زنان سیبیلو مردان بی‌ریش

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش، اثر افسانه نجم‌‎آبادی

زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش، نگرانی‌های جنسیتی مدرنیته ایرانی نام کتابی است تألیف افسانه نجم‌آبادی، استاد دانشگاه هاروارد که در سال 2005 منتشر شده است.

معرفی

کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش با عنوان فرعی نگرانی‌های جنسیتی در مدرنیته ایرانی اثری از افسانه نجم‌آبادی است که برای نخستین بار در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. نویسنده کتاب پای سفرنامه‌ها، زندگی‌نامه‌ها، اشعار، رمان‌های فارسی، نمادهای ضرب‌شده بر روی مسکوکات و غیره را به میان آورده تا به هدف اصلی خود یعنی ماجرای دگرگونی امور جنسیتی و امیال جنسی در دوران قاجار بپردازد.[۱]او در این کتاب تلاش می‌کند به این پرسش‌ها پاسخ دهد که جنسیت چه نقشی در شکل‌گیری مدرنیتۀ ایرانی داشته و چگونه این نقش فرهنگی را ایفا کرده است؟ اگر مفاهیم کلیدی مدرنیته ایرانی جنسیتی بودند، چگونه جنسیتی شدند و این جنسیتی شدن چه تأثیری بر سرشت مدرنیته زنان و مردان ایرانی داشته است؟[۲]

تنها دو فصل از کتاب که بحث مربوط به تحلیل جنسیتی تاریخی است منتشر شده است و شاید نخستین اثری است که تاریخ زنان ایران را از این زاویه دیده است. این کتاب در بخش اول خود دو فصل دارد: اوایل دوران قاجار و تحولات قرن نوزدهم. نویسنده در بخش اول به بررسی آثار هنری و تعریف مفهوم زیبایی و جذابیت جنسی در آن دوره زمانی می‌پردازد.

طرح روی جلد کتاب نیز بسیار مناسب انتخاب شده است. این طرح نقاشی یک زن و مرد در اوایل قرن ۱۹ است که با معیارهای زیبایی‌شناسی در حال حاضر مشخص نیست ـ یا حداقل به سختی می‌توان متوجه شد ـ که جنسیت آنان چیست. این کتاب بعد از چند سال از انتشار نسخه انگلیسی بخش اول آن در سال 1396 با نظارت نجم‌آبادی توسط آتنا کامل و ایمان واقفی در انتشارات تیسا منتشر شده است.


موضوع

این کتاب، پژوهشی دقیق در باب امر جنسیت است که به‌واسطه مواجهه ایران با غرب در قالب مفاهیمی چون ملت، جنسیت، وطن و علم صورت‌بندی جدیدی به خود گرفته است. نجم‌آبادی در این باره می‌گوید:

این کتاب در اصل پژوهشی درباره جنسیت و نسبتش با مدرنیته ایرانی در سطوح اجتماعی، استعاری، روایی و تصویری بود؛ ولی من اثر دیگر جنسیت را نادیده گرفته بودم: ایجاد دوگانه زن/ مرد. معلوم شد که فکر کردن به جنسیت به صورت دوگانه زن/ مرد خود از الزامات تفکر مدرن بوده است.[۳]

نجم‌آبادی در مقدمه کتاب درباره علت انجام این پژوهش نوشته است:

سال‌ها پیش در گرماگرم بحثی جدلی با مورخی که درباره تاریخ قاجار مطالعه می‌کرد، در جواب او که از محال بودن تحقیقات در زمینه زنان قاجاری به دلیل کمبود منابع تاریخی و کمبود اسناد قابل اعتماد درباره زنان آن دوره اظهار تأسف می‌کرد گفتم: اما ما اگر جنسیت را به صورت تحلیلی مطالعه کنیم، از منابع مربوط به مردان، درباره زنان هم می‌توان استفاده کرد.» این حرف بداهه ظاهرا کلیدی در ذهن نجم‌آبادی برای پژوهشی بود که بر روال پژوهش‌های عادی درباره زنان استوار نبود و آن‌طور که او به آن رسید این بود که چطور می‌شود با استفاده از تحلیل جنسیتی، تاریخ را متفاوت نگاشت؟ این تحلیل‌‌ همان تاریخی بود که زنان در آن غایب نبودند.[۲]

او در ادامه مقدمه کتاب با اشاره به این نگاه جنسیتی در پژوهش نوشته است:

اگر جنسیت را مقوله‌ای تحلیلی در نظر بگیریم، به پرسش‌هایی بر خواهیم خورد که با بازنویسی تاریخ زنان متفاوت است. پرسش‌هایی از این دست: جنسیت چه نقشی در شکل‌گیری مدرنیته ایرانی داشته و چگونه این نقش فرهنگی را ایفا کرده است؟ اگر مفاهیم کلیدی مدرنیته ایرانی جنسیتی بودند، چگونه جنسیتی شدند و این جنسیتی شدن چه تأثیرهایی بر سرشت مدرنیته زنان و مردان ایرانی داشته است؟[۲]

او در بخش اول متعارف بودن دوگانه زن/ مرد را به چالش می‌کشد و این کار را به کمک تمایزی که در قرن نوزدهم میان مذکر بودن و مرد بودن وجود داشت انجام می‌دهد.[۳] نجم‌آبادی در مطالعه خود به ردیابی آثار و بقایای به‌جای‌مانده از دوره قاجار می‌پردازد تا بلکه نشانی از جنسیت و امر جنسی بیابد. به باور نجم‌آبادی از قرن نوزدهم به بعد جنسیت به منزله مفهومی دوگانه، به الگویی برای انواع میل جنسی مدرن تبدیل شد. براساس این دوگانگی جنسیتی، هرگونه تخطی از مردانگی به زن صفتی تعبیر می‌شود؛ ولی فرهنگ ایرانیان قرن نوزدهم، از شیوه‌های دیگری برای نامیدن مردان، مانند «اَمرد» (پسران نوجوان) و «مخنث» (مرد بالغی که می‌خواهد مفعول میل مردان بالغ باشد) بهره می‌برد که معادل زن صفتی نبود.[۳] از دیدگاه نجم‌آبادی مفهوم زیبایی در دوران قاجار با امروزه کاملا متفاوت بود:

تصور از زیبایی در اوایل دوره قاجاریه در ایران عمدتا فارغ از وجوه جنسیتی بود؛ به عبارت دیگر، زنان و مردان زیبا، با ویژگی‌های بسیار مشابهی از نظر بدنی و چهره به تصویر درمی‌آمدند. گاهی تنها وجه تمایز مرد از زن در بازنمایی‌های تصویری، شیوه پوشش در سر آن‌ها است.[۴]

در منابع مکتوب زیبایی زن و مرد به طور یکسانی وصف شده است:

برای نمونه، رستم‌الحکما، مردان جوان را که تهماسب میرزای صفوی به آن‌ها تمایل جنسی داشت این‌چنین توصیف می‌کند: امردان گل‌رخسار، سمن‌بر، سرو قد، نرگس چشم، کرشمه‌ساز، شکر لب، ساقیان لاله‌عذار، ماهروی زهره‌جبین، هلال‌ابروی، چشم جادوی، مشکین موی، پرعشوه و ناز بلورین غبغب، در غایت عیش و کامرانی.[۵]

هنجارسازی عشق دگرجنس‌خواه در قرن نوزدهم مفهومی کلیدی در شکل دادن به شماری از تغییرات سیاسی و فرهنگی در مدرنیته ایرانی بود. زنانه کردن «معشوق»، از ایران تصویر معشوقی مؤنث به دست داد که اخوت ملی از آن بهره برد. بدین‌سان، هنجارسازی عشق دگرجنس‌خواه نقشی میهن‌پرستانه ایفا کرد و گفتمان حفاظت از زن ـ پیکری که باید در برابر توطئه، تجاوز و تعدی بیگانگان محافظت شود ـ و دفاع از ناموس را برای استفاده در ملی‌گرایی فراهم آورد. ایران در مقام معشوقی مؤنث، به نوبه خود عشق دگرجنس‌دوست را تقویت کرد. به همین منوال تغییر ازدواج از پیمانی مبتنی بر تداوم نسل به پیمانی رمانتیک ممکن شد. این هنجارسازی در ایجاد همسر همدل نقشی مؤثر ایفا کرد. این همسران‌خواهان پایان یافتن روابط همجنس‌گرایانه مردان شدند، بدین ترتیب از آغاز مُهر ردّ همجنس‌خواهی مردان بر پیشانی پروژه مدرنیستی رهایی زنان خورد.[۶]

چگونه چنین تغییر فرهنگی بزرگی روی داد؟ عامل نخست از نظر نجم‌آبادی این است که در قرن نوزدهم ایرانیان از این نکته آگاه شدند که کردارهای جنسی و عشق مرد بالغ به اَمرد که در ایران متداول بود، از دید اروپاییان رذیله اخلاقی محسوب می‌شود.[۷] دیدن زنان اروپایی که هم‌پای مردانشان در فضاهای عمومی قدم می‌زنند، آتشی در دل منورالفکران فرنگ‌رفته برانگیخت. اکنون برای دربرکشیدن معشوق پیشرفت راهی نمانده بود جز رها کردن محبوب‌های گذشته. بدین سبب محبوب‌های پیشین یکی‌یکی از صحنه محو شدند و جای خود را به یگانه محبوب دوران مدرن یعنی «زن» دادند. این آغاز روند دگرجنس‌خواهانه کردن تمایلات جنسی بود. تمایلاتی که در دوران‌‌های پیشین محدود به دوگانه زن/مرد نمی‌شد، بلکه تکثری از اشکال مختلف را دربرمی‌گرفت. گذار از چنین تکثری از تمایلات جنسی به یک و یگانه میل جنسیِ دگرجنس‌خواهانه میان زن و مرد نیاز به یک واسطه داشت. شخصیت فوکولی، فرد غرب‌زده‌ای که مانند فرنگیان لباس می‌پوشد و همچون آنان ریشش را می‌تراشد، نقش این میانجی را بازی کرد. فوکولی‌هایی که در اواخر قاجار در خیابان‌ نوساخته لاله‌زار به گشت‌وگذار می‌پرداختند تبدیل به موضوع طنز و هجو نوشته‌های آن دوران شد. نوک پیکان نقد سنت‌گرایان به سوی «غربزدگی» این فوکولی‌ها چرخید، گویی وفاقی ملی برای به‌ صحنه آوردن این نگرانی جدید به هزینه‌ محو نگرانی قبلی در میان بود.[۱]

«زنان سیبیلو» اما یک پیچیدگی تحلیلی دیگر به این داستان می‌دهد. نجم‌آبادی با بازخوانی متون قاجار نشان می‌دهد گره‌خوردن فرنگ و تمایلات جنسی تنها به مدد تلاش‌های فمینیستی محقق شده است. فمینیست‌ها با تأکید مؤکد بر دوگانه‌ جنسیتی مرد ـ زن و سوار کردن مطالبات خود بر این دوگانه نقشی پررنگ در حذف تمایلات جنسی پیشامدرن از حافظه‌ جمعی ایرانیان بازی کردند. خواست عدالت جنسی، حقوق برابر، تقسیم برابرِ نقش‌های اجتماعی، از بین ‌رفتن تفکیک جنسیتی و... همه بر مدار دوگانه زن/مرد می‌چرخد. از این‌روست که نویسنده باور دارد نطفه گفتار فمینیستی در ایران به هزینه از میان برداشتن تمایلات دیگر بسته شده است.

این کتاب تلاش می‌کند نسبت به تأثیر فمینیسم در ضعف و نقصان‌های مدرنیته ایرانی خواننده را آگاهی بخشد و گامی در راه پیشبرد مطالعات مدرن جنسیت و سکسوالیته بردارد.


منابع

  1. نجم‌آبادی، افسانه (1396). زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش. ترجمه ایمان واقفی، آتنا کامل. تهران: نشر تیسا. ص13.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ نجم‌آبادی، افسانه (1396). زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش. ترجمه ایمان واقفی، آتنا کامل. تهران: نشر تیسا. ص19.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ نجم‌آبادی، افسانه (1396). زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش. ترجمه ایمان واقفی، آتنا کامل. تهران: نشر تیسا. ص 22.
  4. نجم‌آبادی، افسانه (1396). زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش. ترجمه ایمان واقفی، آتنا کامل. تهران: نشر تیسا. ص35.
  5. نجم‌آبادی، افسانه (1396). زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش. ترجمه ایمان واقفی، آتنا کامل. تهران: نشر تیسا. ص36.
  6. نجم‌آبادی، افسانه (1396). زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش. ترجمه ایمان واقفی، آتنا کامل. تهران: نشر تیسا. ص28.
  7. نجم‌آبادی، افسانه (1396). زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش. ترجمه ایمان واقفی، آتنا کامل. تهران: نشر تیسا. ص24.


پیوند به بیرون

  1. سایت فرادید
  2. مجله اینترنتی دیلمان
  3. سایت کتاب نیوز


نویسنده: حکمت بروجردی