تفاوت میان نسخههای «سیمین دانشور»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۸: | سطر ۲۸: | ||
=== ازدواج === | === ازدواج === | ||
سیمین دانشور در سال 1329 با جلال آل احمد آشنا و | سیمین دانشور در سال 1329 با جلال آل احمد آشنا شد. جلال علیرغم میل خانواده و به خصوص پدرش با او ازدواج کرد. اما مدتی بعد از ازدواج معلوم شد که این زوج قادر به فرزند دار شدن نیستند.<ref name=":2" /> | ||
سیمین دانشور قبل از ازدواج می خواست برای گذراندن دوره ی فوق دکترا در رشته زیبایی شناسی به آمریکا برود. به همین دلیل به جلال پیشنهاد کرد بعد از بازگشتن از آمریکا، با هم ازدواج کنند اما او قبول نکرد و گفت: اول ازدواج می کنیم، بعد تو به آمریکا می روی و من خانه را می سازم. پدر آل احمد | سیمین دانشور قبل از ازدواج می خواست برای گذراندن دوره ی فوق دکترا در رشته زیبایی شناسی به آمریکا برود. به همین دلیل به جلال پیشنهاد کرد بعد از بازگشتن از آمریکا، با هم ازدواج کنند اما او قبول نکرد و گفت: اول ازدواج می کنیم، بعد تو به آمریکا می روی و من خانه را می سازم. پدر آل احمد با این ازدواج مخالف بود. | ||
سیمین پس از ازدواج با جلال بود که متوجه شد بچه دار نمی شوند. بعد با پولی که مادرش برای سفر به اروپا داده بود، برای معالجه به آنجا رفتند، اما فهمیدند که جلال نمی تواند بچه دار شود و با آ« پول در اروپا به گردش و تفریح پرداختند و به ایران بازگشتند. در سال 1341 به او خبر دادند که خواهرش هما ریاحی خودکشی کرده است که بعدها دانشور دختر وی ـ لیلی ریاحی ـ را به فرزندی قبول کرد.<ref>پناهیفرد، سیمین (1390). ''سیمین دانشور در آیینهی آثارش''. تهران: سمیر. صص38-41.</ref> | |||
=== فعالیتهای ادبی === | === فعالیتهای ادبی === |
نسخهٔ ۱۵ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۶
سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی است.
سیمین دانشور در 8 اردیبهشت سال 1300 در شیراز متولد شد. پدرش دکتر محمدعلی دانشور ـ احیاء السلطنه ـ پزشک، و مادرش قمرالسلطنه حکمت ـ از نوادگان علی اصغر جکمت بود.
خانواده
پدر سیمین طب قدیم را آموخته بود و بعد هم برای تحصیل پزشکی به فرانسه و آلمان رفته بود. پزشکی مردمی بود که به فقرا کمک فراوانی می کرد و هزینه تحصیل فرزندان افراد بی بضاعت را تقبل کرده بود. داروخانه ای داشت به نام داروخانه خورشید. داروی مستمندان را به رایگان در اختیارشان میگذاشت. فردی متمکن بود و دوران کودکی سیمین در رفاه گذشت.[۱]
مادر سیمین نقاش بود و نقاشی را از یکی از شاگردان کمال الملک به نام صدر شایسته فرا گرفته بود؛ زن هنرمندی بود که در گلدوزی و شیرینی پزی هم تبحر داشت و از همین رو مدتی مدیر هنرستان دخترانه ی هنرهای زیبای شیراز بود، آتلیه ای داشت و گاهی برای نقاشی به دشت و صحرا می رفت و به این ترتیب سیمین از کودکی به دیدن کسی که نقاشی می کشد و تماشای تابلوی نقاشی عادت کرده بود.[۲]
سیمین 3برادر و 2خواهر به نامهای ویکتوریا و هما داشت
https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/99554/%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7.html
هما دانشور در بیماری های زنان و زایمان تخصص داشت[۳] که بعدها خودکشی کرد و دخترش لیلی ریاحی دخترخوانده سیمین شد.
تحصیلات
سیمین دانشور دوره ابتدایی و متوسطه را در مدرسه انگلیسی ها ـ مدرسه مهرآئین شیرازـ گذراند. چون بیشتر درسهای آنها به زبان انگلیسی تدریس میشد از این رو سیمین از کودکی به زبان انگلیسی امسلط شد و بعدها از آن برای ترجمه و امرارمعاش استفاده کرد. او که دانش آموز تیزهوشی بود دو کلاس را به صورت جهشی خواند و از همین رو کلاس های دوم ابتدایی و هفتم متوسطه را نخواند.[۴]
معلم خصوصی ای بنام آقای فالی برای فراگیری ادبیات فارسی داشت که او را واداشت تمام داستان رستم و سهراب شاهنامه و داستان شیخ صنعان عطار را درهمان سن ابتدایی حفظ کند. او بسیاری از غزلیات حافظ را نیز از بر داشت.[۵]
او با معدل 19/25 دیپلم متوسطه گرفت و در آن زمان شاگرد اول کل ایران شد. جایزه او یک خمسه نظامی بود که عکس و شرح آن در روزنامه ایران چاپ و منتشر شد.پس از اخذ دیپلم همراه خواهر و برادر به تهران آمد و در رشته ادبیات فارسی در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت. [۴]سیمین دانشور برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات فارسی به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفت و از استادانی همچون سیاح، فروزانفر، بهار، بهمنیار، عباس اقبال، نصرالله فلسفی و... بهره برد.
سیمین پس از گرفتن فوق لیسانس، در پی گرفتن دکترا در ادبیات فارسی برآمد و رساله دکترای خود را با راهنمایی فاطمه سیاح با عنوان علم الجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم هجری انتخاب کرد، اما پیش از به پایان رسیدن رساله فاطمه سیاح فوت می کند و دانشور با راهنمایی بدیع الزمان فروزانفر رساله دکتری خود را در سال 1328 به پایان رساند.
سیمین در سال 1331 با بهره گیری از بورس فولبرایت به آمریکا رفت و مدت دو سال در رشته زیبایی شناسی در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا به تحصیل پرداخت.[۴] و فوق دکتری در رشته زیبایی شناسی اخذ کرد.[۳] او در آمریکا در کلاس های نویسندگی خلاقه والاس استگنرم شرکت میکرد.[۶]
ازدواج
سیمین دانشور در سال 1329 با جلال آل احمد آشنا شد. جلال علیرغم میل خانواده و به خصوص پدرش با او ازدواج کرد. اما مدتی بعد از ازدواج معلوم شد که این زوج قادر به فرزند دار شدن نیستند.[۱]
سیمین دانشور قبل از ازدواج می خواست برای گذراندن دوره ی فوق دکترا در رشته زیبایی شناسی به آمریکا برود. به همین دلیل به جلال پیشنهاد کرد بعد از بازگشتن از آمریکا، با هم ازدواج کنند اما او قبول نکرد و گفت: اول ازدواج می کنیم، بعد تو به آمریکا می روی و من خانه را می سازم. پدر آل احمد با این ازدواج مخالف بود.
سیمین پس از ازدواج با جلال بود که متوجه شد بچه دار نمی شوند. بعد با پولی که مادرش برای سفر به اروپا داده بود، برای معالجه به آنجا رفتند، اما فهمیدند که جلال نمی تواند بچه دار شود و با آ« پول در اروپا به گردش و تفریح پرداختند و به ایران بازگشتند. در سال 1341 به او خبر دادند که خواهرش هما ریاحی خودکشی کرده است که بعدها دانشور دختر وی ـ لیلی ریاحی ـ را به فرزندی قبول کرد.[۷]
فعالیتهای ادبی
او نویسندگی را با مقاله نویسی در رادیو و روزنامه ایران با نام مستعار شیرازی شیرین سخن آغاز کرده بود و آتش خاموش را در سال 1327 نگاشت.[۸]
اولین مجموعه داستانش آتش خاموش بود. قصه های پراکنده ای که در روزنامه کیهان، مجله بانو و مجله امید چاپ شده بود. در واقع آتش خاموش محصول قلم یک دختر بیست ساله بود آن هم در روزگاری که داستان نویسی جدی ایران دوران صباوت خود را می گذراند. در مدت دو سال تحصیل در دانشگاه استنفورد، دو داستان کوتاه از او به زبان انگلیسی در مجله ادبی پاسیفیک اسپکتاتور و کتاب داستان های استنفورد به چاپ می رسد و در کلاس های نویسندگی خلاقه والاس استگنر شرکت می جوید (زندگینامه خودنگاشته).[۱]در سال 1340 دومین مجموعه قصه ی خود را با نام شهری چون بهشت منتشر کرد. در سال 1348 سالی که جلال آل احمد درگذشت، رمان سووشون منتشر شد. در سال 1359 مجموعه داستان به کی سلام کنم؟ را منتشر کرد که چند قصه ی آن، در شمار بهترین داستان های کوتاه معاصرند. در این مجموعه نیز اکثر قهرمانان داستان های زنانی هستند که هریک به نوعی در جامعه مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. در سال 1372 رمان جزیره ی سرگردانی و در سال 1376 مجموعه داستان از پرنده های مهاجر بپرس را منتشر کرد که بیشتر داستان هایش جنبه ی سیاسی دارد. از سال 1380 دومین جلد رمان فوق؛ یعنی ساربان سرگردان را به چاپ رسانید که هر دو جلد رمان ها، درباره ی وقایع پیش از انقلاب، زمان انقلاب و جنگ است.[۹]
فعالیت های سیاسی
دانشور برخلاف آل احمد هیچ گاه در قید و بند حزبی سیاسی نشد و خدمت به ایرانیان را فارغ از حزبی سیاسی دنبال می کرد. او اگرچه عضو جبهه ملی نبود اما گرایش هایی به رهبر آن جبهه، دکتر محمد مصدق داشت. یوسف در سووشون، چنان که دانشور می گوید همان مصدق است.[۱۰]
نام سیمین دانشور در سال 1323 درمیان اعضای دبیرخانه حزب زنان آمده است.[۴]
نوشته ها و سخنان سیمین چنان بود که ساواک او را برنمی تابید چنان که هنگام ارتقای وی از مرتبه دانشیاری به استادی در دانشگاه تهران، با اینکه به بیش از آنچه که به امتیاز ارتقاء نیاز بود، دست یافته بود اما ساواک جلوی ارتقاء وی را گرفت با این همه با تلاش های عزت الله نگهبان در گروه باستان شناسی ماند و به تدریس ادامه داد.[۱۱]
سیمین دانشور به تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی کمک همه جانبه ای می کرد. او از نفوذ خانواده کمک می گرفت و دنبال کار زندانیان سیاسی می رفت.
سیمین دانشور در پاسخ به این سوال که چرا عضو هیچ حزب سیاسی نشده است می گوید:[۱۲]
می خواستم دنیا را با یک نظر وسیع و همه جانبه ببینم... از یک جبهه دیدن بیزارم. جلال عضو حزب توده بود. وقتی که از آن حزب انشعاب کرد، ما با هم آشنا شدیم. حزب توده به من چشمک فراوان زده بود، اما به آن حزب نپیوستم. خلیل ملکی اصرار فراوان کرد وارد نیروی سوم بشوم که نشدم. وقتی که حزب زحمتکشان علم شد، در ایران نبودم. نامه هایم هست به جلال می نوشتم پیوستنش به حزب زحمتکشان درست نیست.
خانه سیمین و جلال
خانهای که سیمین دانشور و جلال آلاحمد آخرین سالهای با همبودنشان را در آن زندگی کردند، خانهای در محله شمیران است که آلاحمد با دستهای خودش ساخته بود. این خانه بهعنوان موزه، به همان شکل قدیم حفظ شده است.
https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/99554/%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7.html
در فروردین ۱۳۹۸، شورای شهر تهران تصویب کرد کوچه رهبری در نزدیکی خانه سیمین و جلال به نام سیمین دانشور نامگذاری شود.
https://www.isna.ir/news/98012711643/%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%B3%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86-%DB%B1%DB%B2-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85-%DB%B1%DB%B2-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%85
آثار
داستان
آتش خاموش (مجموعه 16 داستان) (1327). تهران: علمی.
شهری چون بهشت (مجموعه 10 داستان) (1340). تهران: علی اکبر عالمی.
سووشون (1348). تهران: خوارزمی.
بی کی سلام کنم (مجموعه 10 داستان) (1359). تهران: خوارزمی.
جزیره سرگردانی (1372). جلد اول. تهران: خوارزمی.
از پرنده های مهاجر بپرس (مجموعه 10 داستان) (1375). تهران: کانون.
ساربان سرگردان (1380). جلد دوم
کوه سرگردان
ترجمه
شاو، برنارد (1328). سرباز شکلاتی. تهران.
چخوف، آنتوان (1328). دشمنان. تهران.
کارنگی، دیل (1330). راز موفق زیستن. تهران.
شنیتسلر، آرتور (1332). بئاتریس. تهران.
سارویان، ویلیام (1333). کمدی انسانی. تهران: ابن سینا.
هاثورن، ناتانیل (1333). داغ ننگ. تهران: نیل.
کورولندر، هارول (1337). همراه آفتاب. تهران: محمدعلی علمی.
چخوف، آنتوان (1347). باغ آلبالو. تهران.
چهل طوطی (1351). همراه جلال آل احمد. تهران.
پیتون، آلن (1351). بنال وطن. تهران.
ماه عسل آفتابی (1362). از نویسندگان مختلف. تهران.
ترجمه ی مقدمه ی مونوگرافی (تک نگاری) اورازان آل احمد به زبان انگلیسی.
ذِن بودیسم سوزوکی (دو فصل آن منتشر شده است)
تحقیق و پژوهش و جستار
شاهکارهای فرش ایران (). با همکاری خانم دکتر نامی. 2 جلد (انگلیسی ـ فارسی). تهران.
راهنمای صنایع ایران
غروب جلال (1360). تهران: رواق.
شناخت و تحسین هنر (1375). تهران: کتاب سیامک.
آژند، یعقوب (1383). خاتون خطه قصه. در بر ساحل جزیره سرگردانی (جشننامه سیمین دانشور) (1383). بهکوشش علی دهباشی. تهران: سخن. صص101-109.
شوهر من جلال (1348)
نامه های سیمین دانشور و جلال آل احمد (1386). 4 جلد.
*** (درحال تکمیل)
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ آژند، یعقوب (1383). خاتون خطه قصه. در بر ساحل جزیره سرگردانی (جشننامه سیمین دانشور) (1383). بهکوشش علی دهباشی. تهران: سخن. صص101-109.
- ↑ پناهیفرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینهی آثارش. تهران: سمیر. ص34.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ یاد جلال آل احمد در گفتگو با سیمین دانشور (1366). کیهان فرهنگی. سال چهارم. شماره 6. شهریور 1366.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ آژند، یعقوب (1383). خاتون خطه قصه. در بر ساحل جزیره سرگردانی (جشننامه سیمین دانشور) (1383). بهکوشش علی دهباشی. تهران: سخن. صص101-109.
- ↑ پناهیفرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینهی آثارش. تهران: سمیر. ص33.
- ↑ پناهیفرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینهی آثارش. تهران: سمیر. ص38.
- ↑ پناهیفرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینهی آثارش. تهران: سمیر. صص38-41.
- ↑ سرو سیمین: یادنامه دکتر سیمین دانشور (1396). به کوشش شاهین آریامنش. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری. ص20.
- ↑ پناهیفرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینهی آثارش. تهران: سمیر. ص34-35.
- ↑ سرو سیمین: یادنامه دکتر سیمین دانشور (1396). به کوشش شاهین آریامنش. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری. صص20-21.
- ↑ سرو سیمین: یادنامه دکتر سیمین دانشور (1396). به کوشش شاهین آریامنش. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری. صص20-21.
- ↑ پناهیفرد، سیمین (1390). سیمین دانشور در آیینهی آثارش. تهران: سمیر. ص46-49.