پروین و پرویز

از دانشنامه الکترونیکی زنان
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۳ توسط Boroujerdi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « زهرا کیا (خانلری) در پروین و پرویز (1312)، تغییرات پدید آمده در خانواده های اعیانی بر اثر رخدادهای انقلاب مشروطه را توصیف می کند. او با نثری ساده و بی پیرایه و از خلال سرگذشت شخصیت هایی که پرداخت پیچیده ای ندارند و گاه در حد یک نام خلاصه شده اند،...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


زهرا کیا (خانلری) در پروین و پرویز (1312)، تغییرات پدید آمده در خانواده های اعیانی بر اثر رخدادهای انقلاب مشروطه را توصیف می کند. او با نثری ساده و بی پیرایه و از خلال سرگذشت شخصیت هایی که پرداخت پیچیده ای ندارند و گاه در حد یک نام خلاصه شده اند، می کوشد به منشأ بدبختی زن ـ سادگی و بی تجربگی دختران و ازدواج های اجباری ـ راه یابد. داستان را نویسنده، به عنوان راوی دانای کل، روایت می کند و در پس هر حادثه در مقام اندرزگو ظاهر می شود و متن را به بیانیه ای اخلاقی بدل می کند. وی، در عین حال می کوشد، با نقل مکاتبه پروین و بتول با یکدیگر، بر تنوع روایت بیفزاید.

پروین، دختر کارمندی عالی رتبه، با بتول، دختری از قشر فرودست، دوست است. بتول ازدواج می کند و به شهرستانی می رود. او، در نامه هایی که به پروین می نویسد، از زندگی خود ابراز رضایت می کند. اما پروین، که روشنفکر و اهل مطالعه و در پی کسب حقوق مساوی با مردان است، تحصیلات خود را نیمه کاره می گذارد و به اصرار پدر و مادر همسر صاحب منصبی نظامی می شود. پدر، در دوره استبداد صغیر می میرد و شوهر، در تجاوز قوای عثمانی به مناطق غربی کشور کشته می شود. بدبختی از پی بدبختی فرا می رسد: خانواده دچار فقر و پریشانی می گردد؛ فرصت طلبان املاک پدر را غصب می کنند؛ پروین، ناخواسته، همسر کارمندی عیاش و قمارباز می شود، و پس از چندی، طلاق می گیرد. پایان بخش داستان مرگ مادر و برادر و سرانجام خود پروین است.

کیا داستان خود را با پختگی بیشتری در مقایسه با تیمورتاش، روایت می کند؛ تلاش های پروین برای غلبه بر محدودیت های عرفی وشرعی را گزارش و رفتارهای ناپسند اجتماعی را نقد می کند. او از منظر دختر روشنفکری از طبقه اعیان، به انتقاد از اشراف و قضاتی مبادرت می ورزد که مستبدین ضد مشروطه را به دلیل ظلم و تعدی از بین بردند، اما خود مستبد دیگری شدند. [۱]

منابع

  1. ع‍اب‍دی‍ن‍ی‌، ح‍س‍ن‌ (1401). دختران شهرزاد: زنان نویسنده‌ ایرانی. ویراستار احمد سمیعی ‌گیلانی. تهران: نشر چشمه. صص64-65.