تفاوت میان نسخه‌های «پیچه»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:پیچه.jpg|بندانگشتی|زنی با پیچه و چادر؛ از روی کتاب ا''ز خراسان تا بختیاری''، هنری رنه آلمانی|جایگزین=]]
[[پرونده:پیچه.jpg|بندانگشتی|زنی با پیچه و چادر<ref>آلمانی، هانری رنه. ترجمه سمیعی، غلامرضا. (1378). از خراسان تا بختیاری. تهران: طاووس.</ref>؛ از روی کتاب ا''ز خراسان تا بختیاری''، هنری رنه آلمانی|جایگزین=|400x400پیکسل]]
[[پرونده:پیچه 2.jpg|بندانگشتی|دو زن با پیچه ؛ اثر کمال الملک ؛ اوایل سده چهاردهم هجری ؛از روی کتاب ''نقاشی ایران از دیرباز تا امروز'']]
[[پرونده:پیچه 2.jpg|بندانگشتی|دو زن با پیچه ؛ اثر کمال الملک ؛ اوایل سده چهاردهم هجری ؛از روی کتاب ''نقاشی ایران از دیرباز تا امروز'']]
پیچه/piče/
پیچه/piče/

نسخهٔ ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۰

زنی با پیچه و چادر[۱]؛ از روی کتاب از خراسان تا بختیاری، هنری رنه آلمانی
دو زن با پیچه ؛ اثر کمال الملک ؛ اوایل سده چهاردهم هجری ؛از روی کتاب نقاشی ایران از دیرباز تا امروز

پیچه/piče/

یکی از انواع پوشش صورت. نوعی روبنده مویی سیاه

تعریف

پیچه (در لغت فرس: پیچه بند) پوششی است برای صورت که در اواخر دوره قاجار رایج شد[۲]. از موی یال اسب بافته می شد و مشبک و تور مانند بود و با یک روبان روی سر گره میخورد. این پوشش که در اوایل قرن بیستم میلادی رایج شد همراه با چادر مشکی استفاده می­ شد. بیشتر، زنان کربلایی یا پیرزنها از آن استفاده می­ کردند[۳]. گویا در ابتدا فقط خاص زنان بدکاره بوده است.[۴] این پوشش بعدها جای روبنده را گرفت، چرا که از روبنده های پارچه ای خنک تر و نازکتر بود. البته درست کردن پارچه توری از موی اسب فرآیند دقیق و مشکلی بوده است.[۵] امروزه هنوز برخی زنان عرب آن را همراه با عبا استفاده می کنند.

منابع


  1. آلمانی، هانری رنه. ترجمه سمیعی، غلامرضا. (1378). از خراسان تا بختیاری. تهران: طاووس.
  2. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت نامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت نامه دهخدا
  3. غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزارسال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند.
  4. ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه ها و فرهنگ عامه.
  5. پ‍وش‍اک‌در ای‍ران‌زم‍ی‍ن‌(1382). ترجمه متین، پیمان. تهران: امیرکبیر.


نویسنده: حکمت بروجردی