تفاوت میان نسخه‌های «پروانه شماعی‌زاده»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:پروانه شماعی زاده.jpg|بندانگشتی|250x250px|پروانه شماعی‌زاده]]
[[پرونده:پروانه شماعی زاده-1.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|پروانه شماعی‌زاده در حین کمک به مردم جنگ‌زده[https://kermanshah.navideshahed.com/fa/news/516596/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1%7C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%E2%80%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D9%85%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87]]]


پروانه شماعی‌زاده (1343-1366) از زنان امدادگر و مبارز در دوران جنگ تحمیلی بود.{{TOClimit}}


پروانه شماعی زاده فرزند غلامعلی متولد 15 مرداد 1343، قصر شیرین بود.
=== زندگی‌نامه ===
پروانه شماعی‌زاده 15 مرداد 1343 در قصر شیرین متولد شد. پدرش نقاش ساختمان بود و برای بازار کار بهتر، با خانواده‌اش به سرپل ذهاب نقل مکان کردند.[https://www.isna.ir/news/91120906071/%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87] پروانه در دوران دانش‌آموزی فعالیت سیاسی را با پخش اعلامیه و حضور در راهپیمایی‌های ضد رژیم پهلوی آغاز کرد. در سیزده سالگی در جلسات مذهبی- سیاسی شرکت می‌کرد.<ref name=":0">کیهانی‌دوست واقع، زرین‌تاج (1392). ''خاطرات دکتر زرین‌تاج کیهانی‌دوست''. تهران: ریاست جمهوری: مرکز امور زنان و خانواده. ص94.</ref> پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته‌ی امداد و جهاد سازندگی مشغول به فعالیت شد. با تشکیل نهضت سوادآموزی، اولین دوره‌ی تدریس سوادآموزی را در زادگاهش برپا کرد و  در پانزده سالگی معلم روستای دارتوت شد.


دانش آموز اول متوسطه در رشته تجربي بود. 26 اسفند 1366 در بمباران هوایي کرمانشاه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وي در گلزار شهداي همان شهرستان واقع است.


سیزده ساله بود که به جلسات مذهبی- سیاسی راه پیدا کرد. <ref name=":0">کیهانی دوست واقع، زرین تاج (1392). ''خاطرات دکتر زرین تاج کیهانی دوست''. تهران: ریاست جمهوری: مرکز امور زنان و خانواده. ص94.</ref>
با آغاز جنگ از همان روزهای اول در درمانگاه شهید نجمی سرپل ذهاب به امدادگری مجروحان مشغول شد.<ref name=":0" />پدرش هم که خبرنگار روزنامه اطلاعات شده بود وقایع مربوط به جنگ را گزارش می‌کرد. وقتی خانواده برای در امان ماندن از آسیب‌های جنگ تصمیم به ترک شهر و سکونت در کرمانشاه را گرفتند پروانه با ایشان نرفت و در سرپل ذهاب ماند تا به همراه چند تن دیگر مانند [[زرین تاج کیهانی دوست|زرین تاج کیهانی‌دوست]] به کار امدادرسانی ادامه دهد. با پیشروی عراقی‌ها، زنان و دختران امدادگر شهر را ترک کردند، اما باز هم پروانه  حاضر به رفتن نشد.[https://navideshahed.com/fa/news/396199/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87] تعدادی فشنگ و نارنجک را به کمرش بست و گفت که حاضر نیست به هیچ روی شهر را ترک کند.


او در شهریور 60 پیشنهاد ازدواج علی‌اصغر محمودنیا، معلمی از اهالی اسدآباد همدان را که داوطلبانه به جبهه آمده بود[https://www.isna.ir/news/91120906071/%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87]پذیرفت و صیغه محرمیت میان آنها جاری شد. اما چند روز بعد در عملیاتی که در 11 شهریور 1360 انجام گرفت علی‌اصغر و دوازده تن از دوستانش مفقودالاثر شدند. یازده ماه بعد دشمن از ارتفاعات سرپل ذهاب عقب‌نشینی کرد و پروانه پیکر علی اصغر را در ارتفاعات قراویز شناسایی کرد. به درخواست پروانه پیکر علی‌اصغر در کرمانشاه دفن شد.


پدرش نقاش بود و به خاطر بازار کار بهتر، مدتی به «سرپل ذهاب» مهاجرت کردند. فعالیت سیاسی را در مدرسه شروع کرد. در پخش اعلامیه ها و حضور در راهپیمایی های ضد رژیم پهلوی شرکت فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب در کمیته ی امداد و جهاد سازندگی مشغول به کار شد. با تشکیل نهضت سوادآموزی، اولین دوره ی تدریس سوادآموزی را در زادگاهش برپا کرد. پانزده ساله بود که معلم روستای «دارتوت» شد. با آغاز جنگ از همان روزهای اول در درمانگاه «شهید نجمی» سرپل ذهاب به امدادگری مجروحان مشغول شد.<ref name=":0" />
او در سال 1361 به عنوان بهیار برای حضور در کاروان حجاج انتخاب شد، ولی به دلیل نزدیکی یک عملیات، و نیاز به حضور بهیاران در جبهه‌ها از رفتن به حج صرف‌نظر کرد.<ref name=":0" />  


پس از آزادسازی قصرشیرین خط مرزی جلوتر رفت و درمانگاه نیز به جلوتر انتقال پیدا کرد. در شهر خانه‌ای نمانده بود تا بتوانند در آن بمانند، از این رو پروانه به همراه گروهی از بهیاران و پرستاران در بیمارستان آیت‌الله طالقانی کرمانشاه مشغول به کار شد و تا نیمه‌های سال1363 نیز همان جا ماند. سپس به عنوان مأمور به جهاد سازندگی تهران رفت و از آنجا دوباره به کرمانشاه منتقل و در گروه پزشکی جهاد سازندگی عازم خدمت به روستاهای محروم شد.


پدرش هم خبرنگار روزنامۀ اطلاعات شده بود و وقایع مربوط به جنگ را برای روزنامه گزارش می‌کرد. خانواده ترجیح دادند شهر را ترک کنند و به کرمانشاه بروند. پروانه اما در سرپل ذهاب ماند تا به کار امدادرسانی اش ادامه دهد. این در حالی بود که نیروهای عراقی مدام در حال پیشروی به سمت شهر بودند.
پروانه در 18 اسفند 66 در حالی که می‌خواست هدایای شب عید را به خانواده‌های محرومین برساند در بمباران هواپیمای عراقی در کرمانشاه به شهادت رسید.<ref name=":0" /> مزار وی در گلزار شهدای کرمانشاه است.[https://kermanshah.navideshahed.com/fa/news/516596/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1%7C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%E2%80%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D9%85%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87]


با پیشروی عراقی ها، زنان و دختران امدادگر شهر را ترک کردند. اما او حاضر به رفتن نشد، تعدادی فشنگ و نارنجک را محکم به کمرش بست و گفت: «حاضر نیستم به هیچ قیمتی شهر را ترک کنم!»
در شهریور 60 با «علی اصغر محمودنیا» معلم اسدآبادی قرار ازدواج می گذارند. <ref name=":0" />بسیجی بود. داوطلبانه آمده بود جبهه و اعزامی از اسدآباد همدان بود. در پادگان ابوذر سرپل ذهاب از پروانه خواستگاری کرد. در عملیات 11 شهریور 1360، علی اصغر و دوازده تن از دوستانش مفقودالاثر می شوند. پروانه منتظر جنازه و یا خبر اسارت علی اصغر می شود.<ref name=":0" />
یازده ماه بعد دشمن از ارتفاعات سرپل ذهاب عقب نشینی می کند و پیکر پاک شهدا به دست می آید. پروانه پیکر علی اصغر را در «ارتفاعات قراویز» شناسایی می کند. به درخواست پروانه پیکر علی اصغر در کرمانشاه دفن می شود.
در سال 1361 به عنوان بهیار برای حضور در کاروان حجاج انتخاب شد، اما نرفت.
کیهانی دوست واقع، زرین تاج (1392). ''خاطرات دکتر زرین تاج کیهانی دوست''. تهران: ریاست جمهوری: مرکز امور زنان و خانواده. ص94.
آماده رفتن به سفر بودند که خبر آمد عملیات شده است. از طرف سپاه اطلاعیه‌ای صادر شده بود که نیاز فوری به حضوربهیاران است. پروانه مانند دیگران به جهاد رفت ولی دوستانش به حج.
در حین کار در بیمارستان، از احوال محرومان شهر نیز غافل نمی ماند.




== منابع ==
<references />




پس ازآزادسازی قصرشیرین (زادگاهش) بر خاک پاکی که خون هزاران شهید آن را از آزاد کرده بود،سجده کرد. شهرپاکسازی شد و خط مرزی جلوتر رفت.درمانگاه نیز به جلوتر انتقال پیدا کرد. در شهر خانه‌ای نمانده بود تا بتوانند در آن استراحت کنند. پروانه را با گروهی ازخواهران به کرمانشاه انتقال دادند و او در بیمارستان آیت‌الله طالقانی کرمانشاه مشغول کار شد. تا نیمه‌های سال1363 نیز همان جا ماند.بعد با عنوان مأمور به جهاد سازندگی تهران رفت و از آنجا دوباره به کرمانشاه منتقل و در گروه پزشکی جهاد عازم خدمت به روستاهای محروم شد.
== پیوند به بیرون ==


# [https://www.isna.ir/news/91120906071/%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87 خبرگزاری ایسنا]
# [https://navideshahed.com/fa/news/396199/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87 نوید شاهد]




نزدیک عید نوروز 1367 عازم دیدار با یکی از خانواده های محروم بود تا هدایایی که برایشان خریده تحویل دهد. با بمباران وحشیانه هواپیمای بعثی عراق در 18 اسفند 1366 در شهر کرمانشاه به شهادت می رسد.


کیهانی دوست واقع، زرین تاج (1392). ''خاطرات دکتر زرین تاج کیهانی دوست''. تهران: ریاست جمهوری: مرکز امور زنان و خانواده. ص94.
نویسنده: هانیه قهرمانی
 
[[رده:زنان جنگ]]
 
[[رده:جنگ ایران و عراق]]
 
[[رده:زنان امدادگر]]
== منابع ==
[[رده:زنان رزمنده]]
[[رده:شهدای زن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۴

پروانه شماعی‌زاده
پروانه شماعی‌زاده در حین کمک به مردم جنگ‌زده[۱]

پروانه شماعی‌زاده (1343-1366) از زنان امدادگر و مبارز در دوران جنگ تحمیلی بود.

زندگی‌نامه

پروانه شماعی‌زاده 15 مرداد 1343 در قصر شیرین متولد شد. پدرش نقاش ساختمان بود و برای بازار کار بهتر، با خانواده‌اش به سرپل ذهاب نقل مکان کردند.[۲] پروانه در دوران دانش‌آموزی فعالیت سیاسی را با پخش اعلامیه و حضور در راهپیمایی‌های ضد رژیم پهلوی آغاز کرد. در سیزده سالگی در جلسات مذهبی- سیاسی شرکت می‌کرد.[۱] پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته‌ی امداد و جهاد سازندگی مشغول به فعالیت شد. با تشکیل نهضت سوادآموزی، اولین دوره‌ی تدریس سوادآموزی را در زادگاهش برپا کرد و در پانزده سالگی معلم روستای دارتوت شد.


با آغاز جنگ از همان روزهای اول در درمانگاه شهید نجمی سرپل ذهاب به امدادگری مجروحان مشغول شد.[۱]پدرش هم که خبرنگار روزنامه اطلاعات شده بود وقایع مربوط به جنگ را گزارش می‌کرد. وقتی خانواده برای در امان ماندن از آسیب‌های جنگ تصمیم به ترک شهر و سکونت در کرمانشاه را گرفتند پروانه با ایشان نرفت و در سرپل ذهاب ماند تا به همراه چند تن دیگر مانند زرین تاج کیهانی‌دوست به کار امدادرسانی ادامه دهد. با پیشروی عراقی‌ها، زنان و دختران امدادگر شهر را ترک کردند، اما باز هم پروانه حاضر به رفتن نشد.[۳] تعدادی فشنگ و نارنجک را به کمرش بست و گفت که حاضر نیست به هیچ روی شهر را ترک کند.

او در شهریور 60 پیشنهاد ازدواج علی‌اصغر محمودنیا، معلمی از اهالی اسدآباد همدان را که داوطلبانه به جبهه آمده بود[۴]پذیرفت و صیغه محرمیت میان آنها جاری شد. اما چند روز بعد در عملیاتی که در 11 شهریور 1360 انجام گرفت علی‌اصغر و دوازده تن از دوستانش مفقودالاثر شدند. یازده ماه بعد دشمن از ارتفاعات سرپل ذهاب عقب‌نشینی کرد و پروانه پیکر علی اصغر را در ارتفاعات قراویز شناسایی کرد. به درخواست پروانه پیکر علی‌اصغر در کرمانشاه دفن شد.

او در سال 1361 به عنوان بهیار برای حضور در کاروان حجاج انتخاب شد، ولی به دلیل نزدیکی یک عملیات، و نیاز به حضور بهیاران در جبهه‌ها از رفتن به حج صرف‌نظر کرد.[۱]

پس از آزادسازی قصرشیرین خط مرزی جلوتر رفت و درمانگاه نیز به جلوتر انتقال پیدا کرد. در شهر خانه‌ای نمانده بود تا بتوانند در آن بمانند، از این رو پروانه به همراه گروهی از بهیاران و پرستاران در بیمارستان آیت‌الله طالقانی کرمانشاه مشغول به کار شد و تا نیمه‌های سال1363 نیز همان جا ماند. سپس به عنوان مأمور به جهاد سازندگی تهران رفت و از آنجا دوباره به کرمانشاه منتقل و در گروه پزشکی جهاد سازندگی عازم خدمت به روستاهای محروم شد.

پروانه در 18 اسفند 66 در حالی که می‌خواست هدایای شب عید را به خانواده‌های محرومین برساند در بمباران هواپیمای عراقی در کرمانشاه به شهادت رسید.[۱] مزار وی در گلزار شهدای کرمانشاه است.[۵]


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ کیهانی‌دوست واقع، زرین‌تاج (1392). خاطرات دکتر زرین‌تاج کیهانی‌دوست. تهران: ریاست جمهوری: مرکز امور زنان و خانواده. ص94.


پیوند به بیرون

  1. خبرگزاری ایسنا
  2. نوید شاهد


نویسنده: هانیه قهرمانی