تفاوت میان نسخههای «نورالهدی منگنه»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۴۳: | سطر ۴۳: | ||
===منابع=== | ===منابع=== | ||
پیرنیا، منصوره (1374). سالار زنان ایران. واشنگتن: مهرایران. | پیرنیا، منصوره (1374). ''سالار زنان ایران''. واشنگتن: مهرایران. | ||
[[رده:زنان شاعر]] | [[رده:زنان شاعر]] | ||
[[رده:زنان فعال سیاسی]] | [[رده:زنان فعال سیاسی]] | ||
[[رده:زنان روزنامه نگار]] | [[رده:زنان روزنامه نگار]] | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۱
نورالهدی منگنه (۱۲۸۲- ؟) از فعالان حقوق زنان در ایران، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار ایرانی است.
زندگی نامه
نورالهدی منگنه در سال 1282 در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا علی مشیر دفتر مستوفی ملقب به مشیرالسلطنه و مادرش رخساره مهرالدوله از روشنفکران و ترقی خواهان دوران خود بودند. وی پس از آموختن مقدمات زبان فارسی، زبان فرانسه، ریاضی، خوشنویسی، موسیقی و زبانهای عربی و انگلیسی را نزد معلمان خود در منزل آموخت. نورالهدی منگنه در پانزده سالگی به عقد معاون الممالک، معاون وزارت پست و تلگراف، در آمد ولی پس از پنج سال از هم جدا شدند. وی در اواخر 1304 برای ادامه تحصیل به بیروت رفته و در دانشگاه بیروت در رشته روانشناسی کودک درس خوانده و پس از گرفتن دانشنامه به ایران بازگشت.
تاریخ فوت نورالهدی منگنه به درستی مشخص نیست.
فعالیتها
نورالهدی منگنه از زنان فعال اجتماع، روزنامه نگار، نویسنده و شاعر بود. وی به دعوت محترم اسکندری به عضویت «جمعیت نسوان وطنخواه» در آمد و در سمت منشی اول انجمن به فعالیت مشغول شد. تشکیل کلاس سوادآموزی زنان از مهمترین فعالیتهای وی در این انجمن بود. او برای تأمین هزینه این کار اقدام به اجرای نمایش در منزل خود کرد (در آن زمان نمایش و سینما رفتن برای زنان ممنوع بود). در شب اول اجرای نمایش مأمورین نظمیه «شهربانی» مانع اجرای آن شده و عده ای به خانه نورالهدی منگنه حمله کرده و بساط نمایش را بهم ریختند. ولی اعضای انجمن از آرمانهای خود دست نکشیده و بالاخره موفق به تشکیل کلاسهایی برای زنان بزرگسال شدند که با استقبال شایانی همراه بود. کم کم موضوع رفتن به نمایش و سینما نیز برای زنان فراهم شد.[۱]
در سال 1311 به همت چند نفر از زنان عرب از جمله «نورحماده» از بیروت، «حنینه خوری» از مصر و «سید فاطمه» از عراق و با کمک «انجمن نسوان وطنخواه» کنگره زنان شرق در تهران تشکیل شد.[۲] نورالهدی منگنه در برگزاری و تشکیل کمیسیونهای تخصصی این کنگره نقشی موثر داشت.
مدتی نیز به عنوان عضو هیئت مدیره در «کانون بانوان» مشغول شده و در مجله «زبان زنان» به سردبیری صدیقه دولت آبادی نیز فعالیت می کرد. تقریبا تمام مقالات ترجمه شده آن نشریه به قلم نورالهدی منگنه بود. نورالهدی منگنه به دلیل اختلاف نظر با صدیقه دولت آبادی در اداره کانون بانوان، از عضویت در این انجمن کناره گیری کرد. او خود در سال ۱۳۳۴ اقدام به انتشار ماهنامه ادبی، علمی و اجتماعی برای زنان با نام «بی بی» را کرد.[۳]
برگزاری جلسات سخنرانی اجتماعی و تربیتی برای روشن شدن اذهان زنان از دیگر فعالیتهای نورالهدی منگنه بود؛ چنانچه از طرف سازمان پرورش افکار در سال 1319 به خاطر سخنرانیهایش مورد تقدیر واقع شد.
در سال 1334ق. امتیاز انتشار ماهنامه علمی ادبی «بی بی» را گرفت که در آن مقالاتی در مورد تربیت زنان نوشته می شد.[۴]
اشعار
اشعار وی بسیار متنوع است و از طرز فکر و نگرش خاصی حکایت نمیکند. در این کتاب که بیشتر اخلاقی و تربیتی است آثار پختگی و اعتلای شعرش را میتوان مشاهده کرد.
از جمله اشعار وی می توان به رباعیات اشاره کرد:[۵]
دادند دو بازوی توانا چو تو را
شو یار و نگهدار به بی برگ و نوا
گیتی چو تو را طبیب رنجوران کرد
می باش بخوی خوش به هر درد دوا
آثار
از نورالهدی علاوه بر مقالات و نوشتههای متنوع در زمینه آموزش و امور مربوط به موضوعات اجتماعی و زنان، چند کتاب نیز چاپ شده است:
- رهآموز خانواده
- دوست شما (در دو جلد)
- آداب معاشرت و تدبیر منزل
- چندین دیوان شعر از جمله ناقوس، بنفشه و گلبرگ [۳]که مجموعا شامل حدود پنج هزار بیت شعر می شود.
منابع
پیرنیا، منصوره (1374). سالار زنان ایران. واشنگتن: مهرایران.
- ↑ فرخ زاد، پوران(1381). کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره، ص786-787.
- ↑ بامداد، بدرالملوک (1347). زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید. تهران: ابن سینا، ص60.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ببران، صدیقه (1381). نشریات ویژه زنان: سیر تاریخی نشریات زنان در ایران معاصر. تهران: روشنگران و مطالعات زنان.
- ↑ ساناساریان، الیز (1384). جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷). ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران، ص 73.
- ↑ منگنه، نورالهدی (1335). دیوان اشعار نورالهدی منگنه. تهران: ابن سینا.