تفاوت میان نسخه‌های «انجمن حریت نسوان»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۰: سطر ۱۰:


=== اعضای برجسته ===
=== اعضای برجسته ===
زنان سرشناس عضو انجمن چنانکه یکی از اعضای آن نام می برد و بخاطر دارد عبارت بودند از: بانوان میرزا باجی خانم، خانم نواب سمیعی، صدیقه دولت آبادی، منیره خانم، گلین خانم موافق، افتخارالسلطنه و تاج السلطنه دخترهای ناصرالدین شاه، افسرالسلطنه، خانم حکیم، شمس الملوک جواهرکلام، خانم دکتر ایوب، افندیه خانم، میسیز جردن، فخرالملوک دختر مرحوم شیخ الرئیس قاجار و عده ای دیگر چون در آن زمان فیشرآباد خارج شهر تهران به شمار می آمد و باغ و مغازه گل فروشی پرتیوا در خیابان فیشرآباد بود این محل را برای تشکیل جلسات مناسب دانستند. هیئت مدیره انجمن با پروتیوا مذاکره و موافقت او را جلب کردند.  
زنان سرشناس عضو انجمن عبارت بودند از: میرزا باجی خانم، نواب سمیعی، صدیقه دولت آبادی، منیره خانم، گلین موافق، افتخارالسلطنه و [[تاج السلطنه|تاج‌السلطنه]] دخترهای ناصرالدین شاه، افسرالسلطنه، خانم حکیم، شمس الملوک جواهرکلام، خانم دکتر ایوب، افندیه خانم، میسیز جردن، فخرالملوک دختر مرحوم شیخ الرئیس قاجار. چون در آن زمان فیشرآباد خارج شهر تهران به شمار می آمد و باغ و مغازه گل فروشی پرتیوا در خیابان فیشرآباد بود این محل را برای تشکیل جلسات مناسب دانستند. هیئت مدیره انجمن با پروتیوا مذاکره و موافقت او را جلب کردند.  


=== انحلال ===
=== انحلال ===

نسخهٔ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۶


انجمن حریت نسوان یا انجمن آزادی زنان یکی از نخستین انجمن هایی بود که پس از تصویب قانون اساسی در 30 دسامبر 1906 (14 ذیقعده 1324) تشکیل شد. گروهی از زنان و مردان معروف و برجسته در جلسات این انجمن که هر دو هفته یک بار تشکیل می شد شرکت می کردند. از جمله اعضای این انجمن می توان به تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه به همراه خواهرش افتخارالسلطنه نام برد.[۱]

پیشینه

پیش از اینکه آتش جنگ بین المللی اول شعله ور شود تعدادی از مردان و زنان به واسطه مسافرت به خارج و تماس با اروپائیان تا اندازه ای به تمدن جدید آشنا شده بودند. جمعی به فکر افتادند وسیله ای برانگیزند که زنان این سامان را به معاشرت و حضور در اجتماعاتی که مردان در آن شرکت دارند عادت بدهند و به مسائل اجتماعی وارد کرده علاقمند بسازند. پس از مدتی شور و تبادل افکار چنین نتیجه گرفتند که انجمن آزادی زنان تشکیل بدهند. نظامنامه ای نوشتند و طبق مواد آن مقرر شد در این انجمن هر مردی به همراه زن یا دختر یا یکی از بستگانش حضور یابد ورود مرد یا زن تنها اکیداً ممنوع باشد.

اهداف

جلسات انجمن ماهی دوبار در محلی خارج از شهر تهران که رفت و آمد کمتر طرف توجه واقع می شود تشکیل شود. مذاکرات فقط در اطراف اوضاع و احوال زنان کشور و مشکلات آنها دور بزند. در این جلسات سخنرانی را به عهده زنان عضو انجمن بگذارند تا از هر موضوع میل دارند صحبت کنند و عقده های خود را بگشایند. همانطور که گفته شد منظور گردانندگان این جمعیت خو گرفتن زنها به آداب حضور در اجتماعهای زن و مرد و بحث کردن پیرامون موضوعهای جدی زندگی و چاره اندیشی در باره مشکلات خانوادگی ضمناً رفع کمروئی و خجالت از زنها بود.

اعضای برجسته

زنان سرشناس عضو انجمن عبارت بودند از: میرزا باجی خانم، نواب سمیعی، صدیقه دولت آبادی، منیره خانم، گلین موافق، افتخارالسلطنه و تاج‌السلطنه دخترهای ناصرالدین شاه، افسرالسلطنه، خانم حکیم، شمس الملوک جواهرکلام، خانم دکتر ایوب، افندیه خانم، میسیز جردن، فخرالملوک دختر مرحوم شیخ الرئیس قاجار. چون در آن زمان فیشرآباد خارج شهر تهران به شمار می آمد و باغ و مغازه گل فروشی پرتیوا در خیابان فیشرآباد بود این محل را برای تشکیل جلسات مناسب دانستند. هیئت مدیره انجمن با پروتیوا مذاکره و موافقت او را جلب کردند.

انحلال

یک روز که جلسه مقارن غروب آفتاب تشکیل می شد با اینکه این کار از ترس تکفیر و مزاحمت اوباش بسیار محرمانه صورت می گرفت یک نفر که تقاضا داشت تنها و بدون شرکت زنش عضو انجمن بشود و طبق اساسنامه خواهش او قابل پذیرفتن نبود بدجنسی کرد و آخوندهای متعصب ساکن ته بازار را مطلع کرد. ناگهان جمع کثیری از بازار عباس آباد که خانه یکی از آخوندها بود به سمت فیشرآباد حرکت کردند. مأمورین انتظامی هم البته ممانعتی به عمل نیاوردند. خداوند یاری کرد که پیش از رسیدن آنها به دروازه دولت، جوان ارمنی شاگرد آنتوان خان عکاس به نام آغاسی متوجه موضوع شد و با دوچرخه خودش را در کمال عجله به باغ پرتیوا رسانید از پیش آمد بسیار وخیمی که در شرف وقوع بود جلوگیری کرد.

حال اعضای انجمن به خصوص بانوان را به خوبی میتوان پنداشت. هریک به جایی پناه برده پنهان شدند. ارازل و اوباش که قصد حمله و اهانت داشتند چون محل را خالی یافتند ناامید برگشتند. این هم یکی از کوششها یا فداکاری های گروهی از نواندیشان و پشتیبانان تغییر وضع زنان بود که پس از مدتی زحمت و طرح ریزی از آنجا که تعدادشان بسیار اندک و مقامهای مقتدر کشور با نیت آنها همراه نبودند به انجام نرسیده و با شکست روبرو گردید.[۲]


پدران و برادران، دختران و خواهران را در این گردهمایی ها همراهی می کردند و زنان به همراه محارم خود به انجمن می رفتند. افراد مجرد یا کسانی که همراهی نداشتند نمیتوانستند در جلسات شرکت کنند. چنین می نماید که بستگان ذکور زنان برای اینکه انجمن را از متهم شدن به امور خلاف اخلاق مصون بدارند، خود در حفظ و حراست آن می کوشیدند. با این همه، گاهی این دقت و مراقبت تأثیر چندانی در جلوگیری از پیش آمده نداشت. انجمن آزادی زنان قبل از هر چیز، یک مرکز آموزشی بود. زنان سخنران درباره مسائل اجتماعی و سیاسی به بحث می پرداختند و در ضمن صحبت خود روش های حل مسائل مزبور را نیز مورد توجه و شور قرار می دادند. البته از یاد نمی بریم که در آن زمان زنان محجوب ایرانی به آسانی نمی توانستند در برابر مردم و در حضور مردان نامحرم بایستند و درباره سیاست و انقلاب و حقوق خود سخن بگویند و از این رو توفیق آنها را در این امور باید به عنوان دستاوردی شگفت و ارزشمند به شمار آوریم. اما بالاخره، اخبار این گردهمایی ها به گوش بازاریان و محافظه کاران می رسید و واکنش این افراد را نیز می توان حدس زد.

در میان اعضای انجمن یک زن آمریکایی به نام مری پارک جردن ( اسم وی به صورت میسیز جردن در کتاب خانم بامداد در متن بالا آورده شده است). که مبلّغی مسیحی بود و بنا به برخی از گزارش ها، همکار او آنی استاکینگ بویس نیز در جلسات انجمن آزادی زنان شرکت می کردند.[۳]


انجمن حریت زنان در نتیجه بحث ها و برنامه ریزی عده ای روشنفکر زن و مرد در سال 1286 ایجاد شد. تمرکز بحث ها در این جلسات بر شرایط فرودست زنان قرار داشت و به منظور ایجاد اعتماد به نفس در میان زنان فقط اعضای زن اجازه سخنرانی در این جلسات را داشتند.[۴]

منابع

  1. ق‍اض‍ی‍ه‍ا، ف‍اطم‍ه‌ (1399). دختران ناصرالدین‌شاه قاجار (شرح حال و اسناد). تهران: نشر گویا. ص357.
  2. بامداد، بدرالملوک (1348). زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید. ج2. تهران: ابن سینا. صص7-9.
  3. آفاری، ژانت (1377). انجمن‌های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه. تهران: بانو. صص22-24.
  4. ساناساریان، الیز (1384). جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷). ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران. ص62.