تفاوت میان نسخههای «کلیجه»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱۲: | سطر ۱۲: | ||
کلیجه بالاپوشی بلند و از لباسهای سنتی مشترک میان زنان و مردان ایرانی بوده که از دوره صفویه مرسوم شد و در دوره افشاریه، زندیه و قاجار نیز متداول بود. در دوره قاجار به آن [[شاپکین]] یا [[چاپکین]] هم می گفتند و آن از انواع لباس رو و بدون یقه و جلو باز بوده است. در ابتدا بلندی آن تا مچ پا یا حتی کفش می رسید. رفته رفته قد دامن آن کوتاهتر شد، به گونه ای که تبدیل به نیم تنه شد. از چپ به راست روی هم قرار می گرفت و در سمت راست با دکمه بسته می شد. کلیجه به کمر می چسبید و زیر بغل های آن برای سهولت در حرکت باز بود در زیر کمر آن سه دکمه در کنار هم دوخته شده بود و گاه جیبهایی بزرگ داشت. کلیجه زنان بلندتر از مردان بود. آن را زیر قبا که چسبان بود می پوشیدند. آستین آن بلند و از جنس ململ شفاف و یا کوتاه بود. قسمتهای مختلف آن با ملیله دوزی زینت می شد. عمدتاً در هوای سرد و اغلب با آستین های خالی و آویزان بر روی دوش انداخته می شد. | کلیجه بالاپوشی بلند و از لباسهای سنتی مشترک میان زنان و مردان ایرانی بوده که از دوره صفویه مرسوم شد و در دوره افشاریه، زندیه و قاجار نیز متداول بود. در دوره قاجار به آن [[شاپکین]] یا [[چاپکین]] هم می گفتند و آن از انواع لباس رو و بدون یقه و جلو باز بوده است. در ابتدا بلندی آن تا مچ پا یا حتی کفش می رسید. رفته رفته قد دامن آن کوتاهتر شد، به گونه ای که تبدیل به نیم تنه شد. از چپ به راست روی هم قرار می گرفت و در سمت راست با دکمه بسته می شد. کلیجه به کمر می چسبید و زیر بغل های آن برای سهولت در حرکت باز بود در زیر کمر آن سه دکمه در کنار هم دوخته شده بود و گاه جیبهایی بزرگ داشت. کلیجه زنان بلندتر از مردان بود. آن را زیر قبا که چسبان بود می پوشیدند. آستین آن بلند و از جنس ململ شفاف و یا کوتاه بود. قسمتهای مختلف آن با ملیله دوزی زینت می شد. عمدتاً در هوای سرد و اغلب با آستین های خالی و آویزان بر روی دوش انداخته می شد. | ||
=== جنس و شکل === | ===جنس و شکل=== | ||
کلیجه بالاپوشی بلند طی سلطنت فتحعلی شاه ـ۱۲۱۲ تا ۱۲۵۰ ق. ـ تا زانو بود ولی بعدها فقط تا رانها می رسید و بنابراین از لباده و سرداری یا پالتویی سبک اروپایی کوتاه تر بوده است. از جنس ماهوت یا پشم شتر با آستری از همان جنس یا از جنس پوست بره بخارا بود. برخی از کلیجه ها از بهترین ماهوت انگلیسی دوخته و با الیاف طلایی حاشیه دوزی شده و مابقی از مرغوبترین کشمیر درست میشد. همسران سردمداران و بازرگانان کلیجه هایی از زربفت ابریشمی یا مخمل خرمایی و یا قرمز که با قیطان یا نواری روی سر آستین ها تزیین میشد می پوشیدند و زنان طبقه متوسط انواع پر چین کلیجه را به تن می کردند. این نوع بالاپوش در روستاها و شهرستان های کوچک رواج داشت. مثلا در قاسم آباد گیلان سابقاً زنان خانهای محلی در هوای سرد به جای جلیقه ای که امروزه پوشیده میشود کلیجه (به زبان محلی، اُلیجه) به تن میکردند. این کلیجه جلیقهای از ابریشم براق یا مخمل چسبان بود با آستینهای کوتاه و حاشیه دوزی یا پولک دوزی در انتهای آستینها. | کلیجه بالاپوشی بلند طی سلطنت فتحعلی شاه ـ۱۲۱۲ تا ۱۲۵۰ ق. ـ تا زانو بود ولی بعدها فقط تا رانها می رسید و بنابراین از لباده و سرداری یا پالتویی سبک اروپایی کوتاه تر بوده است. از جنس ماهوت یا پشم شتر با آستری از همان جنس یا از جنس پوست بره بخارا بود. برخی از کلیجه ها از بهترین ماهوت انگلیسی دوخته و با الیاف طلایی حاشیه دوزی شده و مابقی از مرغوبترین کشمیر درست میشد. همسران سردمداران و بازرگانان کلیجه هایی از زربفت ابریشمی یا مخمل خرمایی و یا قرمز که با قیطان یا نواری روی سر آستین ها تزیین میشد می پوشیدند و زنان طبقه متوسط انواع پر چین کلیجه را به تن می کردند. این نوع بالاپوش در روستاها و شهرستان های کوچک رواج داشت. مثلا در قاسم آباد گیلان سابقاً زنان خانهای محلی در هوای سرد به جای جلیقه ای که امروزه پوشیده میشود کلیجه (به زبان محلی، اُلیجه) به تن میکردند. این کلیجه جلیقهای از ابریشم براق یا مخمل چسبان بود با آستینهای کوتاه و حاشیه دوزی یا پولک دوزی در انتهای آستینها. | ||
===منابع=== | ===منابع=== | ||
حسن دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی''.ج4. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. | حسن دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی''.ج4. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. | ||
''پوشاکدر ایرانزمین''(1382). ترجمه متین، پیمان. تهران: امیرکبیر. | |||
ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه ها و فرهنگ عامه. | ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه ها و فرهنگ عامه. |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۵
کلیجه یا کلیچه/kolij(č)a/
تعریف
جامه پنبه دوزی شده، جامه نیم آستین،کوتاه تر از قبا که در زمستان می پوشیدند.
گویشها
این واژه در گویشهای مختلف به گونه های مختلف تلفظ می شود. در قاسم آباد گیلان الیجه/olija/، در گویش آشتیانی کلاژه /kolāža/، در گویش آمره ای کلاجیه /kolājjia/
و در گویش گزی کولچّه/kuleče/ تلفظ میشود.
انواع
کلیجه بالاپوشی بلند و از لباسهای سنتی مشترک میان زنان و مردان ایرانی بوده که از دوره صفویه مرسوم شد و در دوره افشاریه، زندیه و قاجار نیز متداول بود. در دوره قاجار به آن شاپکین یا چاپکین هم می گفتند و آن از انواع لباس رو و بدون یقه و جلو باز بوده است. در ابتدا بلندی آن تا مچ پا یا حتی کفش می رسید. رفته رفته قد دامن آن کوتاهتر شد، به گونه ای که تبدیل به نیم تنه شد. از چپ به راست روی هم قرار می گرفت و در سمت راست با دکمه بسته می شد. کلیجه به کمر می چسبید و زیر بغل های آن برای سهولت در حرکت باز بود در زیر کمر آن سه دکمه در کنار هم دوخته شده بود و گاه جیبهایی بزرگ داشت. کلیجه زنان بلندتر از مردان بود. آن را زیر قبا که چسبان بود می پوشیدند. آستین آن بلند و از جنس ململ شفاف و یا کوتاه بود. قسمتهای مختلف آن با ملیله دوزی زینت می شد. عمدتاً در هوای سرد و اغلب با آستین های خالی و آویزان بر روی دوش انداخته می شد.
جنس و شکل
کلیجه بالاپوشی بلند طی سلطنت فتحعلی شاه ـ۱۲۱۲ تا ۱۲۵۰ ق. ـ تا زانو بود ولی بعدها فقط تا رانها می رسید و بنابراین از لباده و سرداری یا پالتویی سبک اروپایی کوتاه تر بوده است. از جنس ماهوت یا پشم شتر با آستری از همان جنس یا از جنس پوست بره بخارا بود. برخی از کلیجه ها از بهترین ماهوت انگلیسی دوخته و با الیاف طلایی حاشیه دوزی شده و مابقی از مرغوبترین کشمیر درست میشد. همسران سردمداران و بازرگانان کلیجه هایی از زربفت ابریشمی یا مخمل خرمایی و یا قرمز که با قیطان یا نواری روی سر آستین ها تزیین میشد می پوشیدند و زنان طبقه متوسط انواع پر چین کلیجه را به تن می کردند. این نوع بالاپوش در روستاها و شهرستان های کوچک رواج داشت. مثلا در قاسم آباد گیلان سابقاً زنان خانهای محلی در هوای سرد به جای جلیقه ای که امروزه پوشیده میشود کلیجه (به زبان محلی، اُلیجه) به تن میکردند. این کلیجه جلیقهای از ابریشم براق یا مخمل چسبان بود با آستینهای کوتاه و حاشیه دوزی یا پولک دوزی در انتهای آستینها.
منابع
حسن دوست، محمد (1393). فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی.ج4. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
پوشاکدر ایرانزمین(1382). ترجمه متین، پیمان. تهران: امیرکبیر.
ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه ها و فرهنگ عامه.
ضیاءپور، جلیل (1347). پوشاک زنان ایران از کهن ترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزارسال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند.
نگار زن: تاریخ مصور لباس زن در ایران (1352). تهران: انجمن بینالمللی زنان در ایران.