تفاوت میان نسخه‌های «خاتون»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
   
   
خاتون/xātūn/ از عناوین زنانه است و در معنای ملکه، زن از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی و نیز کدبانو و همسر به کار رفته است. کاربرد آن جنبه تکریم دارد.


خاتون از عناوین زنانه است و در معنای ملکه، زن از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی و نیز کدبانو و همسر به کار رفته است. کاربرد آن جنبه تکریم دارد.
=== ریشه‌شناسی ===
خاتون ممکن است به واژه خان مربوط باشد یا برگرفته از واژه سُغدی xwťyn* به معنای همسر حاکم (برگرفته از xwťy* به معنای حاکم و ارباب) باشد.<ref>G. Clauson, ''A Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish'', Oxford, 1972, pp. 602-603.</ref> برخی خاتون را دارای ریشه ایرانی می‌دانند (< hātunā-* از hāta* از ریشه han-* به معنای تصاحب کردن، به دست آوردن).<ref>حسن دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی''. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.</ref>


=== ریشه‌شناسی ===
/xātūn/


=== معنی و کاربرد ===
خاتون در قدیمی‌ترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری) هم به کرات ذکر شده، هرچند در فرهنگ‌های ترکی آن را برای اول بار به ترکی ارخون نسبت داده‌اند.<ref>T. Tekin, ''A Grammar of Orkhon Turkic'', Bloomington, 1968, pp. 342-43.</ref> این واژه بر زن بزرگ و [[بی‌بی]] و کدبانوی خانه دلالت می‌کرد.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). ''لغت‌نامه''. ج6. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> به زن صاحب منصب و شریف به لحاظ دینی، سیاسی یا نسبی خاتون گفته می‌شد.<ref>De Nicola‪, Bruno (2017). ''Women in Mongol Iran: the Khātūns, 1206-1335.'' Edinburgh‪‏‫‭: Edinburgh University Press.‪ p. 2.</ref> خاتون در برابر خان و به معنی بانوی خان بود که بعدها در مورد همسر امپراطور و ملکه نیز به کار رفت.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص87.</ref>در دوره اسلامی عنوانی احترام‌آمیز بود که برای زنان اصیل و شریف به کار می‌رفت و به علاوه لقب بسیاری از همسران پادشاهان مغول بود. از زمان تیموریان به بعد [[بیگم]] بیشتر در این معنا به کار برده شد.<ref>H. Yule and A. C. Burnell, ''Hobson-Jobson: A Glossary of Anglo-Indian Colloquial Words and Phrases'', 2nd ed., London 1903, p. 79.</ref>


< ترکی: خاتون؛ ممکن است به لغت خان و یا به سُغدی: xwťyn ملکه، شهربانو مربوط باشد.<ref>G. Clauson, ''A Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish'', Oxford, 1972, pp. 602-03.</ref>
خاتون پیش از این کاربرد عمومی‌تری داشت و در نواحی زیادی برای زنان اصیل و شریف و حتی سادات به کار می‌رفت، اما امروزه فقط در برخی روستاها و ایلات کاربرد دارد. در جوامع شهری عموماً جای خود را به واژه [[خانم]] و [[بانو]] داده است.


در فارسی میانه ترفانی  x’twn, x’twn [qatun] به معنای ملکه و در سَکایی: hāttuna ,khattunä سُغدی: γ’ttwnh.


ارمنی: xaťunخاتون (< فارسی).
=== ساخت‌ واژی ===
خاتون به لحاظ ساخت‌واژی اسم است. به عنوان لقب احترام آمیز در ترکیب پس از اسم فرد می آید، مانند ترکان خاتون. به عنوان نام افراد به تنهایی هم کاربرد داشته است.  


برخی خاتون را از اصلی ایرانی مأخوذ دانسته است (< *hātunā- از *hāta از ریشه han- تصاحب کردن، به دست آوردن).<ref>حسن دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی''. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.</ref>


این واژه پیش از این کاربرد عمومی‌تری داشته و در نواحی زیادی به کار می‌رفته است، اما امروزه فقط در برخی روستاها و ایلات استعمال می‌شود و جای خود را به واژه [[خانم]] داده است. خاتون در قدیمی‌ترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری) هم مکرر آمده، هرچند در فرهنگهای ترکی آن را برای اول بار به ترکی ارخون نسبت داده اند.<ref>T. Tekin, ''A Grammar of Orkhon Turkic'', Bloomington, 1968, pp. 342-43.</ref> بزرگ و [[بی بی|بی‌بی]] و کدبانوی خانه را گویند (برهان). از القاب زنان کبار است و این لفظ عربی نیست. اما جمع آن به طرز عربی خواتین آمده و این از تصرفات فارسیان متعرب است (آنندراج). در ترکی از القاب زنان کبار است (غیاث اللغات). زن اصیل. زن شریف. [[خدیش]]. [[بانو]]. [[بیگم]]. [[بیگه]]. [[سیده]]. [[ستی]]. [[حُرَه]]. خانم. ملکه ترک. زن خان. زن. جفت.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). ''لغت‌نامه''. ج6. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref>خاتون در مقابل خان و به معنی بانوی خان بوده، که بعدها در مورد همسر امپراطور و ملکه نیز به کار رفته است.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص87.</ref>
=== خاتون‌های درباری ===
لقب خاتون به طور عمده در بخش آسیای جهان اسلام به ویژه در سلسله‌های ترک و مغول کاربرد داشت. این لقب را سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز به کار می‌بردند. اغلب زنان ترک که در ادارۀ امور دولت، چه به صورت فردی و چه به صورت مشترک با همسرانشان فعال بودند، لقب خاتون داشتند.<ref>مرنیسی، فاطمه (1393). ''ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی''. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. صص22-23.</ref> خاتون‌های بسیاری در دوره حکومت مغول‌ها و ترکان بر ایران حکومت می‌کردند؛ از جمله می‌توان به [[آبش‌خاتون دختر اتابک سعد­بن‌ ابی‌بکر]]، [[ترکان خاتون]]، [[بغداد خاتون]] و [[دلشاد خاتون]] اشاره کرد.


==== منزلت ====
زن در میان ترکان و تاتاران شأن و منزلت خاصی داشت، به گونه‌ای که سلاطین ترک و تاتار فرمان‌ها را به نام خود و خواتینشان صادر می‌کردند.<ref>مرنیسی، فاطمه (1393). ''ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی''. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص139 به نقل از ''سفرنامه ابن بطوطه''. ج2. ص340.</ref>به هنگام ورود هر یک از خاتون‌ها سلطان از جای برمی‌خاست. دست او را می‌گرفت و بر روی کرسی می‌نشاند. او همه این کارها را در حضور دیگران انجام می‌داد. خاتون‌های مغول [[نقاب]] بر چهره نمی‌زدند.<ref>مرنیسی، فاطمه (1393). ''ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی''. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص141.</ref>


=== وظایف ===
==== وظایف ====
در زمان مغول زن در مقام خاتونی گذشته از مقام نیابت سلطنت و سلطنت، وظایف مهم دیگری نیز برعهده داشته است: در کار ملک و سلطنت با شوهر خود سهیم بوده، رسماً در مجالس شرکت می‌کرده، تصمیم می‌گرفته، و صاحب رأی و نظر بوده است. از وظایف مهم او یکی انتخاب سلطان بود و دیگر انتخاب وزیر و مجازات گناهکاران و غیره. خاتون همراه امرا رأی می‌داده، عضو مؤثر شوراها (قوریلتای‌ها) بوده، در جنگ‌ها همراه شوهر خود شرکت می‌کرده، در بعضی موارد همراه با سلطان به قضاوت می‌نشسته، و خلاصه در حل و فصل قضایای سیاسی و اجتماعی از مهمترین ارکان حکومت بوده است.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص87-88.</ref>
در زمان مغول زن در مقام خاتونی گذشته از مقام نیابت سلطنت و سلطنت، وظایف مهم دیگری نیز برعهده داشت: در کار ملک و سلطنت با شوهر خود سهیم بود، رسماً در مجالس شرکت می‌کرد، تصمیم می‌گرفت، و صاحب رأی و نظر بود. از وظایف مهم او یکی انتخاب سلطان بود و دیگر انتخاب وزیر و مجازات گناهکاران و غیره. خاتون همراه امرا رأی می‌داد، عضو مؤثر شوراها (قوریلتای‌ها) بود، در جنگ‌ها همراه شوهر خود شرکت می‌کرد، در بعضی موارد همراه با سلطان به قضاوت می‌نشست، و در حل و فصل قضایای سیاسی و اجتماعی از مهمترین ارکان حکومت بود.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص87-88.</ref>


==== نفوذ سیاسی ====
اغلب در بالای فرامینی که از جانب سلطان صادر می‌گردید، نوشته می‌شد: «به فرمان سلطان و خواتین». خواتین در مجازات خطاکاران و یا بالعکس در عفو آنان و شفاعت از کسی یا دسته‌ای بسیار مؤثر بودند. خاتون‌ها درر رفع اختلافات بین شاهزادگان و متنفذین نیز دخالت مستقیم داشتند.<ref name=":0">بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص88-89.</ref>


=== نفوذ سیاسی ===
==== فعالیت‌های فرهنگی ====
اغلب در بالای فرامینی که از جانب سلطان صادر می‌گردید، نوشته می‌شد: «به فرمان سلطان و خواتین». «صاحب اختیار کلی و جزوی امور بود». خواتین در مجازات خطاکاران و یا بالعکس در عفو آنان، و شفاعت از کسی یا دسته‌ای بسیار مؤثر بوده‌اند. زمانی که چنگیز با تاتارها جنگ می‌کرد و سرانجام آنان را شکست داد، فرمانی صادر کرد تا همه تاتارها را به قتل رسانند، به طریقی که نسلشان از بین برود. ولی چون دو تن از همسران او یاسوئی و یاسوگان و همچنین همسر جوجی از این ایل بودند، با شفاعت این سه زن تعداد بسیاری از مرگ نجات یافتند، و حتی جمعی از امرا و متنفذین آنان در دستگاه خان مغول به مقامات مهمی رسیدند.<ref name=":0">بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص88-89.</ref>
در دوره ایلخانی خاتون‌ها سعی در گرد آوردن مشایخ و علمای دین به دور خویش و تشویق و مساعدت آنان می‌کردند. به ساختن ابنیه و آثار مذهبی و خیریه، از قبیل مساجد و مدارس و بیمارستان‌ها، و قرار دادن موقوفاتی برای این مؤسسات می‌پرداختند. پیوسته مشغول دادن نذر و صدقات و اطعام مساکین بودند و مجالس بحث دینی و وعظ ترتیب می‌دادند. نزد شیخ و مرادی سر می‌سپردند و به افتخارش مجالس برپا می‌کردند؛ یا به امامزاده‌ای ارادت می‌ورزیدند و شب‌های خاصی را در هفته در این مکان‌ها مجالس وعظ و اطعام مساکین ترتیب می‌دادند.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص89-92.</ref>


در ''جامع التواریخ'' و سایر منابع خود به نظایر این جمله در مورد خاتون‌ها بسیار برمی‌خوریم: «گناهکاران را شفیع بودی». خواتین در رفع اختلافات بین شاهزادگان و متنفذین نیز دخالت مستقیم داشته‌اند: به هنگام تقسیم افراد و ایلات بین کوتان فرزند اگتای، و فرزندان تولوی اختلافاتی بروز کرده بود. ایشان می‌خواستند شکایت به نزد قاآن برند. ولی سیورقوقتینی بیگی، همسر تولوی، این اختلافات را مرتفع ساخت، و با دخالت او بین دو طرف صلح و دوستی به وجود آمد. رفع این اختلاف از نظر جلوگیری از ایجاد تفرقه بین شاهزادگان چنگیزی پس از مرگ وی، که ممکن بود عواقب وخیمی از نظر امپراطوری به بار آورد، حائز اهمیت فوق‌العاده‌ای است.<ref name=":0" />
==== شرکت در امور جنگی ====
خاتون‌ها در جنگ‌ها شرکت داشتند، هرچند به علت زیاد بودن تعداد ایشان، در هر نبرد، یک یا چند تن همراه همسر خود بودند.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص92.</ref>


==== امور اداری و مالی ====
در دوره مغول و ایلخانی،خاتونها دارای اموال فراوانی بودند و نقش فعالی در اقتصاد ایفا می‌کردند.<ref>De Nicola‪, Bruno (2017). ''Women in Mongol Iran: the Khātūns, 1206-1335.'' Edinburgh‪‏‫‭: Edinburgh University Press.‪ p. 244. </ref> برحسب میزان اهمیت و وظایف خاتون بزرگ و سایر خاتون‌ها، هر یک دارای دربار و تشکیلات اداری و مالی جداگانه و مستقلی بودند که به خصوص این تشکیلات از زمان غازان خان و به دنبال اصلاحات همه جانبه او نظام مدون و جامعی یافت. ریاست کل دربار خاتون برعهده وزیر بزرگ، یعنی وزیر دیوان اعلی یا دیوان سلطنت بود که بر تمام کارهای مملکتی نظارت داشت. از زمان غازان خان قانونی وضع شد، که ولایاتی را در اختیار خاتون‌ها می‌گذاشتند تا عواید آن سالانه و ماهانه در خزانه ایشان گرد آید، و خرج دربار و دستگاه آنان را تأمین سازد. حکامی که طبق معمول از جانب وزیر بزرگ انتخاب می‌‎شدند و تحت نظر دیوان او به کار مشغول بودند می‌بایستی این عواید را به خزانه بفرستند.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص95-96.</ref>


=== فعالیت‌های فرهنگی ===
در دوایر دربار خاتون‌ها انواع شغل‌های دستگاه حکومتی و دواوین مختلف وجود داشت، از جمله کاتب، منشی، بیتکچی، ناظر، مشرف و معتمد، امیراردو و غیره. تعداد معتمدان که می‌توان به تعبیر امروزی آنان را پیشکار نامید، بیش از عمال دیگر این دستگاه بوده و اغلب امور برعهده ایشان بود. مهمترین وظیفه معتمدان سرکشی به شهرهای ولایات مخصوص خاتون‌ها و نظارت بر آبادی خانه‌ها و دکاکین و مزارع، و اجاره دادن آنها بود.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص97.</ref>
در دوره ایلخانی خاتون‌ها سعی در گرد آوردن مشایخ و علمای دین به دور خویش و تشویق و مساعدت آنان می‌کردند. به ساختن ابنیه و آثار مذهبی و خیریه، از قبیل مساجد و مدارس و بیمارستان‌ها، و قرار دادن موقوفاتی برای این مؤسسات می‌پرداختند. پیوسته مشغول دادن نذور و صدقات، و اطعام مساکین بودند، و مجالس بحث دینی و وعظ ترتیب می‌دادند. نزد شیخ و مرادی سر می‌سپردند و به افتخارش مجالس برپا می‌کردند، و یا به امامزاده‌ای ارادت می‌ورزیدند، و شب‌های خاصی را در هفته در این مکان‌ها مجالس وعظ و اطعام مساکین ترتیب می‌دادند.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص89-92.</ref>


=== شرکت در امور جنگی ===
خاتون‌ها در جنگ‌ها شرکت داشتند، هرچند به علت زیاد بودن تعداد ایشان، در هر نبرد، یک یا چند تن همراه همسر خود بودند. مثلا در جنگ چنگیزخان با تنگقوت‌ها، یاسوئی با او بود، و به هنگام حمله به غرب و ممالک خوارزمشاهی یا سوگان را به همراه داشت.<ref>بیانی، شیرین (1352). ''زن در ایران عصر مغول''. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص92.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
<references />
نویسنده: حکمت بروجردی
[[رده:عناوین زنانه]]
[[رده:عناوین احترام آمیز]]
[[رده:القاب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۸

خاتون/xātūn/ از عناوین زنانه است و در معنای ملکه، زن از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی و نیز کدبانو و همسر به کار رفته است. کاربرد آن جنبه تکریم دارد.

ریشه‌شناسی

خاتون ممکن است به واژه خان مربوط باشد یا برگرفته از واژه سُغدی xwťyn* به معنای همسر حاکم (برگرفته از xwťy* به معنای حاکم و ارباب) باشد.[۱] برخی خاتون را دارای ریشه ایرانی می‌دانند (< hātunā-* از hāta* از ریشه han-* به معنای تصاحب کردن، به دست آوردن).[۲]


معنی و کاربرد

خاتون در قدیمی‌ترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری) هم به کرات ذکر شده، هرچند در فرهنگ‌های ترکی آن را برای اول بار به ترکی ارخون نسبت داده‌اند.[۳] این واژه بر زن بزرگ و بی‌بی و کدبانوی خانه دلالت می‌کرد.[۴] به زن صاحب منصب و شریف به لحاظ دینی، سیاسی یا نسبی خاتون گفته می‌شد.[۵] خاتون در برابر خان و به معنی بانوی خان بود که بعدها در مورد همسر امپراطور و ملکه نیز به کار رفت.[۶]در دوره اسلامی عنوانی احترام‌آمیز بود که برای زنان اصیل و شریف به کار می‌رفت و به علاوه لقب بسیاری از همسران پادشاهان مغول بود. از زمان تیموریان به بعد بیگم بیشتر در این معنا به کار برده شد.[۷]

خاتون پیش از این کاربرد عمومی‌تری داشت و در نواحی زیادی برای زنان اصیل و شریف و حتی سادات به کار می‌رفت، اما امروزه فقط در برخی روستاها و ایلات کاربرد دارد. در جوامع شهری عموماً جای خود را به واژه خانم و بانو داده است.


ساخت‌ واژی

خاتون به لحاظ ساخت‌واژی اسم است. به عنوان لقب احترام آمیز در ترکیب پس از اسم فرد می آید، مانند ترکان خاتون. به عنوان نام افراد به تنهایی هم کاربرد داشته است.


خاتون‌های درباری

لقب خاتون به طور عمده در بخش آسیای جهان اسلام به ویژه در سلسله‌های ترک و مغول کاربرد داشت. این لقب را سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز به کار می‌بردند. اغلب زنان ترک که در ادارۀ امور دولت، چه به صورت فردی و چه به صورت مشترک با همسرانشان فعال بودند، لقب خاتون داشتند.[۸] خاتون‌های بسیاری در دوره حکومت مغول‌ها و ترکان بر ایران حکومت می‌کردند؛ از جمله می‌توان به آبش‌خاتون دختر اتابک سعد­بن‌ ابی‌بکر، ترکان خاتون، بغداد خاتون و دلشاد خاتون اشاره کرد.

منزلت

زن در میان ترکان و تاتاران شأن و منزلت خاصی داشت، به گونه‌ای که سلاطین ترک و تاتار فرمان‌ها را به نام خود و خواتینشان صادر می‌کردند.[۹]به هنگام ورود هر یک از خاتون‌ها سلطان از جای برمی‌خاست. دست او را می‌گرفت و بر روی کرسی می‌نشاند. او همه این کارها را در حضور دیگران انجام می‌داد. خاتون‌های مغول نقاب بر چهره نمی‌زدند.[۱۰]

وظایف

در زمان مغول زن در مقام خاتونی گذشته از مقام نیابت سلطنت و سلطنت، وظایف مهم دیگری نیز برعهده داشت: در کار ملک و سلطنت با شوهر خود سهیم بود، رسماً در مجالس شرکت می‌کرد، تصمیم می‌گرفت، و صاحب رأی و نظر بود. از وظایف مهم او یکی انتخاب سلطان بود و دیگر انتخاب وزیر و مجازات گناهکاران و غیره. خاتون همراه امرا رأی می‌داد، عضو مؤثر شوراها (قوریلتای‌ها) بود، در جنگ‌ها همراه شوهر خود شرکت می‌کرد، در بعضی موارد همراه با سلطان به قضاوت می‌نشست، و در حل و فصل قضایای سیاسی و اجتماعی از مهمترین ارکان حکومت بود.[۱۱]

نفوذ سیاسی

اغلب در بالای فرامینی که از جانب سلطان صادر می‌گردید، نوشته می‌شد: «به فرمان سلطان و خواتین». خواتین در مجازات خطاکاران و یا بالعکس در عفو آنان و شفاعت از کسی یا دسته‌ای بسیار مؤثر بودند. خاتون‌ها درر رفع اختلافات بین شاهزادگان و متنفذین نیز دخالت مستقیم داشتند.[۱۲]

فعالیت‌های فرهنگی

در دوره ایلخانی خاتون‌ها سعی در گرد آوردن مشایخ و علمای دین به دور خویش و تشویق و مساعدت آنان می‌کردند. به ساختن ابنیه و آثار مذهبی و خیریه، از قبیل مساجد و مدارس و بیمارستان‌ها، و قرار دادن موقوفاتی برای این مؤسسات می‌پرداختند. پیوسته مشغول دادن نذر و صدقات و اطعام مساکین بودند و مجالس بحث دینی و وعظ ترتیب می‌دادند. نزد شیخ و مرادی سر می‌سپردند و به افتخارش مجالس برپا می‌کردند؛ یا به امامزاده‌ای ارادت می‌ورزیدند و شب‌های خاصی را در هفته در این مکان‌ها مجالس وعظ و اطعام مساکین ترتیب می‌دادند.[۱۳]

شرکت در امور جنگی

خاتون‌ها در جنگ‌ها شرکت داشتند، هرچند به علت زیاد بودن تعداد ایشان، در هر نبرد، یک یا چند تن همراه همسر خود بودند.[۱۴]

امور اداری و مالی

در دوره مغول و ایلخانی،خاتونها دارای اموال فراوانی بودند و نقش فعالی در اقتصاد ایفا می‌کردند.[۱۵] برحسب میزان اهمیت و وظایف خاتون بزرگ و سایر خاتون‌ها، هر یک دارای دربار و تشکیلات اداری و مالی جداگانه و مستقلی بودند که به خصوص این تشکیلات از زمان غازان خان و به دنبال اصلاحات همه جانبه او نظام مدون و جامعی یافت. ریاست کل دربار خاتون برعهده وزیر بزرگ، یعنی وزیر دیوان اعلی یا دیوان سلطنت بود که بر تمام کارهای مملکتی نظارت داشت. از زمان غازان خان قانونی وضع شد، که ولایاتی را در اختیار خاتون‌ها می‌گذاشتند تا عواید آن سالانه و ماهانه در خزانه ایشان گرد آید، و خرج دربار و دستگاه آنان را تأمین سازد. حکامی که طبق معمول از جانب وزیر بزرگ انتخاب می‌‎شدند و تحت نظر دیوان او به کار مشغول بودند می‌بایستی این عواید را به خزانه بفرستند.[۱۶]

در دوایر دربار خاتون‌ها انواع شغل‌های دستگاه حکومتی و دواوین مختلف وجود داشت، از جمله کاتب، منشی، بیتکچی، ناظر، مشرف و معتمد، امیراردو و غیره. تعداد معتمدان که می‌توان به تعبیر امروزی آنان را پیشکار نامید، بیش از عمال دیگر این دستگاه بوده و اغلب امور برعهده ایشان بود. مهمترین وظیفه معتمدان سرکشی به شهرهای ولایات مخصوص خاتون‌ها و نظارت بر آبادی خانه‌ها و دکاکین و مزارع، و اجاره دادن آنها بود.[۱۷]


منابع

  1. G. Clauson, A Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish, Oxford, 1972, pp. 602-603.
  2. حسن دوست، محمد (1393). فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.
  3. T. Tekin, A Grammar of Orkhon Turkic, Bloomington, 1968, pp. 342-43.
  4. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت‌نامه. ج6. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.
  5. De Nicola‪, Bruno (2017). Women in Mongol Iran: the Khātūns, 1206-1335. Edinburgh‪‏‫‭: Edinburgh University Press.‪ p. 2.
  6. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص87.
  7. H. Yule and A. C. Burnell, Hobson-Jobson: A Glossary of Anglo-Indian Colloquial Words and Phrases, 2nd ed., London 1903, p. 79.
  8. مرنیسی، فاطمه (1393). ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. صص22-23.
  9. مرنیسی، فاطمه (1393). ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص139 به نقل از سفرنامه ابن بطوطه. ج2. ص340.
  10. مرنیسی، فاطمه (1393). ملکه‌های فراموش شده در سرزمین های خلافت اسلامی. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص141.
  11. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص87-88.
  12. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص88-89.
  13. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص89-92.
  14. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص92.
  15. De Nicola‪, Bruno (2017). Women in Mongol Iran: the Khātūns, 1206-1335. Edinburgh‪‏‫‭: Edinburgh University Press.‪ p. 244.
  16. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. صص95-96.
  17. بیانی، شیرین (1352). زن در ایران عصر مغول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص97.


نویسنده: حکمت بروجردی