تفاوت میان نسخههای «استاتیرا همسر اردشیر دوم»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
===زندگینامه=== | ===زندگینامه=== | ||
اِستاتیرا به معنی کسی که بر قلّه (اوج) ایستاده، دختر ویدَرنَ (در یونانی ایدِرنِس تلفظ میشود) و همسر اردشیر دوم هخامنشی بود. | اِستاتیرا به معنی کسی که بر قلّه (اوج) ایستاده، دختر ویدَرنَ (در یونانی ایدِرنِس تلفظ میشود) و همسر اردشیر دوم هخامنشی بود.<ref>براسیوس، ماریا (1381). ''زنان هخامنشی''. ترجمه مشایخ، هایده. تهران: هرمس. ص90.</ref> | ||
پس از سوء قصد به جان [[آمستریس دختر داریوش دوم]] و ملکه [[پریساتیس]]، به فرمان او بیشتر افراد خانواده ویدرن کشته شدند ولی استاتیرا به درخواست و با پافشاری همسرش اردشیر دوم از مرگ نجات یافت. | پس از سوء قصد به جان [[آمستریس دختر داریوش دوم]] و ملکه [[پریساتیس]]، به فرمان او بیشتر افراد خانواده ویدرن کشته شدند ولی استاتیرا به درخواست و با پافشاری همسرش اردشیر دوم از مرگ نجات یافت. | ||
سطر ۸: | سطر ۸: | ||
اختلاف و کینهتوزی میان این دو ملکه با شورش کوروش کوچک بر ضد برادرش اردشیر دوم به اوج خود رسید تا جایی که استاتیرا مادر همسرش را سرزنش کرده و مقصر میدانست. پس از پایان نبرد میان دو برادر که طی آن کوروش کوچک کشته شد، پریساتیس خود را به اردشیر دوم نزدیکتر کرد. رقابت و دشمنی میان استاتیرا و پریساتیس دربار هخامنشی را نیز متأثر کرده بود. | اختلاف و کینهتوزی میان این دو ملکه با شورش کوروش کوچک بر ضد برادرش اردشیر دوم به اوج خود رسید تا جایی که استاتیرا مادر همسرش را سرزنش کرده و مقصر میدانست. پس از پایان نبرد میان دو برادر که طی آن کوروش کوچک کشته شد، پریساتیس خود را به اردشیر دوم نزدیکتر کرد. رقابت و دشمنی میان استاتیرا و پریساتیس دربار هخامنشی را نیز متأثر کرده بود. | ||
سرانجام استاتیرا به وسیله غذای زهرآلودی که پریساتیس آماده کرده بود کشته شد. اردشیر تمام خدمتکاران پریساتیس را که در مرگ همسرش نقش داشتند شکنجه و به مرگ محکوم کرد. مادرش را نیز به بابل تبعید کرد. | سرانجام استاتیرا به وسیله غذای زهرآلودی که پریساتیس آماده کرده بود کشته شد.<ref>پیرنیا، حسن (1386). ''تاریخ ایران باستان''. ج2. تهران: دبیر- سمیر. ص795.</ref> اردشیر تمام خدمتکاران پریساتیس را که در مرگ همسرش نقش داشتند شکنجه و به مرگ محکوم کرد. مادرش را نیز به بابل تبعید کرد. | ||
استاتیرا مورد توجه و علاقه مردم بود. وی با اجازه اردشیر دوم، در ارّابه روباز مینشست، در کوچه و بازار شهر، بدون تشریفات حرکت میکرد و از زنان دلجویی مینمود. | استاتیرا مورد توجه و علاقه مردم بود. وی با اجازه اردشیر دوم، در ارّابه روباز مینشست، در کوچه و بازار شهر، بدون تشریفات حرکت میکرد و از زنان دلجویی مینمود. | ||
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
<br /> | <br /> | ||
===منابع=== | ===منابع=== | ||
بریان، پیر (1378). ''تاریخ امپراتوری هخامنشیان (از کورش تا اسکندر)''. ترجمه سمسار، مهدی. تهران: زریاب. | بریان، پیر (1378). ''تاریخ امپراتوری هخامنشیان (از کورش تا اسکندر)''. ترجمه سمسار، مهدی. تهران: زریاب. | ||
زرینکوب، عبدالحسین (1377). ''تاریخ مردم ایران''. تهران: امیرکبیر. | زرینکوب، عبدالحسین (1377). ''تاریخ مردم ایران''. تهران: امیرکبیر. | ||
[[رده:زنان فعال سیاسی]] | [[رده:زنان فعال سیاسی]] | ||
[[رده:همسران پادشاهان]] | [[رده:همسران پادشاهان]] |
نسخهٔ ۱۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۸
زندگینامه
اِستاتیرا به معنی کسی که بر قلّه (اوج) ایستاده، دختر ویدَرنَ (در یونانی ایدِرنِس تلفظ میشود) و همسر اردشیر دوم هخامنشی بود.[۱]
پس از سوء قصد به جان آمستریس دختر داریوش دوم و ملکه پریساتیس، به فرمان او بیشتر افراد خانواده ویدرن کشته شدند ولی استاتیرا به درخواست و با پافشاری همسرش اردشیر دوم از مرگ نجات یافت.
اختلاف و کینهتوزی میان این دو ملکه با شورش کوروش کوچک بر ضد برادرش اردشیر دوم به اوج خود رسید تا جایی که استاتیرا مادر همسرش را سرزنش کرده و مقصر میدانست. پس از پایان نبرد میان دو برادر که طی آن کوروش کوچک کشته شد، پریساتیس خود را به اردشیر دوم نزدیکتر کرد. رقابت و دشمنی میان استاتیرا و پریساتیس دربار هخامنشی را نیز متأثر کرده بود.
سرانجام استاتیرا به وسیله غذای زهرآلودی که پریساتیس آماده کرده بود کشته شد.[۲] اردشیر تمام خدمتکاران پریساتیس را که در مرگ همسرش نقش داشتند شکنجه و به مرگ محکوم کرد. مادرش را نیز به بابل تبعید کرد.
استاتیرا مورد توجه و علاقه مردم بود. وی با اجازه اردشیر دوم، در ارّابه روباز مینشست، در کوچه و بازار شهر، بدون تشریفات حرکت میکرد و از زنان دلجویی مینمود.
منابع
بریان، پیر (1378). تاریخ امپراتوری هخامنشیان (از کورش تا اسکندر). ترجمه سمسار، مهدی. تهران: زریاب.
زرینکوب، عبدالحسین (1377). تاریخ مردم ایران. تهران: امیرکبیر.