انجمن حریت نسوان
انجمن حریت نسوان یا انجمن آزادی زنان یکی از نخستین انجمن های زنان بود که پس از تصویب قانون اساسی در 1286 تشکیل شد. [۱]
پیشینه
در دوران مشروطه و پیش از جنگ جهانی اول گروهی از ایرانیان روشنفکری که به اروپا سفر کرده بودند متأثر از اندیشه های تجددطلبانه غرب در صدد برآمدند زنان ایران را به مشارکت در امور اجتماعی ترغیب کنند. این اندیشه آغاز تشکیل انجمنی شد که نام آن را انجمن حریت نسوان نهادند. آنها برای این انجمن نظامنامه ای نوشتند که طبق آن مقرر شد ورود مرد یا زنِ تنها اکیداً ممنوع باشد و هر زنی حتما با یکی از محارم مردش در جلسات حضور یابد. حضور افراد در این انجمن علنی نبود.
محل انجمن
جلسات انجمن ماهی دوبار در محلی خارج از شهر تهران که تردد کمتری داشت و کمتر در معرض دید بود تشکیل می شد. چون در آن زمان فیشرآباد خارج شهر تهران به شمار می آمد و باغ و مغازه گل فروشی پرتیوا در خیابان فیشرآباد بود این محل را برای تشکیل جلسات مناسب دانسته شد و هیئت مدیره انجمن با پروتیوا مذاکره و موافقت او را جلب کردند.
اهداف
تمرکز بحث ها در این جلسات بر شرایط فرودست زنان قرار داشت و به منظور ایجاد اعتماد به نفس در میان زنان فقط اعضای زن اجازه سخنرانی در این جلسات را داشتند.[۲]گفتگوها فقط در اطراف اوضاع و احوال زنان کشور و مشکلات آنها بود. آنچه مد نظر گردانندگان این انجمن بود خو گرفتن زنان به آداب حضور در اجتماعهای زن و مرد و بحث کردن پیرامون موضوعهای جدی زندگی و حل مشکلات خانوادگی و ضمناً رفع کمرویی از زنها بود.
اعضای برجسته
زنان سرشناس عضو انجمن عبارت بودند از: میرزا باجی خانم، نواب سمیعی، صدیقه دولت آبادی، منیره خانم، گلین موافق، افتخارالسلطنه و تاجالسلطنه دخترهای ناصرالدین شاه، افسرالسلطنه، خانم حکیم، شمس الملوک جواهرکلام، خانم دکتر ایوب، افندیه خانم، فخرالملوک دختر مرحوم شیخ الرئیس قاجار. در میان اعضای این انجمن دو زن مبلغ مسیحی آمریکایی به نامهای مری پارک جردن و آنی استاکینگ بویس نیز حضور داشتند.[۳]
انحلال
جلسات انجمن از ترس تکفیر و مزاحمت مخالفان بسیار محرمانه صورت می گرفت. در یکی از این جلسات رد تقاضای یک نفر که میخواست تنها و بدون شرکت همسرش عضو انجمن بشود سبب شد که او از روی بدخواهی روحانیون متعصب ساکن بازار را از وجود این انجمن و جلسات آن آگاه سازد. این امر به حرکت جمع کثیری از بازار عباس آباد که خانه یکی از آخوندها بود به سمت فیشرآباد شد. مأمورین انتظامی هم البته ممانعتی به عمل نیاوردند. پیش از رسیدن آنها به دروازه دولت، جوان ارمنی شاگرد آنتوان خان عکاس به نام آغاسی متوجه موضوع شد و با دوچرخه خودش را با شتاب به باغ پرتیوا رسانید و اعضای جلسه را از موضوع آگاه کرد. بدین گونه اعضا پیش از رسیدم مخالفین جلسه را ترک کردند. بدین ترتیب انجمن منحل و جلسات آن لغو شد.[۴]
پدران و برادران، دختران و خواهران را در این گردهمایی ها همراهی می کردند و زنان به همراه محارم خود به انجمن می رفتند. افراد مجرد یا کسانی که همراهی نداشتند نمیتوانستند در جلسات شرکت کنند. چنین می نماید که بستگان ذکور زنان برای اینکه انجمن را از متهم شدن به امور خلاف اخلاق مصون بدارند، خود در حفظ و حراست آن می کوشیدند. با این همه، گاهی این دقت و مراقبت تأثیر چندانی در جلوگیری از پیش آمده نداشت. انجمن آزادی زنان قبل از هر چیز، یک مرکز آموزشی بود. زنان سخنران درباره مسائل اجتماعی و سیاسی به بحث می پرداختند و در ضمن صحبت خود روش های حل مسائل مزبور را نیز مورد توجه و شور قرار می دادند. البته از یاد نمی بریم که در آن زمان زنان محجوب ایرانی به آسانی نمی توانستند در برابر مردم و در حضور مردان نامحرم بایستند و درباره سیاست و انقلاب و حقوق خود سخن بگویند و از این رو توفیق آنها را در این امور باید به عنوان دستاوردی شگفت و ارزشمند به شمار آوریم. اما بالاخره، اخبار این گردهمایی ها به گوش بازاریان و محافظه کاران می رسید و واکنش این افراد را نیز می توان حدس زد.
منابع
- ↑ قاضیها، فاطمه (1399). دختران ناصرالدینشاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص357.
- ↑ ساناساریان، الیز (1384). جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷). ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران. ص62.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ آفاری، ژانت (1377). انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه. تهران: بانو. صص22-24.
- ↑ بامداد، بدرالملوک (1348). زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید. ج2. تهران: ابن سینا. صص7-9.