چاقچور
چاقچور/čāq(x)č(š)ūr/ که به چاخچور و چاقشور نیز معروف است از پوششهای زنان دوران قاجار است.[۲]
تعریف
یکی از پوششهای زنان در دوران قاجار شامل شلوار بلند و بسیار گشادی که جورابی پارچهای به پایین آن متصل بود.
انواع
این شلوار را زنان به هنگام بیرون آمدن از خانه و بر روی شلیته و تنبان میپوشیدند.[۴] شلواری گشاد و آستردار که دم پای آن چیندار و تنگ بود. جورابی نیز از جنس پارچه به آن میدوختند.[۵] بالای ساق آن از طرف داخل پا هر یک شکافی به طول 20 سانتیمتر داشت و در واقع باز و ندوخته میماند.[۵] این شلوار به وسیله لیفه بلند و بندی در زیر شکم بسته میشد. وسط دو لنگه آن را به شکل مثلثی باز میگذاشتند و برخی نیز آن را از دو لنگه جدا از هم میدوختند به طوری که آن را در بالای زانو با دو بند محکم میکردند.[۶] جنس چاقچور معمولا کتان یا ابریشم بود. برخی سفرنامهنویسان از آن به عنوان چکمه پارچهای یاد کردهاند.[۵] چون چاقچور بسیار بلند و گشاد بود همه تنبان یا شلیته درون آن جا میشد و زنها بسیار مواظب بودند آهار یا برآمدگی تنبان درهم نشکند و در راه رفتن معلوم شود تنبان پنبهدار یا فنردار پوشیدهاند. رنگ آن را بنفش، آبی یا طوسی انتخاب میکردند، ولی چاقچور مشکی از همه فاخرتر بود.[۴] چاقچور به تناسب مالی افراد از پارچه ابریشمی یا پنبهای دوخته میشد.[۷] زنان سادات چاقچور سبز میپوشیدند.[۴] در برخی نقاط ایران هنوز هم چاقچور پوشیده میشود.
منابع
- ↑ ضیاءپور، جلیل (1347). پوشاک زنان ایران از کهنترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر. ص188.
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.
- ↑ افشار، ایرج (1370). گنجینه عکسهای ایران. تهران: نشر فرهنگ ایران. ص 214.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: ادارهکل هنرهای زیبای کشور، اداره موزهها و فرهنگ عامه. صص 31-32.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ضیاءپور، جلیل (1347). پوشاک زنان ایران از کهنترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر. صص180-181.
- ↑ غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند. ص569.
- ↑ آلمانی، هانری رنه (1378). از خراسان تا بختیاری. ج1. ترجمه غلامرضا سمیعی. تهران: طاووس. ص 415.
- ↑ ضیاءپور، جلیل (1347). پوشاک زنان ایران از کهنترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر. ص 181.
نویسنده: حکمت بروجردی