غیره. تعداد معتمدان که می‌توان به تعبیر امروزی آنان را پیشکار نامید، بیش از عمال دیگر این دستگاه بوده و اغلب امور برعهده ایشان بود. مهمترین وظیفه معتمدان سرکشی به شهرهای ولایات مخصوص خاتون‌ها و نظارت بر آبادی خانه‌ها و دکاکین و مزارع، و اجاره دادن آنها بود.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص97.</ref>


زنی چگونه زنی، خیرخیرات حسان


به زور بازوی خود خصیتین شیخ حسن
== منابع ==
<references />


گرفت محکم و میداشت تابمرد و برفت


زهی خجسته زن خایه دار مردافکن


صبح روز بعد عزت ملک با لباسی مندرس با همدستانش از کاخ خود گریخت، ولی سرانجام پس از کشف ماجرا این خاتون و یاران او را گرفتند و کشتند.
نویسنده: حکمت بروجردی


روایت دیگر مربوط به قتل دمشق خواجه فرزند امیرچوپان یکی از بزرگترین و مقتدرترین شخصیتهای زنان ابوسعید است: سلطان ایلخانی که از قدرت گرفتن خاندان چوپانی، و ثروت بی حساب آنان، به خصوص دمشق خواجه بسیار بیمناک بود، ولی جرأت مخالفت و طرد او را نداشت، عاقبت با دخالت و تحریکات زنی از نزدیکان خود، دمشق خواجه را به قتل رسانید.
[[رده:عناوین زنانه]]
 
[[رده:عناوین احترام آمیز]]
روزی دنیا خاتون زن پدر سلطان نزد او آمد و گفت: «اگر ما مرد بودیم، چوپان و پسرش را به این حال نمی گذاشتیم. کار او به جایی رسیده که به حرم پدرت دست اندازی می کند. دیشب را نزد طغاخاتون گذرانیده، و نزد من نیز کس فرستاده که امشب با تو خواهم بود. اینک چاره ای نیست جز اینکه امرا و لشگریان را گردآوری تا چون شب دمشق خواجه به صورت ناشناس به قلعه درآید او را بگیرند». ابوسعید چنین کرد، و با نیرنگی که ذکر آن از حوصله بحث ما خارج است، دمشق خواجه را از قصر خاتون بیرون کشیدند، و به قتلش رسانیدند.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص89-92.</ref>
[[رده:القاب]]
 
 
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۸

خاتون/xātūn/ از عناوین زنانه است و در معنای ملکه، زن از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی و نیز کدبانو و همسر به کار رفته است. کاربرد آن جنبه تکریم دارد.

ریشه‌شناسی

خاتون ممکن است به واژه خان مربوط باشد یا برگرفته از واژه سُغدی xwťyn* به معنای همسر حاکم (برگرفته از xwťy* به معنای حاکم و ارباب) باشد.[۱] برخی خاتون را دارای ریشه ایرانی می‌دانند (< hātunā-* از hāta* از ریشه han-* به معنای تصاحب کردن، به دست آوردن).[۲]


معنی و کاربرد

خاتون در قدیمی‌ترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری) هم به کرات ذکر شده، هرچند در فرهنگ‌های ترکی آن را برای اول بار به ترکی ارخون نسبت داده‌اند.[۳] این واژه بر زن بزرگ و بی‌بی و کدبانوی خانه دلالت می‌کرد.[۴] به زن صاحب منصب و شریف به لحاظ دینی، سیاسی یا نسبی خاتون گفته می‌شد.[۵] خاتون در برابر خان و به معنی بانوی خان بود که بعدها در مورد همسر امپراطور و ملکه نیز به کار رفت.[۶]در دوره اسلامی عنوانی احترام‌آمیز بود که برای زنان اصیل و شریف به کار می‌رفت و به علاوه لقب بسیاری از همسران پادشاهان مغول بود. از زمان تیموریان به بعد بیگم بیشتر در این معنا به کار برده شد.[۷]

خاتون پیش از این کاربرد عمومی‌تری داشت و در نواحی زیادی برای زنان اصیل و شریف و حتی سادات به کار می‌رفت، اما امروزه فقط در برخی روستاها و ایلات کاربرد دارد. در جوامع شهری عموماً جای خود را به واژه خانم و بانو داده است.


ساخت‌ واژی

خاتون به لحاظ ساخت‌واژی اسم است. به عنوان لقب احترام آمیز در ترکیب پس از اسم فرد می آید، مانند ترکان خاتون. به عنوان نام افراد به تنهایی هم کاربرد داشته است.


خاتون‌های درباری

لقب خاتون به طور عمده در بخش آسیای جهان اسلام به ویژه در سلسله‌های ترک و مغول کاربرد داشت. این لقب را سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز به کار می‌بردند. اغلب زنان ترک که در ادارۀ امور دولت، چه به صورت فردی و چه به صورت مشترک با همسرانشان فعال بودند، لقب خاتون داشتند.[۸] خاتون‌های بسیاری در دوره حکومت مغول‌ها و ترکان بر ایران حکومت می‌کردند؛ از جمله می‌توان به آبش‌خاتون دختر اتابک سعد­بن‌ ابی‌بکر، ترکان خاتون، بغداد خاتون و دلشاد خاتون اشاره کرد.

منزلت

زن در میان ترکان و تاتاران شأن و منزلت خاصی داشت، به گونه‌ای که سلاطین ترک و تاتار فرمان‌ها را به نام خود و خواتینشان صادر می‌کردند.[۹]به هنگام ورود هر یک از خاتون‌ها سلطان از جای برمی‌خاست. دست او را می‌گرفت و بر روی کرسی می‌نشاند. او همه این کارها را در حضور دیگران انجام می‌داد. خاتون‌های مغول نقاب بر چهره نمی‌زدند.[۱۰]

وظایف

در زمان مغول زن در مقام خاتونی گذشته از مقام نیابت سلطنت و سلطنت، وظایف مهم دیگری نیز برعهده داشت: در کار ملک و سلطنت با شوهر خود سهیم بود، رسماً در مجالس شرکت می‌کرد، تصمیم می‌گرفت، و صاحب رأی و نظر بود. از وظایف مهم او یکی انتخاب سلطان بود و دیگر انتخاب وزیر و مجازات گناهکاران و غیره. خاتون همراه امرا رأی می‌داد، عضو مؤثر شوراها (قوریلتای‌ها) بود، در جنگ‌ها همراه شوهر خود شرکت می‌کرد، در بعضی موارد همراه با سلطان به قضاوت می‌نشست، و در حل و فصل قضایای سیاسی و اجتماعی از مهمترین ارکان حکومت بود.[۱۱]

نفوذ سیاسی

اغلب در بالای فرامینی که از جانب سلطان صادر می‌گردید، نوشته می‌شد: «به فرمان سلطان و خواتین». خواتین در مجازات خطاکاران و یا بالعکس در عفو آنان و شفاعت از کسی یا دسته‌ای بسیار مؤثر بودند. خاتون‌ها درر رفع اختلافات بین شاهزادگان و متنفذین نیز دخالت مستقیم داشتند.[۱۲]

فعالیت‌های فرهنگی

در دوره ایلخانی خاتون‌ها سعی در گرد آوردن مشایخ و علمای دین به دور خویش و تشویق و مساعدت آنان می‌کردند. به ساختن ابنیه و آثار مذهبی و خیریه، از قبیل مساجد و مدارس و بیمارستان‌ها، و قرار دادن موقوفاتی برای این مؤسسات می‌پرداختند. پیوسته مشغول دادن نذر و صدقات و اطعام مساکین بودند و مجالس بحث دینی و وعظ ترتیب می‌دادند. نزد شیخ و مرادی سر می‌سپردند و به افتخارش مجالس برپا می‌کردند؛ یا به امامزاده‌ای ارادت می‌ورزیدند و شب‌های خاصی را در هفته در این مکان‌ها مجالس وعظ و اطعام مساکین ترتیب می‌دادند.[۱۳]

شرکت در امور جنگی

خاتون‌ها در جنگ‌ها شرکت داشتند، هرچند به علت زیاد بودن تعداد ایشان، در هر نبرد، یک یا چند تن همراه همسر خود بودند.[۱۴]

امور اداری و مالی

در دوره مغول و ایلخانی،خاتونها دارای اموال فراوانی بودند و نقش فعالی در اقتصاد ایفا می‌کردند.[۱۵] برحسب میزان اهمیت و وظایف خاتون بزرگ و سایر خاتون‌ها، هر یک دارای دربار و تشکیلات اداری و مالی جداگانه و مستقلی بودند که به خصوص این تشکیلات از زمان غازان خان و به دنبال اصلاحات همه جانبه او نظام مدون و جامعی یافت. ریاست کل دربار خاتون برعهده وزیر بزرگ، یعنی وزیر دیوان اعلی یا دیوان سلطنت بود که بر تمام کارهای مملکتی نظارت داشت. از زمان غازان خان قانونی وضع شد، که ولایاتی را در اختیار خاتون‌ها می‌گذاشتند تا عواید آن سالانه و ماهانه در خزانه ایشان گرد آید، و خرج دربار و دستگاه آنان را تأمین سازد. حکامی که طبق معمول از جانب وزیر بزرگ انتخاب می‌‎شدند و تحت نظر دیوان او به کار مشغول بودند می‌بایستی این عواید را به خزانه بفرستند.[۱۶]

در دوایر دربار خاتون‌ها انواع شغل‌های دستگاه حکومتی و دواوین مختلف وجود داشت، از جمله کاتب، منشی، بیتکچی، ناظر، مشرف و معتمد، امیراردو و غیره. تعداد معتمدان که می‌توان به تعبیر امروزی آنان را پیشکار نامید، بیش از عمال دیگر این دستگاه بوده و اغلب امور برعهده ایشان بود. مهمترین وظیفه معتمدان سرکشی به شهرهای ولایات مخصوص خاتون‌ها و نظارت بر آبادی خانه‌ها و دکاکین و مزارع، و اجاره دادن آنها بود.[۱۷]


منابع

  1. G. Clauson, A Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish, Oxford, 1972, pp. 602-603.
  2. حسن دوست، محمد (1393). فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.
  3. T. Tekin, A Grammar of Orkhon Turkic, Bloomington, 1968, pp. 342-43.
  4. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت‌نامه. ج6. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.
  5. De Nicola‪, Bruno (2017). Women in Mongol Iran: the Khātūns, 1206-1335. Edinburgh‪‏‫‭: Edinburgh University Press.‪ p. 2.
  6. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص87.
  7. H. Yule and A. C. Burnell, Hobson-Jobson: A Glossary of Anglo-Indian Colloquial Words and Phrases, 2nd ed., London 1903, p. 79.
  8. مرنیسی، فاطمه (1393). ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. صص22-23.
  9. مرنیسی، فاطمه (1393). ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص139 به نقل از سفرنامه ابن بطوطه. ج2. ص340.
  10. مرنیسی، فاطمه (1393). ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص141.
  11. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص87-88.
  12. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص88-89.
  13. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص89-92.
  14. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص92.
  15. De Nicola‪, Bruno (2017). Women in Mongol Iran: the Khātūns, 1206-1335. Edinburgh‪‏‫‭: Edinburgh University Press.‪ p. 244.
  16. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص95-96.
  17. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص97.


نویسنده: حکمت بروجردی