تفاوت میان نسخه‌های «وسمه»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
=== وسمه جوش ===
==== انواع ====
وسمه جوش ظرف مسی درازی به شکل ملاقه بود و یک آبکش کوچک مسی هم توی آن بود. برگ وسمه را توی ظرف ملاقه مانند می ریختند و روی آتش منقل نگاه می داشتند تا جوش بیاید و قوام پیدا کند و روی وسمه، زنگار بیفتد. آن وقت، با آن آبکش کوچولو صاف می کردند و توی یک کاسه کوچک مس می ریختند. بعد، میل عاجی را که سر آن پنبه پیچیده بودند،  در وسمه می زدند و به ابرو می کشیدند.
وسمه بسته به منطقه ای که در آن کشت میشود رنگ متفاوتی ایجاد میکند. وسمه هندی باشد و کرمانی، وسمه هندی رنگ سیاه طاووسی دهد و کرمانی رنگ سیاه فقط و یا با طاووسی کم رنگ، وسمه هندی زودتر گیرد. <ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت‌نامه. ج15. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref>


وسمه جوش پیاله توگود لب کنگره ای بود که وسمه و آب را در آن ریخته بر روی آتش نهاده درش را گذارده مانند چای دم می کردند و بر روی ابروها را که قبلاً رنگ و حنا یا رنگ و روناس خیس کرده گذاشته بودند با آن مشکی و براق کرده خوشرنگ می ساختند و این نیز به این طریق بود که صاحب ابرو سرش را در لگنچه ای خم کرده زن دیگری آب وسمه را در میان صابون برگردان که توی آن را گود ساخته بودند ریخته از داخل آن با قاشقکی که مخصوص همین کار بود لعاب وسمه که در اثر مجاورت با صابون چربی و زنگار بسته بود به گوشه بالای ابروی وی ریخته به بقیه نقاط دیگر ابروهای پیوسته اش که  شیوه آن روز بود رسانیده از گوشه ابروی سمت لگنچه اش سرازیر می گردید و مرتبه دیگر سر را به طرف عکس اول برگردانده از جهت دیگر این کار را تکرار می کرد و این کار همچنان ادامه یافته دائماً سر را از این جهت به آن جهت گردانده زن دستیار قاشق وسمه را به این گوشه و آن گوشه ابروهایش می رساند تا رنگ و حنا کاملاًرنگ انداخته و  ابرو سیاه شده باشد، و فایده این وسمه و داخل صابون ریختن آن این بود که رنگ و حنا یا رنگ و روناس، ابرو را تقویت و پرپشت می کرد و چشم را  نیز تقویت میکرد، اما اندکی رنگ مو را حنایی سرخ می نمود و وسمه آن نقیصه را نیز برطرف ساخته آن را سیاه شفاف می ساخت و زنگار چربی صابون به برق و جلایش می آورد.<ref>شهری، جعفر (1371). ''طهران قدیم''. ج4. تهران: معین. صص311-312.</ref>  
وسمه را هیچگاه به تنهایی به ابرو نمی کشیدند زیرا در این صورت، ابرو آبی رنگ می شد و این هم زشت شمرده می شد. از این رو پس از وسمه، روناس یا گرد خورشید به کار می بردند. روناس را می کوبیدند و الک می کردند و با آب سرد یا گرم خمیر می کردند. آنگاه با میل مخصوص یا چوب کبریت که سرش پنبه پیچیده بودند روناس را به ابرو می کشیدند و ابرو پس از ده یا پانزده دقیقه رنگ می گرفت و پرطاووسی می شد. پاره ای زنان به همین اندازه بسنده می کردند، اما پاره ای، دوباره روی ابرو رنگ یا وسمه می نهادند تا مثل شبق مشکی شود و این رنگ را پر کلاغی می خواندند.
 
پس از به کار بردن روناس یا گرد خورشید و گذشتن بیست دقیقه کمابیش، روی آن را می شستند و خشک می کردند و باز دست اندرکار وسمه کشیدن می شدند و آب دادن به ابروها را چند بار تکرار می کردند تا پر رنگ و مثل زغال سیاه شود. به روایتی طرز وسمه کشیدن در این نوبت ها چنین بوده است که نخست چوب یا میل پنبه پیچیده را به وسمه می زدند و بی درنگ به کرک آتش می مالیدند که آب وسمه را بگیرد و رنگ بیندازد، و به ابرو می کشیدند. آنگاه با یک دست، قاشق چای خوری، و به دست دیگر، نعلبکی می گرفتند و سرشان را کج می کردند و با قاشق چای خوری دمبدم آب وسمه به ابرو می دادند. پیرزنان، ابروها را یک دست سیاه می کردند، اما زنان جوان بیشتر وقت ها پس از وسمه کشیدن یک خال سیاه در میان دو ابرو می نهادند و یا رنگ آبی وسمه را که میان دو ابرو میماند، به اندازه یک خال باز می گذاشتند.<ref>کتیرایی، محمود (1378). ''از خشت تا خشت''. تهران: ثالث. صص351-353.</ref>
 
=== طرز استفاده ===
وسمه جوش ظرف مسی توگودی بود که  صافی مسی کوچکی درون آن قرار داشت. برگ وسمه  را به همراه آب در آن می ریختند و روی آتش منقل نگاه می داشتند تا جوش بیاید و قوام پیدا کند، سپس آن را از صافی رد می‌کردند و در کاسه می ریختند. آنگاه میل عاجی را که سر آن پنبه پیچیده بودند، در وسمه می زدند و به ابرو می کشیدند و به این ترتیب ابرو ها را پر پشت و پیوسته میکردند.
 
گاهی نیز ابروها را ابتدا رنگ و حنا یا رنگ و روناس خیس کرده میگذاشتند و بعد وسمه کشی میکردند تا رنگ زیرین مشکی و خوشرنگ شود، به این ترتیب که صاحب ابرو سرش را در لگنچه ای خم کرده زن دیگری آب وسمه را در میان صابون برگردان که توی آن را گود ساخته بودند ریخته از داخل آن با قاشقکی که مخصوص همین کار بود لعاب وسمه که در اثر مجاورت با صابون چربی و زنگار بسته بود به گوشه بالای ابروی وی ریخته به بقیه نقاط دیگر ابروهای پیوسته اش که  شیوه آن روز بود رسانیده از گوشه ابروی سمت لگنچه اش سرازیر می گردید و مرتبه دیگر سر را به طرف عکس اول برگردانده از جهت دیگر این کار را تکرار می کرد و این کار همچنان ادامه یافته دائماً سر را از این جهت به آن جهت گردانده زن دستیار قاشق وسمه را به این گوشه و آن گوشه ابروهایش می رساند تا رنگ و حنا کاملاًرنگ انداخته و  ابرو سیاه شود و فایده این وسمه و داخل صابون ریختن آن این بود که رنگ و حنا یا رنگ و روناس، ابرو را تقویت و پرپشت می کرد و چشم را  نیز تقویت میکرد، اما اندکی رنگ مو را حنایی سرخ می نمود و وسمه این نقیصه را برطرف ساخته آن را سیاه شفاف می ساخت و زنگار چربی صابون آن را براق میکرد.<ref>شهری، جعفر (1371). ''طهران قدیم''. ج4. تهران: معین. صص311-312.</ref>





نسخهٔ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۵۶

انواع

وسمه بسته به منطقه ای که در آن کشت میشود رنگ متفاوتی ایجاد میکند. وسمه هندی باشد و کرمانی، وسمه هندی رنگ سیاه طاووسی دهد و کرمانی رنگ سیاه فقط و یا با طاووسی کم رنگ، وسمه هندی زودتر گیرد. [۱]

وسمه را هیچگاه به تنهایی به ابرو نمی کشیدند زیرا در این صورت، ابرو آبی رنگ می شد و این هم زشت شمرده می شد. از این رو پس از وسمه، روناس یا گرد خورشید به کار می بردند. روناس را می کوبیدند و الک می کردند و با آب سرد یا گرم خمیر می کردند. آنگاه با میل مخصوص یا چوب کبریت که سرش پنبه پیچیده بودند روناس را به ابرو می کشیدند و ابرو پس از ده یا پانزده دقیقه رنگ می گرفت و پرطاووسی می شد. پاره ای زنان به همین اندازه بسنده می کردند، اما پاره ای، دوباره روی ابرو رنگ یا وسمه می نهادند تا مثل شبق مشکی شود و این رنگ را پر کلاغی می خواندند.

پس از به کار بردن روناس یا گرد خورشید و گذشتن بیست دقیقه کمابیش، روی آن را می شستند و خشک می کردند و باز دست اندرکار وسمه کشیدن می شدند و آب دادن به ابروها را چند بار تکرار می کردند تا پر رنگ و مثل زغال سیاه شود. به روایتی طرز وسمه کشیدن در این نوبت ها چنین بوده است که نخست چوب یا میل پنبه پیچیده را به وسمه می زدند و بی درنگ به کرک آتش می مالیدند که آب وسمه را بگیرد و رنگ بیندازد، و به ابرو می کشیدند. آنگاه با یک دست، قاشق چای خوری، و به دست دیگر، نعلبکی می گرفتند و سرشان را کج می کردند و با قاشق چای خوری دمبدم آب وسمه به ابرو می دادند. پیرزنان، ابروها را یک دست سیاه می کردند، اما زنان جوان بیشتر وقت ها پس از وسمه کشیدن یک خال سیاه در میان دو ابرو می نهادند و یا رنگ آبی وسمه را که میان دو ابرو میماند، به اندازه یک خال باز می گذاشتند.[۲]

طرز استفاده

وسمه جوش ظرف مسی توگودی بود که صافی مسی کوچکی درون آن قرار داشت. برگ وسمه را به همراه آب در آن می ریختند و روی آتش منقل نگاه می داشتند تا جوش بیاید و قوام پیدا کند، سپس آن را از صافی رد می‌کردند و در کاسه می ریختند. آنگاه میل عاجی را که سر آن پنبه پیچیده بودند، در وسمه می زدند و به ابرو می کشیدند و به این ترتیب ابرو ها را پر پشت و پیوسته میکردند.

گاهی نیز ابروها را ابتدا رنگ و حنا یا رنگ و روناس خیس کرده میگذاشتند و بعد وسمه کشی میکردند تا رنگ زیرین مشکی و خوشرنگ شود، به این ترتیب که صاحب ابرو سرش را در لگنچه ای خم کرده زن دیگری آب وسمه را در میان صابون برگردان که توی آن را گود ساخته بودند ریخته از داخل آن با قاشقکی که مخصوص همین کار بود لعاب وسمه که در اثر مجاورت با صابون چربی و زنگار بسته بود به گوشه بالای ابروی وی ریخته به بقیه نقاط دیگر ابروهای پیوسته اش که شیوه آن روز بود رسانیده از گوشه ابروی سمت لگنچه اش سرازیر می گردید و مرتبه دیگر سر را به طرف عکس اول برگردانده از جهت دیگر این کار را تکرار می کرد و این کار همچنان ادامه یافته دائماً سر را از این جهت به آن جهت گردانده زن دستیار قاشق وسمه را به این گوشه و آن گوشه ابروهایش می رساند تا رنگ و حنا کاملاًرنگ انداخته و ابرو سیاه شود و فایده این وسمه و داخل صابون ریختن آن این بود که رنگ و حنا یا رنگ و روناس، ابرو را تقویت و پرپشت می کرد و چشم را نیز تقویت میکرد، اما اندکی رنگ مو را حنایی سرخ می نمود و وسمه این نقیصه را برطرف ساخته آن را سیاه شفاف می ساخت و زنگار چربی صابون آن را براق میکرد.[۳]



***در حال تکمیل

منابع

  1. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت‌نامه. ج15. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.
  2. کتیرایی، محمود (1378). از خشت تا خشت. تهران: ثالث. صص351-353.
  3. شهری، جعفر (1371). طهران قدیم. ج4. تهران: معین. صص311-312.