مادام عباس گلساز
مادام عباس گلساز (؟- 1295) زنی فرانسوی و هنرمند بود که در دوران محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار در دربار ایران خدمت میکرد.
علت مهاجرت به ایران
مادام گلساز زنی باهوش و کارآزموده از مردم اورلئان فرانسه بود که پس از ازدواج با حاجی عباس در اواسط دهه 1830 میلادی به ایران آمده بود. حاجی عباس شیرازی در حدود 1235 هجری به پاریس رفت. او با اینکه نقاش ماهری بود و رنگآمیزی و پردهسازی را به مدد قلم انجام میداد اما سرانگشتانی لطیف برای گلسازی نداشت و هرچه کرد نتوانست هنری را که خانمهای نازککار پاریسی دارند فراگیرد. در نهایت وی با اجازه از محمدشاه یکی از خانمهای گلساز فرانسوی را با خود به ایران آورد. حاجی عباس این خانم سی ساله از اهالی شهر اورلئان به سالی هشت هزار فرانک مزد به خدمت گرفت و با او روانه تبریز گردید.
وی پس از ازدواج با عباس به اسلام گرویده خیلی زود فارسی یاد گرفته، و بالاخره به دربار راه یافته بود. در آنجا، فزون بر هنر گلسازی، مهارتش در مشاطهگری، طباخی، خیاطی، گلدوزی، رقاصی و آوازخوانی فرنگی فراوان خواستار داشت. سرپرستی تمام وقت مادام گلساز از ولیعهد و خواهرش در تهران ظاهراً برای مدت نامعلومی ادامه یافت. نزدیکیاش به فرزندان شاه به اندازهای بود که ناصرالدین و خواهرش را «فرزندان» خویش میخواند و حتی در ازدواج اول ولیعهد نقش واسطه را ایفا کرد.[۱]
هنر
در آن زمان، یراقهای اصل، که مفتول آن طلا و نقره بود، از فرنگستان به ایران میآمد و مادام عباس طرز یراق دوختن به نیم تنه و پیراهن را به زنهای ایرانی آموخت. وی چون خودش یراقبافی میدانست، یراقبافی در تهران را معمول کرد. تنبان آهاردار نیز همان دامنهای کوتاه - شلیته - چیندار بود که پارچه آن را پیش از بریدن و دوختن آهار میزدند که راست و صاف بایستد.[۲]
ناصرالدین شاه پس از جلوس به تخت سلطنت مادام گلساز را مترجم حرمسرای شاهی کرد. او در 1295ه.ق (1878میلادی) در تهران درگذشت.
مادام عباس که زنی بسیار زیرک و باهوش بود به فاصله کمی فارسی را به خوبی یاد گرفت و در اندرون محمدمیرزا آرایشگر اهل حرم شد ضمناً اوقات شاه آینده ایران را با نقل حکایات و تواریخ مربوط به اروپا غالباً خوش میکرد و کم کم نفوذ او در ذهن محمدمیرزا و اطرافیان او تا آنجا زیاد شد که حتی در مصالح ملکی و سیاسی نیز از او مشورت میکردند.
کسی که در میان اهل حرم بیش از همه با مادام حاجی عباس گرم گرفته بود مهدعلیا زوجه محمدمیرزا و مادر ناصرالدین شاه و عزتالدوله بود. مهدعلیا (ملک جهان خانم) تربیت دو فرزند عزیز خود ناصرالدین میرزا و ملکزاده خانم عزت الدوله را به مادام حاجی عباس محول نمود. این زن هم اوقات خود را شبانهروز به این کار مصروف داشت و بدو طفل مهدعلیا فرزند خطاب میکرد. بعد از آنکه ده سال از ورود مادام حاجی عباس به ایران و ازدواج او با این مرد گذشت شوهرش از دنیا رفت و مادام که از حاجی عباس فرزندی نداشت و سنی قریب به چهل رسیده بود در همان اندرونی شاهی ماند و در جمیع بند و بستها و توطئههای حرم و دربار همکار و دستیار مهدعلیا شد.
موقعی که ناصرالدین میرزا به سن ازدواج رسید یعنی در سال 1261 محمدشاه مادام حاجی عباس را مأمور کرد که در اندرون شاهزادگان در پی دختری مناسب بگردد و آن را که میپسندد برای زوجیت ناصرالدین میرزا اختیار کند. مادام حاجی عباس هم چهار شاهزاده خانم را به محمدشاه معرفی نمود و از میان آن دختر شاهزاده احمدعلی میرزا به عقد ولیعهد درآمد.
دخالت در سیاست
در مردن محمدشاه مهدعلیا در تهران بود، وی به دستیاری و راهنمایی و توطئههای مادام حاجی عباس تا رسیدن ناصرالدین شاه از تبریز به پایتخت در بیست و یکم ذیالقعده که قریب به شش هفته طول کشید با کفایت مخصوصی زمام امور را در دست گرفت و بر اثر همین خدمات که مادام حاجی عباس به مهدعلیا در رساندن ناصرالدین شاه به سلطنت کرده بود ناصرالدین شاه هم اندکی پس از ورود به طهران مادام حاجی عباس را با ماهی هزار فرانک حقوق به سمت رسمی مترجم اندرون مفتخر ساخت و یک باب منزل مخصوص به او بخشید. کارلا سرنا در سفرنامه خود به زن مترجمی که برای ترجمه مکالمه بین خود و انیسالدوله به دعوت شاه حضور داشته است اشاره میکند که احتمالاً منظور وی همان مادام گلساز، مترجم حرمسرای شاهی بوده است.[۳] همچنین لیدی شیل نیز در سفرنامه خود در ملاقات با مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه به یک خانم فرانسوی که سمت مترجمی مادرشاه را برعهده داشته است اشاره میکند.[۴]
از تاریخ 1264 تا اواخر زمستان سال 1295 که مادام حاجی عباس در سنی قریب به نود در تهران فوت کرد این زن در حرم ناصرالدین شاه به اعمال نفوذ مشغول بود، مخصوصاً در دورهای که مهدعلیا حیات داشت یعنی تا 1290 به همراهی او امور کلی دربار را اداره میکرد.
خانم حاجی عباس در سال 1295 اندکی قبل از فوت برای خانمی ایتالیایی به نام کارلا سرنا که به سیاحت به ایران آمده بود نقل کرده که وی در ایام مرض موت محمدشاه مهدعلیا را برای در دست گرفتن زمام امور مهیا ساخته و جهت او تاریخ بعضی از ملکههای اروپا را که پس از فوت شوهر تا به رشد رسیدن پسر خود شخصاً سلطنت نموده و اختیاردار جمیع مهام کشوری بودهاند نقل میکرده و به او آموخته بوده است که بعد از مردن محمدشاه با عزم و اراده محکم به نام مادر پادشاه تا رسیدن پسرش از تبریز مقام صدارت را مخصوص خود بداند و با وزرای مختار روس و انگلیس به دستور او گفتگو کند چنانکه مهدعلیا در ملاقاتهایی که وزرای مختار مزبور از او میکردند با زبان چرب و نرمی از مساعدتهایی که دولتین روس و انگلیس در رساندن ناصرالدین شاه پسرش به تخت سلطنت کرده بودند تشکر مینموده و از آراء آنان در مصالح خود استمداد میجسته و به این وسیله بیش از پیش دل ایشان را نسبت به خود و پسرش گرم نگاه میداشته است.[۵]
منابع
- ↑ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران. مترجم کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص109.
- ↑ سعدوندیان، سیروس (۱۳۸0). خاطرات مونسالدوله ندیمه حرمسرای ناصرالدین شاه. تهران: زرین. صص 157-159.
- ↑ سرنا، کارلا (1362). سفرنامه مادام کارلا سرنا: آدمها و آئینها در ایران. مترجم سعیدی، علیاصغر. تهران: کتابفروشی زوار. ص175.
- ↑ شیل، مری لئونورا (وولف) (1362). خاطرات لیدی شیل "همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه". مترجم ابوترابیان، حسین. تهران: نشرنو. ص72.
- ↑ اقبال، عباس (1325). مادام حاجی عباس گلساز. یادگار، سال سوم، شماره6-7، صص106-109.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی