تفاوت میان نسخههای «آمستریس همسر خشایارشا»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۶: | سطر ۶: | ||
آمستریس در دربار خشایارشا (حک: 486- 466 ق.م.) و اردشیر اول (حک: 466- 424ق.م.) دارای نفوذ فراوانی بود ولی در برخورد با مسائل شخصی خود بسیار کینهتوز بود. پس از آنکه خشایارشا لباس گرانبهای خود را که آمستریس بافته بود به [[آرتااینت]] بخشید، بسیار خشمگین شده ولی تا جشن سال نو صبر کرد.<ref>براسیوس، ماریا (1381). ''زنان هخامنشی''. ترجمه مشایخ، هایده. تهران: هرمس.</ref> | آمستریس در دربار خشایارشا (حک: 486- 466 ق.م.) و اردشیر اول (حک: 466- 424ق.م.) دارای نفوذ فراوانی بود ولی در برخورد با مسائل شخصی خود بسیار کینهتوز بود. پس از آنکه خشایارشا لباس گرانبهای خود را که آمستریس بافته بود به [[آرتااینت]] بخشید، بسیار خشمگین شده ولی تا جشن سال نو صبر کرد.<ref>براسیوس، ماریا (1381). ''زنان هخامنشی''. ترجمه مشایخ، هایده. تهران: هرمس.</ref> | ||
در جشن سال نو هر درخواستی از سوی شاه پذیرفته میشد. آمستریس آرتااینت را از شاه خواست و دستور داد زبان، گوشها و سینههای او را ببرند و جلوی سگها بیندازند. این عمل آمستریس باعث شورش ماسیستس و در نهایت نابودی کامل خاندان آنها شد.<ref>سامی، علی (1389). ''تمدن هخامنشی''. تهران: پازینه.</ref> | در جشن سال نو هر درخواستی از سوی شاه پذیرفته میشد. آمستریس مادر آرتااینت را از شاه خواست و دستور داد زبان، گوشها و سینههای او را ببرند و جلوی سگها بیندازند.<ref>پیرنیا، حسن (1386). ''تاریخ ایران باستان''. ج1. تهران: دبیر- سمیر. صص646-647.</ref> این عمل آمستریس باعث شورش ماسیستس و در نهایت نابودی کامل خاندان آنها شد.<ref>سامی، علی (1389). ''تمدن هخامنشی''. تهران: پازینه.</ref> | ||
آمستریس به عنوان بانوی اول خشایارشا در کاخی مستقل از دیگر زنان حرم شاهی در مجموعه کاخهای تخت جمشید زندگی میکرد. این کاخ در غرب آخرین ساختمان خزانه که با کوچهای از آن جدا میشد قرار داشت. پس از قتل خشایارشا (466 ق.م.) اردشیر اول که به شدت تحت نفوذ مادرش بود به سلطنت رسید. این نفوذ در مواردی بر خلاف خیر و صلاح مملکت اعمال میگردید. در سالهای آغازین سلطنت اردشیر اول هخامنشی (حک: 466- 424 ق.م.) پسر داریوش اول و عموی اردشیر به قتل رسید. آمستریس پس از آگاهی از قتل وی در صدد انتقام از قاتلین (ایناروس و همراهان یونانی او) برآمد. پس از پایان شورش و انتقال ایناروس و یونانیان به شوش، آمستریس از شاه خواست تا اُسرا و ایناروس را به وی تسلیم کند. خواسته وی تا پنج سال به خاطر قول تأمین امنیت اسراء که از جانب مگابیز داماد آمستریس داده شده بود، محقق نشد. سرانجام شاه خواسته آمستریس را انجام داده و ایناروس و سایر اسراء را به وی تحویل داد. ایناروس به دار آویخته شد و همراهان وی سر بریده شدند. | آمستریس به عنوان بانوی اول خشایارشا در کاخی مستقل از دیگر زنان حرم شاهی در مجموعه کاخهای تخت جمشید زندگی میکرد. این کاخ در غرب آخرین ساختمان خزانه که با کوچهای از آن جدا میشد قرار داشت. پس از قتل خشایارشا (466 ق.م.) اردشیر اول که به شدت تحت نفوذ مادرش بود به سلطنت رسید. این نفوذ در مواردی بر خلاف خیر و صلاح مملکت اعمال میگردید. در سالهای آغازین سلطنت اردشیر اول هخامنشی (حک: 466- 424 ق.م.) پسر داریوش اول و عموی اردشیر به قتل رسید. آمستریس پس از آگاهی از قتل وی در صدد انتقام از قاتلین (ایناروس و همراهان یونانی او) برآمد. پس از پایان شورش و انتقال ایناروس و یونانیان به شوش، آمستریس از شاه خواست تا اُسرا و ایناروس را به وی تسلیم کند. خواسته وی تا پنج سال به خاطر قول تأمین امنیت اسراء که از جانب مگابیز داماد آمستریس داده شده بود، محقق نشد. سرانجام شاه خواسته آمستریس را انجام داده و ایناروس و سایر اسراء را به وی تحویل داد. ایناروس به دار آویخته شد و همراهان وی سر بریده شدند. | ||
همچنین اردشیر اول مجازات آپولونید پزشک یونانی را که با [[آمیتیس]] دختر آمستریس ارتباط نامشروع داشت به وی واگذار کرد. آمستریس در سنین پیری برای سپاسگزاری از خدای زیرزمین (پلوتون) دستور داد چهارده نفر از جوانان بزرگ زاده پارسی را زنده به گور کنند.<ref>مشکور، محمد جواد (1362). ''ایران در عهد باستان (در تاریخ اقوام و پادشاهان پیش از اسلام)''. تهران: اشرفی.</ref> | همچنین اردشیر اول مجازات آپولونید پزشک یونانی را که با [[آمیتیس]] دختر آمستریس ارتباط نامشروع داشت به وی واگذار کرد. آمستریس در سنین پیری برای سپاسگزاری از خدای زیرزمین (پلوتون) دستور داد چهارده نفر از جوانان بزرگ زاده پارسی را زنده به گور کنند.<ref>مشکور، محمد جواد (1362). ''ایران در عهد باستان (در تاریخ اقوام و پادشاهان پیش از اسلام)''. تهران: اشرفی.</ref> |
نسخهٔ ۱۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۷
زندگینامه
آمستریس یا اَمِستریس به معنی نیرومند و دلیر است.[۱] وی همسر خشایارشا و مادر اردشیر اول و از زنان کارآمد آن دوران بود.[۲]
آمستریس در دربار خشایارشا (حک: 486- 466 ق.م.) و اردشیر اول (حک: 466- 424ق.م.) دارای نفوذ فراوانی بود ولی در برخورد با مسائل شخصی خود بسیار کینهتوز بود. پس از آنکه خشایارشا لباس گرانبهای خود را که آمستریس بافته بود به آرتااینت بخشید، بسیار خشمگین شده ولی تا جشن سال نو صبر کرد.[۳]
در جشن سال نو هر درخواستی از سوی شاه پذیرفته میشد. آمستریس مادر آرتااینت را از شاه خواست و دستور داد زبان، گوشها و سینههای او را ببرند و جلوی سگها بیندازند.[۴] این عمل آمستریس باعث شورش ماسیستس و در نهایت نابودی کامل خاندان آنها شد.[۵]
آمستریس به عنوان بانوی اول خشایارشا در کاخی مستقل از دیگر زنان حرم شاهی در مجموعه کاخهای تخت جمشید زندگی میکرد. این کاخ در غرب آخرین ساختمان خزانه که با کوچهای از آن جدا میشد قرار داشت. پس از قتل خشایارشا (466 ق.م.) اردشیر اول که به شدت تحت نفوذ مادرش بود به سلطنت رسید. این نفوذ در مواردی بر خلاف خیر و صلاح مملکت اعمال میگردید. در سالهای آغازین سلطنت اردشیر اول هخامنشی (حک: 466- 424 ق.م.) پسر داریوش اول و عموی اردشیر به قتل رسید. آمستریس پس از آگاهی از قتل وی در صدد انتقام از قاتلین (ایناروس و همراهان یونانی او) برآمد. پس از پایان شورش و انتقال ایناروس و یونانیان به شوش، آمستریس از شاه خواست تا اُسرا و ایناروس را به وی تسلیم کند. خواسته وی تا پنج سال به خاطر قول تأمین امنیت اسراء که از جانب مگابیز داماد آمستریس داده شده بود، محقق نشد. سرانجام شاه خواسته آمستریس را انجام داده و ایناروس و سایر اسراء را به وی تحویل داد. ایناروس به دار آویخته شد و همراهان وی سر بریده شدند.
همچنین اردشیر اول مجازات آپولونید پزشک یونانی را که با آمیتیس دختر آمستریس ارتباط نامشروع داشت به وی واگذار کرد. آمستریس در سنین پیری برای سپاسگزاری از خدای زیرزمین (پلوتون) دستور داد چهارده نفر از جوانان بزرگ زاده پارسی را زنده به گور کنند.[۶]
مدفن وی در کنار همسرش خشایارشا در دخمه وی، در نقش رستم گزارش شده است.
منابع
- ↑ بهرامی، احسان (1369). فرهنگ واژههای اوستایی. تهران: بنیاد نیشابور، نشر بلخ.
- ↑ اومستد، آلبرت تن آیک (1384). تاریخ شاهنشاهی هخامنشی. ترجمه مقدم، محمد. تهران: امیرکبیر. ص362.
- ↑ براسیوس، ماریا (1381). زنان هخامنشی. ترجمه مشایخ، هایده. تهران: هرمس.
- ↑ پیرنیا، حسن (1386). تاریخ ایران باستان. ج1. تهران: دبیر- سمیر. صص646-647.
- ↑ سامی، علی (1389). تمدن هخامنشی. تهران: پازینه.
- ↑ مشکور، محمد جواد (1362). ایران در عهد باستان (در تاریخ اقوام و پادشاهان پیش از اسلام). تهران: اشرفی.
تدوین: سمیه سادات هاشمی