تفاوت میان نسخههای «ژاله یا رهبر دوشیزگان»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
کیا در ژاله یا رهبر دوشیزگان (1315)، داستان دو دختر به نام های ژاله و لاله را گزارش می کند که، در سال قحطی جنگ بین الملل، به فرزند خواندگی دو خانواده متفاوت، یکی فرهیخته و دیگری عامی و بی سواد پذیرفته می شوند. ژاله تحصیل می کند و خوشبخت می شود و لاله، پس از ازدواجی ناموفق، به منجلاب بدنامی فرو می رود. نویسنده، به شیوه مألوف خود، داستان را از دیدگاه دانای کل روایت می کند و، با نقل نامه های دو دوست به یکدیگر، زندگی درونی آنان را تحلیل می کند. اهمیت این شگرد از نظر ساختاری این است که دیدگاه متمرکز راوی دانای کل را به صورت دیدگاه درون گرایانه اول شخص درمی آورد تا خواننده را به ذهنیات و احوال درونی چهره های داستانی توجه دهد. نویسنده در سیر ماجراها دخالت می کند تا به خواننده هشدار دهد و نتیجه اخلاقی مطلوب را بگیرد و نظرش را درباره آزادی و کار زنان، و روابط زن و شوهر بیان کند. شخصیت ها براساس ویژگی های نوعی عمل می کنند: ژاله و ناپدری او روشنفکرانی منزه اند، و لاله و نامادری اش تجسد جهالت و بی فکری. نویسنده از منظر ژاله، اوضاع آموزشی، عقب ماندگی اجتماعی، و خرافه پرستی عامه را نقد می کند. در عین حال، تجمل پرستی و ظاهربینی را نیز می نکوهد. او جهل و بی سوادی را مانع تعالی زنان، و تحصیل همراه با عمل درست را عامل رهایی آنان می داند. کیا هم فرد هم جامعه (به ویژه خانواده) را در تعیین سرنوشت جوانان مؤثر می شناسد. او، در واقع، با تمرکز بر سرنوشت دو دوست، تفاوت خانوادگی را در تعیین سرنوشت دختران بررسی می کند.<ref>عابدینی، حسن (1401). ''دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی''. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. صص65-66.</ref> | |||
ژاله یا رهبر دوشیزگان دومین اثر [[زهرا کیا (خانلری)]] است که در سال 1315 نگاشته است. این داستان را میتوان از قدیمی ترین داستانهایی دانست که توسط یک زن نوشته شده است. | |||
سن در ژاله یا رهبر دوشیزگان (1315)، داستان دو دختر به نام های ژاله و لاله را گزارش می کند که، در سال قحطی جنگ بین الملل، به فرزند خواندگی دو خانواده متفاوت، یکی فرهیخته و دیگری عامی و بی سواد پذیرفته می شوند. ژاله تحصیل می کند و خوشبخت می شود و لاله، پس از ازدواجی ناموفق، به منجلاب بدنامی فرو می رود. نویسنده، به شیوه مألوف خود، داستان را از دیدگاه دانای کل روایت می کند و، با نقل نامه های دو دوست به یکدیگر، زندگی درونی آنان را تحلیل می کند. اهمیت این شگرد از نظر ساختاری این است که دیدگاه متمرکز راوی دانای کل را به صورت دیدگاه درون گرایانه اول شخص درمی آورد تا خواننده را به ذهنیات و احوال درونی چهره های داستانی توجه دهد. نویسنده در سیر ماجراها دخالت می کند تا به خواننده هشدار دهد و نتیجه اخلاقی مطلوب را بگیرد و نظرش را درباره آزادی و کار زنان، و روابط زن و شوهر بیان کند. شخصیت ها براساس ویژگی های نوعی عمل می کنند: ژاله و ناپدری او روشنفکرانی منزه اند، و لاله و نامادری اش تجسد جهالت و بی فکری. نویسنده از منظر ژاله، اوضاع آموزشی، عقب ماندگی اجتماعی، و خرافه پرستی عامه را نقد می کند. در عین حال، تجمل پرستی و ظاهربینی را نیز می نکوهد. او جهل و بی سوادی را مانع تعالی زنان، و تحصیل همراه با عمل درست را عامل رهایی آنان می داند. کیا هم فرد هم جامعه (به ویژه خانواده) را در تعیین سرنوشت جوانان مؤثر می شناسد. او، در واقع، با تمرکز بر سرنوشت دو دوست، تفاوت خانوادگی را در تعیین سرنوشت دختران بررسی می کند.<ref>عابدینی، حسن (1401). ''دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی''. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. صص65-66.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۸
ژاله یا رهبر دوشیزگان دومین اثر زهرا کیا (خانلری) است که در سال 1315 نگاشته است. این داستان را میتوان از قدیمی ترین داستانهایی دانست که توسط یک زن نوشته شده است.
سن در ژاله یا رهبر دوشیزگان (1315)، داستان دو دختر به نام های ژاله و لاله را گزارش می کند که، در سال قحطی جنگ بین الملل، به فرزند خواندگی دو خانواده متفاوت، یکی فرهیخته و دیگری عامی و بی سواد پذیرفته می شوند. ژاله تحصیل می کند و خوشبخت می شود و لاله، پس از ازدواجی ناموفق، به منجلاب بدنامی فرو می رود. نویسنده، به شیوه مألوف خود، داستان را از دیدگاه دانای کل روایت می کند و، با نقل نامه های دو دوست به یکدیگر، زندگی درونی آنان را تحلیل می کند. اهمیت این شگرد از نظر ساختاری این است که دیدگاه متمرکز راوی دانای کل را به صورت دیدگاه درون گرایانه اول شخص درمی آورد تا خواننده را به ذهنیات و احوال درونی چهره های داستانی توجه دهد. نویسنده در سیر ماجراها دخالت می کند تا به خواننده هشدار دهد و نتیجه اخلاقی مطلوب را بگیرد و نظرش را درباره آزادی و کار زنان، و روابط زن و شوهر بیان کند. شخصیت ها براساس ویژگی های نوعی عمل می کنند: ژاله و ناپدری او روشنفکرانی منزه اند، و لاله و نامادری اش تجسد جهالت و بی فکری. نویسنده از منظر ژاله، اوضاع آموزشی، عقب ماندگی اجتماعی، و خرافه پرستی عامه را نقد می کند. در عین حال، تجمل پرستی و ظاهربینی را نیز می نکوهد. او جهل و بی سوادی را مانع تعالی زنان، و تحصیل همراه با عمل درست را عامل رهایی آنان می داند. کیا هم فرد هم جامعه (به ویژه خانواده) را در تعیین سرنوشت جوانان مؤثر می شناسد. او، در واقع، با تمرکز بر سرنوشت دو دوست، تفاوت خانوادگی را در تعیین سرنوشت دختران بررسی می کند.[۱]
منابع
- ↑ عابدینی، حسن (1401). دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. صص65-66.