مستوره کردستانی

از دانشنامه الکترونیکی زنان
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۸ توسط Boroujerdi (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تندیس مستوره کردستانی در سنندج

ماه شرف ملقب به مستوره کردستانی (اردلان) (1220ق.-1264ق.) شاعر، خوشنویس و مورخ کرد ایرانی اهل سنندج بود.

زندگی‌نامه

م‍اه‌ ش‍رف ‌ملقب به مستوره اردلان در سال 1220ق. در زمان حکومت امان الله خان در خانواده‌ای اهل فرهنگ در سنندج به دنیا آمد. پدرش ابوالحسن بیگ قادری از خوانین درگزین همدان، و مادرش ملک النساء وزیری از بزرگ زادگان کردستان بودند.خانواده وی، برخلاف فرهنگ و سنت آن زمان، او را به آموختن علوم آن زمان تشویق کرده و وی در دوره‌ای که بسیاری از زنان و حتی مردان از حداقل سواد محروم بودند، توانست علوم دینی و ادبی را فراگیرد. ماه شرف با ذوق و قریحه شاعری خود، توانست به یکی از شاعران نامدار این دوره تبدیل شود. او زبان‌های کُردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت. وی به مطالعه دواوین شعرای متقدم و متون تاریخی پرداخت و در مسائل شرعی نیز نزد علمای آن روزگار تلمذ کرد. مستوره بعدها در این زمینه دست به تألیف رساله ای در باب عقاید و شرعیات زد که در نوع خود از اهمیت خاصی برخوردار است. مستوره اردلان در تاریخ‌نویسی نیز مانند سایر مورخان آن دوره به شهرت رسید. وی نخستین تاریخ‌نگار زن در ایران است.

او در سن 24 سالگی بنا به مصالح قومی و سیاسی با خسرو خان، فرزند امان الله خان والی سنندج، ازدواج کرد.[۱] به نوشته تاریخ کرد و کردستان خسروخان پدر مستوره را که دایی خودش بود به زندان انداخت و مبلغ زیادی از وی به عنوان جریمه گرفت و بعد به عنوان دلجویی و مصالحه با دخترش مستوره ازدواج کرد. او چهار سال پیش از آن، حسن جهان خانم متخلص به والیه، دختر فتحعلی شاه قاجار را به همسری خود درآورده بود.[۲] این ازدواج هفت سال به طول انجامید .همسر مستوره، خسروخان -والی کردستان- نیز خود اهل شعر و ادب بوده و ناکام تخلص می کرده است. در اشعار مستوره بارها از خسرو یاد شده است.[۳]تشویق خسروخان در شاعر شدن مستوره بی تأثیر نبود.

پس از مرگ خسروخان و با حمله نیروهای دولتی به سنندج و دستگیری رضاقلی خان پسر خسروخان، خانواده اردلانی ها و قادری ها به ناچار به امیران بابان در سلیمانیه پناهنده شدند. مستوره نیز در سال 1263ق. به همراه عمویش، میرزا عبدالله رونق، به سلیمانیه رفت و در ملک بابان سکونت اختیار کرد. در اواخر همان سال در بستر بیماری افتاد.[۴]این بانو به علت همین بیماری (طاعون) در محرم 1264ق. درگذشت و در گورستان گردی سیروان نزدیک سلیمانیه به خاک سپرده شد.[۵]

حیات فرهنگی

ماه‌شرف در میان شاعران فارسی‌زبان با سید عبدالرحیم مولوی که از بزرگان مکتب شعر گورانی است آشنا بود، به طوری که هر وقت سید عبدالرحیم مولوی به دیدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و رضاقلی خان اردلان به سنندج می‌آمد با مستوره نیز ملاقات می‌کرد و او را تشویق می‌نمود که شعر کردی گورانی بگوید. مستوره با شاعران هم عصر خود چون با یغمای جندقی، ملاخضر احمدشاه متخلص به نالی/ شاعر معروف کرد و حتی با خسروخان شوهرش که او نیز طبع شعر داشت، به مشاعره می پرداخت.مستوره از نظرگاه جهان بینی، بانویی است واقع گرا. از دید او جهان سخت بی ارزش و ناپایدار است. وی به دنیا دل نمی بندد و از مظاهر دنیوی گریزان است و این جهان سفله پرور را به سخره می گیرد و زندگی را در وارستگی و در شوق دیدار معبود می بیند.[۶]

این بانوی گرانقدر علاوه بر فضایل علمی و اخلاقی، در هنر خوشنویسی نیز نادره دوران بود. خط نستعلیق و نسخ و ثلث و رقاع و شکسته را نیک می نوشت و به گفته میرزاعبدالله رونق، صاحب حدیقه امان اللهی، در خوشنویسی به درجه استادی رسید.[۷]

آثار

ظاهرا اشعار این بانو بالغ بر بیست هزار بیت بوده است که متاسفانه بخش عظیمی از اشعارش از بین رفته است و آنچه که از گزند روزگار باقی مانده تنها دو هزار بیت از سروده های او بود[۸] که حاجی شیخ یحیی سرپرست سابق فرهنگ کردستان آنها را جمع‌آوری کرد و به نام دیوان ماه شرف خانم کردستانی متخلص به مستوره [۱] در اسفند 1304 ش. با کمک میرزا اسدالله خان کردستانی و مباشرت حاج محمدآقا رمضانی صاحب کتابخانه شرق سابق و کلاله خاور در تهران به چاپ رساند.[۹]در سال های بعد نیز ماجد مردوخ روحانی به تصحیح و تکمیل دیوان اشعار مستوره پرداخت و در سال 1383 ش. سلسله انتشارات آراس اربیل آن را به چاپ رسانید. دیوان مستوره شامل غزلیات، رباعیات، مثنوی، مقطعات، ترجیع بند، ترکیب بند و دوبیتی است.[۸]از مستوره اشعار عاشقانه ای مانده که نشان از دلبستگی او به شوهرش دارد. از آنجایی که زبان مادری مستوره کردی است، ظاهرا اشعاری به زبان کردی و به لهجه های اورامی، سورانی و اردلانی نیز از او باقی است – که به گفته برخی محققین سندیت آن چندان محل وثوق نیست. وی به دلیل ارادت خاصی که به اهل بیت داشته، در اکثر اشعارش روی سخن به آنان و به ویژه به حضرت علی (ع) دارد.[۱۰]

تاریخ الاکراد یا تاریخ اردلان[۲]، اثر جاودانه مستوره کردستانی و یکی از مهمترین منابع مربوط به کرد و کردستان است. دلیل تاریخ نوشتن این کتاب شاعر نقایصی بود كه او در كتاب‌های تاریخی پیش از خود مانند زبده‌ التواریخ قاضی محمدشریف و لب‌التواریخ منوچهربیگ مصنف دیده بود و سعی كرد این نقص ها را رفع كند.[۳] مستوره با مطالعه عمیق در تاریخ کردستان و بهره گیری از دو کتابخانه بزرگ اردلانی ها و قادری ها و با توجه به آن که خود در بطن حوادث قرار داشت، به تألیف کتابی درباره تاریخ کردستان همت گماشت. این اثر با نثری ساده و روان وقایع تاریخی کردستان را تا سال 1251ق. دربردارد. وی مجدداً کتاب خود را بازبینی کرد و این بار وقایع را تا سال 1263ق. تحریر نمود و میرزا عبدالله رونق وقایع سال های بعد از مرگ مستوره را تا سال 1267ق. به صورت مؤخره ای بر آن افزود. تاریخ الاکراد در سال 1325ش. به همت ناصر آزادپور به چاپ رسید.[۸]این کتاب در سال 1989 میلادی به اهتمام دکتر حسن جاف و شکور مصطفی در کردستان عراق به زبان کردی برگردانده شده است.[۱۱]

کتاب دیگری به نام مجمع الادباء[۱۲] که به قرار معلوم نسخه منحصر به فرد آن در کتابخانه شیخ محمدخال (یکی از فضلای سلیمانیه کردستان عراق) تا این اواخر موجود بوده است.[۱۱]

کتاب دیگر او با عنوان شرعیات اولین اثر فقهی است که در کردستان به زبان فارسی نوشته شده است تا عامه مردم بتوانند از آن استفاده ببرند.ظاهرا تا آن زمان تمام آثار شرعی، فقهی و اسلامی به زبان عربی نوشته می شد، که جز ملّاهای منطقه و عالمان دینی، مردم به طور عام نمی توانستند از آنها استفاده ببرند. حتی تا سال های بعد از مستوره کمتر عالم دینی دیده می شد که به زبان فارسی یا هر زبان دیگر (از جمله کردی) در آن منطقه آثار اسلامی و دینی بنگارد.[۱۳]

متن کتاب شرعیات دلیل بر این دارد که مستوره به خوبی به مباحث فقهی و شرعی واقف بود. او حتی از آثاری که به مذهب حنفی و تشیع پرداخته نیز آگاه بوده، و از آنها نیز بهره گرفته است؛ نویسنده کتاب شرعیات از مباحث روز آن زمان که میان عالمان و روحانیان جریان داشته، نیز بی اطلاع نبوده است. او از کتاب تحفه ابن حجر و الوضوح ملاابوبکر مصنف چوری و کتاب النهایة رملی بسیار بهره گرفته است. به همین سبب این اثر بیش تر به مباحث شرعی پرداخته و وارد مباحث کلامی نشده است جز اشاره ای که در مقدمه آمده است.[۱۳]

عقاید[۴]

منابع

  1. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص8.
  2. رجبی، محمد حسن (1374). مشاهیر زنان ایرانی و پارسی‌گوی، از آغاز تا مشروطه. تهران: سروش. ص217.
  3. اطهاری، منیژه (1385) سخنور و شاعره نامدار کرد. در قنبری، امید(ویراستار)؛ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص76.
  4. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص7-8.
  5. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص9.
  6. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص11-12.
  7. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص17.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص13-14.
  9. خشایار وزیری، فخری قویمی (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش، ص95-96.
  10. جلالی، نادره(1385). چهره والیه و مستوره در آینه سرنوشت خسروخان اردلان. در قنبری، امید (ویراستار)؛ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص57.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ اطهاری، منیژه (1385) سخنور و شاعره نامدار کرد. در قنبری، امید( ویراستار)؛ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص75.
  12. فرخ‌زاد، پوران (1381). کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص722.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ نقشبندی، نوید ؛ ترجمه مرادی، محمد رئوف (1385). شریعتمداری یک شاعر. در قنبری، امید (ویراستار)؛ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص159-160.

پیوند به بیرون

خبرگزاری شبستان

سازمان اسناد و کتابخانه ملی