تفاوت میان نسخه‌های «مستوره کردستانی»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۰: سطر ۱۰:


<br />
<br />
[[پرونده:پوستر بزرگداشت مستوره کردستانی.jpg|بندانگشتی|پوستر مراسم بزرگداشت مستوره کردستانی در سال 1385 در تهران]]
[[پرونده:پوستر بزرگداشت مستوره کردستانی.jpg|بندانگشتی|پوستر مراسم بزرگداشت مستوره کردستانی: 1385ـ تهران]]
===حیات فرهنگی===
===حیات فرهنگی===
ماه‌شرف در میان شاعران فارسی‌زبان با [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C_%DA%A9%D8%B1%D8%AF سید عبدالرحیم مولوی]، از بزرگان مکتب شعر گورانی، آشنا بود، به طوری که هر وقت سید عبدالرحیم مولوی برای دیدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D9%82%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%86 رضاقلی خان اردلان] به سنندج می‌آمد با مستوره نیز ملاقات می‌کرد و او را تشویق می‌نمود که شعر کردی گورانی بگوید. مستوره با شاعران هم عصر خود چون [https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%BA%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%AC%D9%86%D8%AF%D9%82%DB%8C یغمای جندقی]، ملاخضر احمدشاه متخلص به نالی، از استادان آغازگر مکتب شعری سورانی، و حتی با خسروخان شوهرش به مشاعره می‌پرداخت. او از نظرگاه جهان بینی، بانویی واقع‌گرا بود. از دید او جهان سخت بی‌ارزش و ناپایدار است. به دنیا دل نمی‌بست و از مظاهر دنیوی گریزان بود و این جهان سفله‌پرور را به سخره می‌گرفت و زندگی را در وارستگی و در شوق دیدار معبود می‌دید.<ref>''زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی'' (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص11-12.</ref>
ماه‌شرف در میان شاعران فارسی‌زبان با [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C_%DA%A9%D8%B1%D8%AF سید عبدالرحیم مولوی]، از بزرگان مکتب شعر گورانی، آشنا بود، به طوری که هر وقت سید عبدالرحیم مولوی برای دیدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D9%82%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%86 رضاقلی خان اردلان] به سنندج می‌آمد با مستوره نیز ملاقات می‌کرد و او را تشویق می‌نمود که شعر کردی گورانی بگوید. مستوره با شاعران هم عصر خود چون [https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%BA%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%AC%D9%86%D8%AF%D9%82%DB%8C یغمای جندقی]، ملاخضر احمدشاه متخلص به نالی، از استادان آغازگر مکتب شعری سورانی، و حتی با خسروخان شوهرش به مشاعره می‌پرداخت. او از نظرگاه جهان بینی، بانویی واقع‌گرا بود. از دید او جهان سخت بی‌ارزش و ناپایدار است. به دنیا دل نمی‌بست و از مظاهر دنیوی گریزان بود و این جهان سفله‌پرور را به سخره می‌گرفت و زندگی را در وارستگی و در شوق دیدار معبود می‌دید.<ref>''زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی'' (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص11-12.</ref>
سطر ۲۶: سطر ۲۶:


حاجات خویش را به خدا واگذاشتیم
حاجات خویش را به خدا واگذاشتیم





نسخهٔ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۰

تندیس مستوره کردستانی در سنندج

ماه‌شرف ملقب به مستوره کردستانی (اردلان) (1220ق.- 1264ق.) شاعر، خوشنویس و مورخ کرد ایرانی اهل سنندج بود.

زندگی‌نامه

م‍اه‌‌ش‍رف اردلان، با تخلص شعری مستوره، در سال 1220ق. (1184 ش.) در زمان حکومت امان الله خان در خانواده‌ای اهل فرهنگ در سنندج به دنیا آمد. پدرش ابوالحسن بیگ قادری از خوانین درگزین همدان بود که جدش در زمان سلطان حسین صفوی و در پی اذیت و آزار اهل سنت به سنندج مهاجرت کرده بود؛ مادرش ملک‌النساء وزیری از بزرگ‌زادگان کردستان بود و خانواده وی همگی نسل در نسل در حکومت کردستان به سمت وزارت والیان اردلان مشغول بودند. خانواده مستوره، برخلاف فرهنگ و سنت آن زمان، او را به آموختن علوم آن زمان تشویق کرده و وی در دوره‌ای که بسیاری از زنان و حتی مردان از حداقل سواد محروم بودند، توانست علوم دینی و ادبی را فراگیرد. ماه شرف با ذوق و قریحه شاعری خود، توانست به یکی از شاعران نامدار آن دوره تبدیل شود. او زبان‌های کُردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت، به مطالعه دواوین شعرای متقدم و متون تاریخی پرداخت و در مسائل شرعی نیز نزد علمای آن روزگار تلمذ کرد. مستوره بعدها در این زمینه دست به تألیف رساله‌ای در باب عقاید و شرعیات زد که در نوع خود از اهمیت خاصی برخوردار است. مستوره اردلان در تاریخ‌نویسی نیز مانند سایر مورخان آن دوره به شهرت رسید. وی نخستین تاریخ‌نگار زن در ایران است. او در سن17سالگی با خسرو خان، فرزند امان الله خان والی سنندج، ازدواج کرد.[۱] به نوشته تاریخ کرد و کردستان خسروخان پدر مستوره را که دایی خودش بود به زندان انداخت و مبلغ زیادی از وی به عنوان جریمه گرفت، به علاوه ازدواج با مستوره را وجه المصالحه آزادی پدرش قرار داده بود. میرزا علی اکبر منشی می‌نویسد:[۲]

«مستوره چون خود را به همه جهت از مردان روزگار می‌پنداشت از این مواصلت و مزاوجت به کلی انکار داشت. تا این که مرحوم خسروخان به بهانه‌های چند، جد سعادتمند و پدر ارجمند او را محبوس نمود. مبلغ پنجاه هزار تومان را به رسم جریمه از آنها دریافت کرد. مع هذا شرط خلاصی را بسته به عقد آن عفیفه نمود. مستوره بیچاره جز تسلیم و رضا چاره‌ای نداشت».


خسروخان چهار سال پیش از آن، حسن جهان خانم متخلص به والیه، دختر فتحعلی شاه قاجار را به همسری خود درآورده بود.[۳] ازدواج مستوره و خسرو خان هفت سال به طول انجامید. خسروخان -والی کردستان- نیز خود اهل شعر و ادب بود و «ناکام» تخلص می‌کرد. به علاوه در نوشتن خط نستعلیق نیز استاد بود.[۴] در اشعار مستوره بارها از خسرو یاد شده است.[۵]

پس از مرگ خسروخان و با حمله نیروهای دولتی به سنندج و دستگیری رضاقلی خان پسر خسروخان، خانواده اردلانی‌ها و قادری‌ها به ناچار به امیران بابان در سلیمانیه پناهنده شدند. مستوره نیز در سال 1263ق. به همراه عمویش، میرزا عبدالله رونق، به سلیمانیه رفت و در ملک بابان سکونت اختیار کرد. در اواخر همان سال در بستر بیماری افتاد.[۶] این بانو به علت همین بیماری (طاعون) در محرم 1264ق. درگذشت و در گورستان گردی سیروان نزدیک سلیمانیه به خاک سپرده شد.[۷]


پوستر مراسم بزرگداشت مستوره کردستانی: 1385ـ تهران

حیات فرهنگی

ماه‌شرف در میان شاعران فارسی‌زبان با سید عبدالرحیم مولوی، از بزرگان مکتب شعر گورانی، آشنا بود، به طوری که هر وقت سید عبدالرحیم مولوی برای دیدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و رضاقلی خان اردلان به سنندج می‌آمد با مستوره نیز ملاقات می‌کرد و او را تشویق می‌نمود که شعر کردی گورانی بگوید. مستوره با شاعران هم عصر خود چون یغمای جندقی، ملاخضر احمدشاه متخلص به نالی، از استادان آغازگر مکتب شعری سورانی، و حتی با خسروخان شوهرش به مشاعره می‌پرداخت. او از نظرگاه جهان بینی، بانویی واقع‌گرا بود. از دید او جهان سخت بی‌ارزش و ناپایدار است. به دنیا دل نمی‌بست و از مظاهر دنیوی گریزان بود و این جهان سفله‌پرور را به سخره می‌گرفت و زندگی را در وارستگی و در شوق دیدار معبود می‌دید.[۸]

این بانوی گرانقدر علاوه بر فضایل علمی و اخلاقی، در هنر خوشنویسی نیز نادره دوران بود. خط نستعلیق و نسخ و ثلث و رقاع و شکسته را نیک می‌نوشت و به گفته میرزاعبدالله رونق، صاحب حدیقه امان اللهی، در خوشنویسی به درجه استادی رسید.[۹]

آثار

مستوره به فارسی و کردی شعر می‌سروده است. ظاهرا اشعار این بانو بالغ بر بیست هزار بیت بوده است که متاسفانه بخش عظیمی از اشعارش از بین رفته است و آنچه که از گزند روزگار باقی مانده تنها دو هزار بیت از سروده‌های اوست [۱۰]که حاجی شیخ یحیی سرپرست سابق فرهنگ کردستان آنها را جمع‌آوری کرد و به نام دیوان ماه‌شرف خانم کردستانی متخلص به مستوره[۱] در اسفند 1304 ش. با کمک میرزا اسدالله خان کردستانی و مباشرت حاج محمدآقا رمضانی صاحب کتابخانه شرق سابق و کلاله خاور در تهران به چاپ رساند.[۱۱] در سال‌های بعد نیز ماجد مردوخ روحانی به تصحیح و تکمیل دیوان اشعار مستوره پرداخت و در سال 1383 ش. سلسله انتشارات آراس اربیل آن را به چاپ رسانید. دیوان مستوره شامل غزلیات، رباعیات، مثنوی، مقطعات، ترجیع بند، ترکیب بند و دوبیتی است.[۱۲] این اشعار به زبان فارسی یا کردی سورانی است. بدون شک او دارای اشعار زیادی به زبان گورانی بوده که در اثر بی توجهی از میان رفته اند. [۱۳]از مستوره اشعار عاشقانه‌ای مانده که نشان از دلبستگی او به شوهرش دارد. اشعار فارسی او با تأثیر از مکتب بازگشت به سبک عراقی است.[۱۴] اشعار او بیشتر به صورت قصیده و رباعی با مضامین اجتماعی و عرفانی است. [۱۵]وی ارادت خاصی به اهل بیت داشته و در اشعاری در مدح آنان به ویژه به حضرت علی (ع) دارد.[۱۶]نمونه ای از اشعار فارسی مستوره:

تا در مقام صدق و صفا پاگذاشتیم

پایی به فرق عالم بالا گذاشتیم

برتافتیم از همه عالم رخ نیاز

حاجات خویش را به خدا واگذاشتیم


تاریخ الاکراد یا تاریخ اردلان[۲]، اثر جاودانه مستوره کردستانی و یکی از مهمترین منابع مربوط به کرد و کردستان است. دلیل تاریخ نوشتن این کتاب شاعر نقایصی بود كه او در كتاب‌های تاریخی پیش از خود مانند زبده‌ التواریخ قاضی محمدشریف و لب‌التواریخ منوچهربیگ مصنف دیده بود و سعی كرد این نقص‌ها را رفع كند.[۳] ماه شرف خانم، ابتدا در نظر داشت ذیلی بر اثر تاریخی ملاشریف قاضی موسوم به زبدة التواریخ بنویسد، ولی بعد تصمیم گرفت خود اثری مستقل درباره تاریخ اردلان تألیف کند. مستوره تا آخرین روزهای زندگانیش، سرگرم نوشتن این اثر بود، مؤلف واپسین صفحه ی کتابش را با این جمله غم انگیز به پایان می برد: «من مستوره مهجوره نیز در فراق آن جان عزیز (منظور حسینقلی خان والیزاده است) دو سه روز است، جسم و جان از بلای ناخوش تب خیز است، تا خواست خدا چه باشد». مستوره اثر خود را نیمه کاره بر جای گذاشت و وقایع را تا سال 1264 ق. آورد و جان سپرد. میرزا عبدالله منشی عمویش تتمه ای بر اثر او نوشت و شرح وقایع را تا سال 1267 ه.ق کشانید. میرزا علی اکبر منشی پسر عمویش نیز ذیل دیگری بر آن نوشت و شرح وقایع را تا سال 1306 هجری قمری زمان حکومت میرزا ابراهیم خان نظام الدوله امیر تومان در سنندج آورده است.[۱۷] تاریخ الاکراد در سال 1325ش. به همت ناصر آزادپور به چاپ رسید.[۱۲] این کتاب در سال 1989 میلادی به اهتمام دکتر حسن جاف و شکور مصطفی در کردستان عراق به زبان کردی برگردانده شده است.[۱۸]

کارت مراسم بزرگداشت مستوره کردستانی: 1385ـ تهران

کتاب دیگری به نام مجمع الادباء[۱۹] که به قرار معلوم نسخه منحصر به فرد آن در کتابخانه شیخ محمدخال (یکی از فضلای سلیمانیه کردستان عراق) تا این اواخر موجود بوده است.[۱۸]

کتاب دیگر او با عنوان رساله شرعیات اولین اثر فقهی است که در کردستان به زبان فارسی نوشته شده است تا عامه زنان بتوانند از آن استفاده ببرند. ظاهرا تا آن زمان تمام آثار شرعی، فقهی و اسلامی به زبان عربی نوشته می‌شد، که جز ملّاهای منطقه و عالمان دینی، مردم به طور عام نمی‌توانستند از آنها استفاده ببرند. حتی تا سال‌های بعد از مستوره کمتر عالم دینی دیده می‌شد که به زبان فارسی یا هر زبان دیگر (از جمله کردی) در آن منطقه آثار اسلامی و دینی بنگارد.[۲۰]

متن کتاب شرعیات دلیل بر این دارد که مستوره به خوبی به مباحث فقهی و شرعی واقف بود. او حتی از آثاری که به مذهب حنفی و تشیع پرداخته نیز آگاه بوده، و از آنها نیز بهره گرفته است؛ نویسنده کتاب شرعیات از مباحث روز آن زمان که میان عالمان و روحانیان جریان داشته، نیز بی‌اطلاع نبوده است. او از کتاب تحفه ابن حجر و الوضوح ملاابوبکر مصنف چوری و کتاب النهایة رملی بسیار بهره گرفته است. به همین سبب این اثر بیش‌تر به مباحث شرعی پرداخته و وارد مباحث کلامی نشده است جز اشاره‌ای که در مقدمه آمده است.[۲۰]

این کتاب که توسط عبدالله مردوخ تصحیح شده و ویراستار آن جمال احمدی آیین است با عنوان عقاید[۴] در سال 1398 به چاپ رسید.

مستوره کردستانی در آثار دیگران

مستوره؛ برگ‌هایی از تاریخ سر به ‌مهر رمانی است درباره زندگی مستوره اردلان که جمال احمدی آئین در سال 1384 همزمان با دویستمین سال تولد مستوره در بزرگداشتی که به این مناسبت در اَربیل عراق برگزار شد منتشر کرد. او در این کتاب زندگی مستوره را در قالب داستانی بازسازی کرده است.[۵]

زمانه و زندگی مستوره کردستانی اثر طوبی فرداد پژوهش دیگری در باب حیات این شاعر است.


بزرگداشت

در شهریور 1385 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مراسم بزرگداشتی برای مستوره کردستانی برگزار کرد. در همین سال در شهر اربیل عراق نیز بزرگداشتی برای این شاعر ایرانی کرد زبان برگزار شد.

منابع

  1. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص8.
  2. کردستانی، مستوره (1398). عقاید. مردوخ، عبدالله (مصحح). احمدی، جمال (ویراستار). تهران: غریقی. ص 21.
  3. رجبی، محمد حسن (1374). مشاهیر زنان ایرانی و پارسی‌گوی، از آغاز تا مشروطه. تهران: سروش. ص217.
  4. منشی، علی اکبر (1384). حدیقه ناصریه و مرآت الظفر. توکلی، محمد رئوف (مصحح). تهران: توکلی. ص 123.
  5. اطهاری، منیژه (1385) سخنور و شاعره نامدار کرد. در قنبری، امید (ویراستار)؛ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص76.
  6. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص7-8.
  7. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص9.
  8. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص11-12.
  9. زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص17.
  10. منشی، علی اکبر (1384). حدیقه ناصریه و مرآت الظفر. توکلی، محمد رئوف (مصحح). تهران: توکلی. ص 211.
  11. خشایار وزیری، فخری قویمی (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. صص95-96.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی (1385). ویراستار امید قنبری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص13-14.
  13. کردستانی، مستوره (1398). عقاید. مردوخ، عبدالله (مصحح). احمدی، جمال (ویراستار). تهران: غریقی. ص 23.
  14. فرهاد، طوبی (1394). زمانه و زندگی مستوره اردلان. سقز: گوتار. ص 23.
  15. فرهاد، طوبی (1394). زمانه و زندگی مستوره اردلان. سقز: گوتار. ص39.
  16. جلالی، نادره (1385). چهره والیه و مستوره در آینه سرنوشت خسروخان اردلان. در قنبری، امید (ویراستار)؛ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص57.
  17. کردستانی، مستوره (1398). عقاید. مردوخ، عبدالله (مصحح). احمدی، جمال (ویراستار). تهران: غریقی. ص30.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ اطهاری، منیژه (1385) سخنور و شاعره نامدار کرد. در قنبری، امید (ویراستار)؛ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص75.
  19. فرخ‌زاد، پوران (1381). کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص722.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ نقشبندی، نوید؛ ترجمه مرادی، محمد رئوف (1385). شریعتمداری یک شاعر. در قنبری، امید (ویراستار)؛ زن‍دگ‍ی‌ن‍ام‍ه‌ و خ‍دم‍ات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ مستوره‌ کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص159-160.

پیوند به بیرون

  1. خبرگزاری شبستان
  2. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
  3. ایبنا