تفاوت میان نسخههای «مستوره کردستانی»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
ماهشرف ملقب به مستوره کردستانی (اردلان) (1220ق.- 1264ق.) شاعر، خوشنویس و مورخ کرد ایرانی اهل سنندج بود. {{TOClimit|2}} | ماهشرف ملقب به مستوره کردستانی (اردلان) (1220ق.- 1264ق.) شاعر، خوشنویس و مورخ کرد ایرانی اهل سنندج بود. {{TOClimit|2}} | ||
===زندگینامه=== | ===زندگینامه=== | ||
ماهشرف اردلان، با تخلص شعری مستوره، در سال 1220ق. (1184 ش.) در زمان حکومت امان الله خان در خانوادهای اهل فرهنگ در سنندج به دنیا آمد. پدرش ابوالحسن بیگ قادری از خوانین درگزین همدان بود که جدش در زمان سلطان حسین صفوی و در پی اذیت و آزار اهل سنت به سنندج مهاجرت کرده بود؛ مادرش ملکالنساء وزیری از بزرگزادگان کردستان بود و خانواده وی همگی نسل در نسل در حکومت کردستان به سمت وزارت والیان اردلان مشغول بودند.<ref name=":4" /> خانواده مستوره، برخلاف فرهنگ و سنت آن زمان، او را به آموختن علوم آن زمان تشویق کرده و با توجه به اینکه فرزند اول خانواده بود پدرش اهمیت زیادی به آموزش و تربیت او داد.<ref name=":5">زارعی، محمدابراهیم، احمدپناه، روناک (1396). نقش اجتماعی ـ فرهنگی زنان دوره قاجار، مطالعه موردی: ماه شرف خانم مستوره اردلان (سنندجی). در ''سرو سیمین: یادنامه دکتر سیمین دانشور''. به کوشش شاهین آریامنش. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری. صص328- | ماهشرف اردلان، با تخلص شعری مستوره، در سال 1220ق. (1184 ش.) در زمان حکومت امان الله خان در خانوادهای اهل فرهنگ در سنندج به دنیا آمد. پدرش ابوالحسن بیگ قادری از خوانین درگزین همدان بود که جدش در زمان سلطان حسین صفوی و در پی اذیت و آزار اهل سنت به سنندج مهاجرت کرده بود؛ مادرش ملکالنساء وزیری از بزرگزادگان کردستان بود و خانواده وی همگی نسل در نسل در حکومت کردستان به سمت وزارت والیان اردلان مشغول بودند.<ref name=":4" /> خانواده مستوره، برخلاف فرهنگ و سنت آن زمان، او را به آموختن علوم آن زمان تشویق کرده و با توجه به اینکه فرزند اول خانواده بود پدرش اهمیت زیادی به آموزش و تربیت او داد.<ref name=":5">زارعی، محمدابراهیم، احمدپناه، روناک (1396). نقش اجتماعی ـ فرهنگی زنان دوره قاجار، مطالعه موردی: ماه شرف خانم مستوره اردلان (سنندجی). در ''سرو سیمین: یادنامه دکتر سیمین دانشور''. به کوشش شاهین آریامنش. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری. صص328-339.</ref> وی در دورهای که بسیاری از زنان و حتی مردان از حداقل سواد محروم بودند، توانست علوم دینی و ادبی را فراگیرد. ماه شرف با ذوق و قریحه شاعری خود، توانست به یکی از شاعران نامدار آن دوره تبدیل شود. او زبانهای کُردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت، به مطالعه دواوین شعرای متقدم و متون تاریخی پرداخت و در مسائل شرعی نیز نزد علمای آن روزگار تلمذ کرد. مستوره بعدها در این زمینه دست به تألیف رسالهای در باب عقاید و شرعیات زد که در نوع خود از اهمیت خاصی برخوردار است. مستوره اردلان در تاریخنویسی نیز مانند سایر مورخان آن دوره به شهرت رسید. وی نخستین تاریخنگار زن در ایران است. او با خسرو خان، فرزند امان الله خان والی سنندج، ازدواج کرد.<ref name=":4">قنبری، امید (ویراستار) (1385). ''زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی''. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص8.</ref> به نوشته ''تاریخ کرد و کردستان'' خسروخان پدر مستوره را که دایی خودش بود به زندان انداخت و مبلغ زیادی از وی به عنوان جریمه گرفت، به علاوه ازدواج با مستوره را وجه المصالحه آزادی پدرش قرار داده بود. میرزا علی اکبر منشی مینویسد:<ref>کردستانی، مستوره (1398). ''عقاید.'' مصحح عبدالله مردوخ. ویراستار جمال احمدی. تهران: غریقی. ص 21.</ref> <blockquote>مستوره چون خود را به همه جهت از مردان روزگار میپنداشت از این مواصلت و مزاوجت به کلی انکار داشت. تا این که مرحوم خسروخان به بهانههای چند، جد سعادتمند و پدر ارجمند او را محبوس نمود. مبلغ پنجاه هزار تومان را به رسم جریمه از آنها دریافت کرد. مع هذا شرط خلاصی را بسته به عقد آن عفیفه نمود. مستوره بیچاره جز تسلیم و رضا چارهای نداشت.</blockquote> | ||
[[پرونده:پوستر بزرگداشت مستوره کردستانی.jpg|بندانگشتی|پوستر مراسم بزرگداشت مستوره کردستانی: 1385ـ تهران]] | [[پرونده:پوستر بزرگداشت مستوره کردستانی.jpg|بندانگشتی|پوستر مراسم بزرگداشت مستوره کردستانی: 1385ـ تهران]] | ||
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
=== محل زندگی === | === محل زندگی === | ||
هرچند مستوره به محل زندگیاش در شهر سنندج اشارهای دقیق نکرده است، اما محل زندگی و حکومت والیان اردلان در دو نقطه مشخص است. یکی قلعه حکومتی با عنوان کهن دژ که در آن فضاهای بسیاری از گذشته وجود داشته که در زمان خود او نیز بناهای بسیاری بدانها افزوده شده و یکی دیگر از مکانهایی که بسیار مورد توجه مستوره بوده و در ''تاریخ اردلان'' مورد توجه قرار گرفته، عمارت و چهارباغ خسروآباد است که تا هنگام مهاجرت به سلیمانیه در آنجا زندگی کرده است. | [[پرونده:عمارت خسرویه- مستوره کردستانی.jpg|بندانگشتی|نمایی از عمارت خسرویه یکی از ساختمانهای حکومتی کهن دژ، آرشیو کاخ موزه گلستان<ref name=":5" />]] | ||
[[پرونده:عمارت خسروآباد- مستوره کردستانی.jpg|بندانگشتی|نمای بیرونی عمارت خسروآباد و محل زندگی مستوره کردستانی<ref name=":5" />]] | |||
هرچند مستوره به محل زندگیاش در شهر سنندج اشارهای دقیق نکرده است، اما محل زندگی و حکومت والیان اردلان در دو نقطه مشخص است. یکی قلعه حکومتی با عنوان کهن دژ که در آن فضاهای بسیاری از گذشته وجود داشته که در زمان خود او نیز بناهای بسیاری بدانها افزوده شده و یکی دیگر از مکانهایی که بسیار مورد توجه مستوره بوده و در ''تاریخ اردلان'' مورد توجه قرار گرفته، عمارت و چهارباغ خسروآباد است که تا هنگام مهاجرت به سلیمانیه در آنجا زندگی کرده است.<ref name=":5" /> | |||
===آثار=== | ===آثار=== | ||
مستوره به فارسی و کردی شعر میسروده است. ظاهرا اشعار این بانو بالغ بر بیست هزار بیت بوده است که متاسفانه بخش عظیمی از اشعارش از بین رفته است و آنچه که از گزند روزگار باقی مانده تنها دو هزار بیت از سرودههای اوست<ref>منشی، علیاکبر (1384). ''حدیقه ناصریه و مرآت الظفر''. مصحح محمدرئوف توکلی. تهران: توکلی. ص 211.</ref> که حاجی شیخ یحیی سرپرست سابق فرهنگ کردستان آنها را جمعآوری کرد و به نام ''دیوان ماهشرف خانم کردستانی متخلص به مستوره''[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=880370&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author] در اسفند 1304 ش. با کمک میرزا اسدالله خان کردستانی و مباشرت حاج محمدآقا رمضانی صاحب کتابخانه شرق سابق و کلاله خاور در تهران به چاپ رساند.<ref name=":0">خشایار وزیری، فخری (قویمی) (1352). ''کارنامه زنان مشهور ایران''. تهران: وزارت آموزش و پرورش. صص95-96.</ref> در سالهای بعد نیز ماجد مردوخ روحانی به تصحیح و تکمیل دیوان اشعار مستوره پرداخت و در سال 1383 ش. سلسله انتشارات آراس اربیل آن را به چاپ رسانید. دیوان مستوره شامل غزلیات، رباعیات، مثنوی، مقطعات، ترجیع بند، ترکیب بند و دوبیتی است.<ref name=":1" /> این اشعار به زبان فارسی یا کردی سورانی است. بدون شک او دارای اشعار زیادی به زبان گورانی بوده که در اثر بی توجهی از میان رفتهاند.<ref>کردستانی، مستوره (1398). ''عقاید''. مصحح عبدالله مردوخ. ویراستار جمال احمدی. تهران: غریقی. ص 23.</ref> از مستوره اشعار عاشقانهای مانده که نشان از دلبستگی او به شوهرش دارد. اشعار فارسی او با تأثیر از مکتب بازگشت به سبک عراقی است.<ref>فرهاد، طوبی (1394). ''زمانه و زندگی مستوره اردلان''. سقز: گوتار. ص 23.</ref> اشعار او بیشتر به صورت قصیده و رباعی با مضامین اجتماعی و عرفانی است.<ref>فرهاد، طوبی (1394). ''زمانه و زندگی مستوره اردلان''. سقز: گوتار. ص39.</ref> وی ارادت خاصی به اهل بیت داشته و در اشعاری در مدح آنان به ویژه به حضرت علی (ع) دارد.<ref>جلالی، نادره (1385). چهره والیه و مستوره در آینه سرنوشت خسروخان اردلان. در ویراستار امید قنبری. ''زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی.'' تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص57. </ref> | مستوره به فارسی و کردی شعر میسروده است. ظاهرا اشعار این بانو بالغ بر بیست هزار بیت بوده است که متاسفانه بخش عظیمی از اشعارش از بین رفته است و آنچه که از گزند روزگار باقی مانده تنها دو هزار بیت از سرودههای اوست<ref>منشی، علیاکبر (1384). ''حدیقه ناصریه و مرآت الظفر''. مصحح محمدرئوف توکلی. تهران: توکلی. ص 211.</ref> که حاجی شیخ یحیی سرپرست سابق فرهنگ کردستان آنها را جمعآوری کرد و به نام ''دیوان ماهشرف خانم کردستانی متخلص به مستوره''[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=880370&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author] در اسفند 1304 ش. با کمک میرزا اسدالله خان کردستانی و مباشرت حاج محمدآقا رمضانی صاحب کتابخانه شرق سابق و کلاله خاور در تهران به چاپ رساند.<ref name=":0">خشایار وزیری، فخری (قویمی) (1352). ''کارنامه زنان مشهور ایران''. تهران: وزارت آموزش و پرورش. صص95-96.</ref> در سالهای بعد نیز ماجد مردوخ روحانی به تصحیح و تکمیل دیوان اشعار مستوره پرداخت و در سال 1383 ش. سلسله انتشارات آراس اربیل آن را به چاپ رسانید. دیوان مستوره شامل غزلیات، رباعیات، مثنوی، مقطعات، ترجیع بند، ترکیب بند و دوبیتی است.<ref name=":1" /> این اشعار به زبان فارسی یا کردی سورانی است. بدون شک او دارای اشعار زیادی به زبان گورانی بوده که در اثر بی توجهی از میان رفتهاند.<ref>کردستانی، مستوره (1398). ''عقاید''. مصحح عبدالله مردوخ. ویراستار جمال احمدی. تهران: غریقی. ص 23.</ref> از مستوره اشعار عاشقانهای مانده که نشان از دلبستگی او به شوهرش دارد. اشعار فارسی او با تأثیر از مکتب بازگشت به سبک عراقی است.<ref>فرهاد، طوبی (1394). ''زمانه و زندگی مستوره اردلان''. سقز: گوتار. ص 23.</ref> اشعار او بیشتر به صورت قصیده و رباعی با مضامین اجتماعی و عرفانی است.<ref>فرهاد، طوبی (1394). ''زمانه و زندگی مستوره اردلان''. سقز: گوتار. ص39.</ref> وی ارادت خاصی به اهل بیت داشته و در اشعاری در مدح آنان به ویژه به حضرت علی (ع) دارد.<ref>جلالی، نادره (1385). چهره والیه و مستوره در آینه سرنوشت خسروخان اردلان. در ویراستار امید قنبری. ''زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی.'' تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص57. </ref> | ||
==== نمونه اشعار فارسی ==== | |||
[[پرونده:ماه شرف کردستانی.jpg|بندانگشتی|کارت مراسم بزرگداشت مستوره کردستانی: 1385ـ تهران]]تا در مقام صدق و صفا پاگذاشتیم | |||
پایی به فرق عالم بالا گذاشتیم | پایی به فرق عالم بالا گذاشتیم |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۶
ماهشرف ملقب به مستوره کردستانی (اردلان) (1220ق.- 1264ق.) شاعر، خوشنویس و مورخ کرد ایرانی اهل سنندج بود.
زندگینامه
ماهشرف اردلان، با تخلص شعری مستوره، در سال 1220ق. (1184 ش.) در زمان حکومت امان الله خان در خانوادهای اهل فرهنگ در سنندج به دنیا آمد. پدرش ابوالحسن بیگ قادری از خوانین درگزین همدان بود که جدش در زمان سلطان حسین صفوی و در پی اذیت و آزار اهل سنت به سنندج مهاجرت کرده بود؛ مادرش ملکالنساء وزیری از بزرگزادگان کردستان بود و خانواده وی همگی نسل در نسل در حکومت کردستان به سمت وزارت والیان اردلان مشغول بودند.[۱] خانواده مستوره، برخلاف فرهنگ و سنت آن زمان، او را به آموختن علوم آن زمان تشویق کرده و با توجه به اینکه فرزند اول خانواده بود پدرش اهمیت زیادی به آموزش و تربیت او داد.[۲] وی در دورهای که بسیاری از زنان و حتی مردان از حداقل سواد محروم بودند، توانست علوم دینی و ادبی را فراگیرد. ماه شرف با ذوق و قریحه شاعری خود، توانست به یکی از شاعران نامدار آن دوره تبدیل شود. او زبانهای کُردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت، به مطالعه دواوین شعرای متقدم و متون تاریخی پرداخت و در مسائل شرعی نیز نزد علمای آن روزگار تلمذ کرد. مستوره بعدها در این زمینه دست به تألیف رسالهای در باب عقاید و شرعیات زد که در نوع خود از اهمیت خاصی برخوردار است. مستوره اردلان در تاریخنویسی نیز مانند سایر مورخان آن دوره به شهرت رسید. وی نخستین تاریخنگار زن در ایران است. او با خسرو خان، فرزند امان الله خان والی سنندج، ازدواج کرد.[۱] به نوشته تاریخ کرد و کردستان خسروخان پدر مستوره را که دایی خودش بود به زندان انداخت و مبلغ زیادی از وی به عنوان جریمه گرفت، به علاوه ازدواج با مستوره را وجه المصالحه آزادی پدرش قرار داده بود. میرزا علی اکبر منشی مینویسد:[۳]
مستوره چون خود را به همه جهت از مردان روزگار میپنداشت از این مواصلت و مزاوجت به کلی انکار داشت. تا این که مرحوم خسروخان به بهانههای چند، جد سعادتمند و پدر ارجمند او را محبوس نمود. مبلغ پنجاه هزار تومان را به رسم جریمه از آنها دریافت کرد. مع هذا شرط خلاصی را بسته به عقد آن عفیفه نمود. مستوره بیچاره جز تسلیم و رضا چارهای نداشت.
خسروخان چهار سال پیش از آن، حسن جهان خانم متخلص به والیه، دختر فتحعلی شاه قاجار را به همسری خود درآورده بود.[۴] ازدواج مستوره و خسرو خان هفت سال به طول انجامید. خسروخان -والی کردستان- نیز خود اهل شعر و ادب بود و ناکام تخلص میکرد. به علاوه در نوشتن خط نستعلیق نیز استاد بود.[۵] در اشعار مستوره بارها از خسرو یاد شده است.[۶] خسروخان بنا به نوشته مستوره دچار بیماری کبد شد و در تاریخ دوم ربیعالاول سال 1250 قمری در سن 29 سالگی درگذشت. مستوره از خسروخان بچهای نداشت و ازدواج مجدد هم نکرد.[۲]
پس از مرگ خسروخان و با حمله نیروهای دولتی به سنندج و دستگیری رضاقلی خان پسر خسروخان، خانواده اردلانیها و قادریها به ناچار به امیران بابان در سلیمانیه پناهنده شدند. مستوره نیز در سال 1263ق. به همراه عمویش، میرزا عبدالله رونق، به سلیمانیه رفت و در ملک بابان سکونت اختیار کرد. در اواخر همان سال در بستر بیماری افتاد.[۷] این بانو به علت همین بیماری (طاعون) در محرم 1264ق. درگذشت و در گورستان گردی سیروان نزدیک سلیمانیه به خاک سپرده شد.[۸]
حیات فرهنگی
ماهشرف در میان شاعران فارسیزبان با سید عبدالرحیم مولوی، از بزرگان مکتب شعر گورانی، آشنا بود، به طوری که هر وقت سید عبدالرحیم مولوی برای دیدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و رضاقلی خان اردلان به سنندج میآمد با مستوره نیز ملاقات میکرد و او را تشویق مینمود که شعر کردی گورانی بگوید. مستوره با شاعران هم عصر خود چون یغمای جندقی، ملاخضر احمدشاه متخلص به نالی، از استادان آغازگر مکتب شعری سورانی، و حتی با خسروخان شوهرش به مشاعره میپرداخت. او از نظرگاه جهان بینی، بانویی واقعگرا بود. از دید او جهان سخت بیارزش و ناپایدار است. به دنیا دل نمیبست و از مظاهر دنیوی گریزان بود و این جهان سفلهپرور را به سخره میگرفت و زندگی را در وارستگی و در شوق دیدار معبود میدید.[۹]
این بانوی گرانقدر علاوه بر فضایل علمی و اخلاقی، در هنر خوشنویسی نیز نادره دوران بود. خط نستعلیق و نسخ و ثلث و رقاع و شکسته را نیک مینوشت و به گفته میرزاعبدالله رونق، صاحب حدیقه امان اللهی، در خوشنویسی به درجه استادی رسید.[۱۰]
محل زندگی
هرچند مستوره به محل زندگیاش در شهر سنندج اشارهای دقیق نکرده است، اما محل زندگی و حکومت والیان اردلان در دو نقطه مشخص است. یکی قلعه حکومتی با عنوان کهن دژ که در آن فضاهای بسیاری از گذشته وجود داشته که در زمان خود او نیز بناهای بسیاری بدانها افزوده شده و یکی دیگر از مکانهایی که بسیار مورد توجه مستوره بوده و در تاریخ اردلان مورد توجه قرار گرفته، عمارت و چهارباغ خسروآباد است که تا هنگام مهاجرت به سلیمانیه در آنجا زندگی کرده است.[۲]
آثار
مستوره به فارسی و کردی شعر میسروده است. ظاهرا اشعار این بانو بالغ بر بیست هزار بیت بوده است که متاسفانه بخش عظیمی از اشعارش از بین رفته است و آنچه که از گزند روزگار باقی مانده تنها دو هزار بیت از سرودههای اوست[۱۱] که حاجی شیخ یحیی سرپرست سابق فرهنگ کردستان آنها را جمعآوری کرد و به نام دیوان ماهشرف خانم کردستانی متخلص به مستوره[۱] در اسفند 1304 ش. با کمک میرزا اسدالله خان کردستانی و مباشرت حاج محمدآقا رمضانی صاحب کتابخانه شرق سابق و کلاله خاور در تهران به چاپ رساند.[۱۲] در سالهای بعد نیز ماجد مردوخ روحانی به تصحیح و تکمیل دیوان اشعار مستوره پرداخت و در سال 1383 ش. سلسله انتشارات آراس اربیل آن را به چاپ رسانید. دیوان مستوره شامل غزلیات، رباعیات، مثنوی، مقطعات، ترجیع بند، ترکیب بند و دوبیتی است.[۱۳] این اشعار به زبان فارسی یا کردی سورانی است. بدون شک او دارای اشعار زیادی به زبان گورانی بوده که در اثر بی توجهی از میان رفتهاند.[۱۴] از مستوره اشعار عاشقانهای مانده که نشان از دلبستگی او به شوهرش دارد. اشعار فارسی او با تأثیر از مکتب بازگشت به سبک عراقی است.[۱۵] اشعار او بیشتر به صورت قصیده و رباعی با مضامین اجتماعی و عرفانی است.[۱۶] وی ارادت خاصی به اهل بیت داشته و در اشعاری در مدح آنان به ویژه به حضرت علی (ع) دارد.[۱۷]
نمونه اشعار فارسی
تا در مقام صدق و صفا پاگذاشتیم
پایی به فرق عالم بالا گذاشتیم
برتافتیم از همه عالم رخ نیاز
حاجات خویش را به خدا واگذاشتیم
تاریخ الاکراد یا تاریخ اردلان[۲]، اثر جاودانه مستوره کردستانی و یکی از مهمترین منابع مربوط به کرد و کردستان است. دلیل تاریخ نوشتن این کتاب شاعر نقایصی بود كه او در كتابهای تاریخی پیش از خود مانند زبده التواریخ قاضی محمدشریف و لبالتواریخ منوچهربیگ مصنف دیده بود و سعی كرد این نقصها را رفع كند.[۳] ماه شرف خانم، ابتدا در نظر داشت ذیلی بر اثر تاریخی ملاشریف قاضی موسوم به زبدة التواریخ بنویسد، ولی بعد تصمیم گرفت خود اثری مستقل درباره تاریخ اردلان تألیف کند. مستوره تا آخرین روزهای زندگانیش، سرگرم نوشتن این اثر بود، مؤلف واپسین صفحهی کتابش را با این جمله غمانگیز به پایان میبرد: من مستوره مهجوره نیز در فراق آن جان عزیز (منظور حسینقلی خان والیزاده است) دو سه روز است، جسم و جان از بلای ناخوش تب خیز است، تا خواست خدا چه باشد. مستوره اثر خود را نیمه کاره بر جای گذاشت و وقایع را تا سال 1264 ق. آورد و جان سپرد. میرزا عبدالله منشی عمویش تتمهای بر اثر او نوشت و شرح وقایع را تا سال 1267 ه.ق کشانید. میرزا علی اکبر منشی پسر عمویش نیز ذیل دیگری بر آن نوشت و شرح وقایع را تا سال 1306 هجری قمری زمان حکومت میرزا ابراهیم خان نظامالدوله امیر تومان در سنندج آورده است.[۱۸] تاریخ الاکراد در سال 1325ش. به همت ناصر آزادپور به چاپ رسید.[۱۳] این کتاب در سال 1989 میلادی به اهتمام دکتر حسن جاف و شکور مصطفی در کردستان عراق به زبان کردی برگردانده شده است.[۱۹]
کتاب دیگری به نام مجمع الادباء[۲۰] که به قرار معلوم نسخه منحصر به فرد آن در کتابخانه شیخ محمدخال (یکی از فضلای سلیمانیه کردستان عراق) تا این اواخر موجود بوده است.[۱۹]
کتاب دیگر او با عنوان رساله شرعیات اولین اثر فقهی است که در کردستان به زبان فارسی نوشته شده است تا عامه زنان بتوانند از آن استفاده ببرند. ظاهراً تا آن زمان تمام آثار شرعی، فقهی و اسلامی به زبان عربی نوشته میشد، که جز ملّاهای منطقه و عالمان دینی، مردم به طور عام نمیتوانستند از آنها استفاده ببرند. حتی تا سالهای بعد از مستوره کمتر عالم دینی دیده میشد که به زبان فارسی یا هر زبان دیگر (از جمله کردی) در آن منطقه آثار اسلامی و دینی بنگارد.[۲۱]
متن کتاب شرعیات دلیل بر این دارد که مستوره به خوبی به مباحث فقهی و شرعی واقف بود. او حتی از آثاری که به مذهب حنفی و تشیع پرداخته نیز آگاه بوده، و از آنها نیز بهره گرفته است؛ نویسنده کتاب شرعیات از مباحث روز آن زمان که میان عالمان و روحانیان جریان داشته، نیز بیاطلاع نبوده است. او از کتاب تحفه ابن حجر و الوضوح ملاابوبکر مصنف چوری و کتاب النهایة رملی بسیار بهره گرفته است. به همین سبب این اثر بیشتر به مباحث شرعی پرداخته و وارد مباحث کلامی نشده است جز اشارهای که در مقدمه آمده است.[۲۱]
این کتاب که توسط عبدالله مردوخ تصحیح شده و ویراستار آن جمال احمدی آیین است با عنوان عقاید[۴] در سال 1398 به چاپ رسید.
مستوره کردستانی در آثار دیگران
مستوره؛ برگهایی از تاریخ سر به مهر رمانی است درباره زندگی مستوره اردلان که جمال احمدی آئین در سال 1384 همزمان با دویستمین سال تولد مستوره در بزرگداشتی که به این مناسبت در اَربیل عراق برگزار شد منتشر کرد. او در این کتاب زندگی مستوره را در قالب داستانی بازسازی کرده است.[۵]
زمانه و زندگی مستوره کردستانی اثر طوبی فرداد پژوهش دیگری در باب حیات این شاعر است.
بزرگداشت
در شهریور 1385 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مراسم بزرگداشتی برای مستوره کردستانی برگزار کرد. در همین سال در شهر اربیل عراق نیز بزرگداشتی برای این شاعر ایرانی کرد زبان برگزار شد.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ قنبری، امید (ویراستار) (1385). زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص8.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ زارعی، محمدابراهیم، احمدپناه، روناک (1396). نقش اجتماعی ـ فرهنگی زنان دوره قاجار، مطالعه موردی: ماه شرف خانم مستوره اردلان (سنندجی). در سرو سیمین: یادنامه دکتر سیمین دانشور. به کوشش شاهین آریامنش. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری. صص328-339.
- ↑ کردستانی، مستوره (1398). عقاید. مصحح عبدالله مردوخ. ویراستار جمال احمدی. تهران: غریقی. ص 21.
- ↑ رجبی، محمدحسن (1374). مشاهیر زنان ایرانی و پارسیگوی، از آغاز تا مشروطه. تهران: سروش. ص217.
- ↑ منشی، علیاکبر (1384). حدیقه ناصریه و مرآت الظفر. مصحح محمدرئوف توکلی. تهران: توکلی. ص 123.
- ↑ اطهاری، منیژه (1385) سخنور و شاعره نامدار کرد. در ویراستار امید قنبری. زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص76.
- ↑ قنبری، امید (ویراستار) (1385). زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص7-8.
- ↑ قنبری، امید (ویراستار) (1385). زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص9.
- ↑ قنبری، امید (ویراستار) (1385). زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص11-12.
- ↑ قنبری، امید (ویراستار) (1385). زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص17.
- ↑ منشی، علیاکبر (1384). حدیقه ناصریه و مرآت الظفر. مصحح محمدرئوف توکلی. تهران: توکلی. ص 211.
- ↑ خشایار وزیری، فخری (قویمی) (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. صص95-96.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ قنبری، امید (ویراستار) (1385). زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص13-14.
- ↑ کردستانی، مستوره (1398). عقاید. مصحح عبدالله مردوخ. ویراستار جمال احمدی. تهران: غریقی. ص 23.
- ↑ فرهاد، طوبی (1394). زمانه و زندگی مستوره اردلان. سقز: گوتار. ص 23.
- ↑ فرهاد، طوبی (1394). زمانه و زندگی مستوره اردلان. سقز: گوتار. ص39.
- ↑ جلالی، نادره (1385). چهره والیه و مستوره در آینه سرنوشت خسروخان اردلان. در ویراستار امید قنبری. زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص57.
- ↑ کردستانی، مستوره (1398). عقاید. مصحح عبدالله مردوخ. ویراستار جمال احمدی. تهران: غریقی. ص30.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ اطهاری، منیژه (1385) سخنور و شاعره نامدار کرد. در ویراستار امید قنبری. زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص75.
- ↑ فرخزاد، پوران (1381). کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص722.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ نقشبندی، نوید (1385). شریعتمداری یک شاعر. در ویراستار امید قنبری. زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مستوره کردستانی. ترجمه محمدرئوف مرادی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص159-160.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی