شهری چون بهشت
شهری چون بهشت نام کتابی است اثر سیمین دانشور که در سال 1340 چاپ و منتشر شد. این کتاب که مجموعهای از چند داستان کوتاه است، دومین اثر داستانی از این مؤلف است.
عناوین
شهری چون بهشت (چاپ اول 1340، چاپ دوم 1352) مجموعه ده داستان کوتاه است: شهری چون بهشت، عید ایرانیها، سرگذشت کوچه، بیبی شهربانو، زایمان، مدل، یک زن با مردها، در بازار وکیل، مردی که برنگشت، صورتخانه.
مضامین
سیمین در اغلب داستانهای مجموعه شهری چون بهشت به شوربختیها و امیدهای زنانی توجه نمود که گریزگاهی در عالم خواب و افسانه میجویند. نویسنده کوشید نشان دهد که چگونه ازدواج زنان طبقه متوسط و فقیر، زمینهساز ناخشنودی آنان از کل زندگی میگردد. عمدهترین مضمون داستانها را میتوان توصیف مشکلات عاطفی و اجتماعی زنان، ناکامی در عشق و زندگی و در عین حال، تن ندادن به نومیدی، به شمار آورد. چهرههای داستانی او شکست میخورند و با این حال، میکوشند با توسل به افسانهها و رؤیاها، روزنی به امید بگشایند. دانشور طرحهای تند و بیپرده اجتماعی را با ثبت لحظهها و وقایع عاطفی همراه میکند. در شهری چون بهشت و صورتخانه، موفقیت در توصیف جهان ذهنی و عینی چهرههای داستانی، او را از نویسندگان همدورهاش متمایز میسازد. صورتخانه، بهترین داستان مجموعه، توصیفی است از زندگی بازیگران سیاه بازی؛ و نویسنده در آن با ترکیبی هنرمندانه از زندگی و نمایش، عشق سیاه به بازیگر نقش دختر خلیفه را بیان میکند. نقش سیاه روی صحنه، بازتابی است از موقعیت او در جامعه. شخصیت پیچیده سیاه از پیوند ذهنیات او با شوخیهای نمایشی شکل میگیرد. مهدی سیاه میخواهد به بازیگر نقش دختر خلیفه کمک کند تا جنین خود را سقط کند. او با شرطبندی با جوان تحصیلکردهای که برای بازیگری آمده، پولی را که دختر لازم دارد جور میکند.
تحلیل ادبی
داستانها از منظر راوی دانای کل روایت میشوند و در برخی از آنها، همچون سرگذشت کوچه، نویسنده حضوری آشکار دارد. سیمین معمولاً دو ماجرا را به موازات هم پیش میبرد و در نقطه پیوند آنها، به داستان کلیتی تمثیلی میبخشد. دانشور، در اغلب موارد، به فرم سنتی گزارشنویسی و یادداشتبرداری روی میآورد و توالی خطی زمان و ماجرا را رعایت میکند.[۱]این آثار نسبت به کلاغ کور و عطر یاس در آتش خاموش نشاندهنده راه درازی است که دانشور طی کرده و به قدرتی نسبی رسیده است. تقلید از اُو، هنری در اولین مجموعه به تأسی به نویسندگان دیگر تبدیل شده: فاکنر در شهری چون بهشت و همینگوی در زایمان، و به خصوص چخوف در یک زن با مردها؛ و گاه حتی به تبعیت از مد زمانه در سرگذشت کوچه کشیده است.[۲]
*** در حال تکمیل