تفاوت میان نسخههای «مریم بیگم»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) برچسبها: ویرایشگر دیداری برگرداندهشده |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) برچسبها: ویرایشگر دیداری برگرداندهشده |
||
سطر ۴۹: | سطر ۴۹: | ||
[[رده:زنان عصر صفوی]] | [[رده:زنان عصر صفوی]] | ||
[[رده:زنان واقف]] | [[رده:زنان واقف]] | ||
نسخهٔ ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۹
مریم بیگم (نیمه اول قرن یازدهم) دختر شاه صفی (از پادشاهان صفویه و جانشین شاه عباس اول) و عمه شاه سلیمان صفوی بود. وی از زنان سیاستمدار، دانش دوست، ثروتمند و خیّر در اصفهان بود که در دربار صفوی نفوذ زیادی داشت و موقوفات مهمی را نیز از خود به یادگار گذاشت.
زندگینامه
مریم بیگم به لحاظ تاریخی کاملاً شناخته شده نمیباشد، سایه ابهامی بر او افتاده و افسانههایی نیز به او نسبت داده شده است. آنچه از او به جا مانده وقفنامههای وی و کتیبههای روی مساجد و مدرسههایی است که وقف کرده است. تاریخ تولد و درگذشت او به درستی معلوم نیست. از آنجا که مرگ پدرش شاه صفی در سال 1052 بود تولد وی میبایست 1052 یا پیش از آن باشد. تاریخ آخرین وقفنامه به جا مانده از او هم سال 1131 است. این که بعد از این تاریخ تا چه زمانی در قید حیات بود مشخص نیست.
نسبت این زن به شاه سلطان حسین، به طرق گوناگون بیان شده است. گروهی او را عمه شاه حسین و عدهای وی را عمه شاه سلیمان و برخی هم مادربزرگ شاه سلطان حسین خواندهاند.[۱] در باب وجه تسمیه او به مریم هم گفته میشود احتمالاً مادری گرجی داشته است. چرا که از زمانی که شاه عباس به گرجستان مسلط شد، مادر همه شاهان و شاهزاده خانمها زنان گرجی بودند. این زنان اگرچه از آغاز جوانی در دربار ایران بزرگ شده بودند، اما تمایلات دینی خود را حفظ کرده بودند. بیشتر آنان حتی نامشان را نیز تغییر نمیدادند. لذا احتمالاً از همین رو نام مریم بیگم برای او انتخاب شد. او تمایلاتی عیسوی داشت و نقش او در لغو حکم تحریم شراب و همدستی با خواجهسرایان به عنوان جناح مخالف روحانیون، تا حدودی گواه صادق این مدعاست.[۲] کروسنسکی کشیش لهستانی در سفرنامه خود (سفرنامه کروسنسکی) او را مادربزرگ شاه سلطان حسین دانسته که تصویرهای حضرت مریم را با احترامات زیادی نگاهداری میکرد.[۳]
او احتمالا در سالهای 1077-1078 با میرزا ابوصالح رضوی ازدواج کرد. شاه سلیمان به او که در شمار علمای دینی بود منصب صدر موقوفات را داد. اما چندی نگذشت که همسرش از دنیا رفت. او مدتی پس از مرگ شوهر خود به ساروخان قورچی باشی علاقمند شد. گفته شده وقتی شاه سلیمان از این ماجرا آگاه شد ساروخان را گردن زد.[۴]
اقدامات اجتماعی
مریم بیگم به سبب آنچه از وی به جا مانده از زنان خیّر و علم دوست صفویه شمرده می شود. او مساجد و مدارسی را در اصفهان و خوانسار ساخت و وقف کرد.
موقوفات
از اقدامات وی در اصفهان تأسیس مدرسه مریم بیگم در محله حسن آباد و مسجد مریم بیگم جنب دروازه دولت (خیابان طالقانی، کوچه مقابل مسجد باب الرحمه) می باشد. وی علاوه بر موارد فوق موقوفات بسیاری برای آبادانی شهر و رفاه طلاب حوزه های علمیه معین کرد. موقوفه بسیاری برای طلبه و لوازم آن معین کرده و از شهرهای دیگر غیر از اصفهان نیز ملک خریده و وقف مدرسه نموده تا جایی که در تبریز و بسطام و قزوین و غیره هم موقوفه دارد.[۵] به علاوه اموال و اراضی بسیاری را وقف اطعام در ماه مبارک رمضان و برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین در عاشورا نمود.[۶] همچنین مدرسه و احتمالا حمامی را در خوانسار ساخت و وقف کرد. تاریخ بنای مدرسه خوانسار 1106 و تاریخ بنای مدرسه اصفهان 1115 است.[۷]
کتاب
اين بانو به علماء، دانشمندان و آثار آنان ارج مي نهاد. به اذعان شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، شيخ رضي الدين محمد بن بهاء الدين محمد بن حسنعلي بن ملا عبدالله ششتري (شوشتري) اصفهاني کتاب شرح ادعية السّر را به درخواست او تأليف کرده است. به علاوه، بنا به نقلی شرح دعای صباح از ملا عبدالله شوشتری نیز به مریم بیگم اهدا شده است.[۱]
اقدامات سیاسی
مریم بیگم از زنانی بود که تأثیر زیادی بر مسائل سیاسی گذاشت، به طوری که به قدرت رساندن سلطان حسین آخرین پادشاه صفوی را به او نسبت میدهند. او که به سلطان حسین میرزا علاقۀ زیادی داشت خواستار به تخت نشاندن او شد. [۸] مریم بیگم در مواجهه با اطلاعات مصیبت بار شرق ایران که باید بدان اخبار اشغال بحرین و سایر جزایر خلیج فارس را نیز افزود، با نفوذی که هنوز بر شاه داشت تلاش کرد تا او را به تصمیمی قاطع وادارد. [۹] وی حتی از اموال خود عهده دار مصارف لشگرکشی علیه یاغیان شد.
بادهنوشی
سلطان حسین شراب بسیار مینوشید که این اقدام مخالفت علامه محمدباقر مجلسی را برانگیخت. این شخصیت برجسته شیعه که نفوذ بسیاری در شاه داشت از وی خواست باده نوشی را ممنوع سازد. اجرای این فرمان بر مریم بیگم خوش نیامد و خواجه سرایان چون می دانستند که مریم بیگم به باده میل فراوان دارد و در مورد به تخت نشانیدن عزیز کرده اش خود را مدیون وی می شناسد برای فراهم آوردن موجبات الغای فرمان با او داخل مذاکره شده بی هیچ زحمت و اشکال با مشارکت وی توطئه ای در این باب چیدند. قرار بر این شد که مریم بیگم تمارض نماید و به شاه اطلاع داده شود که مطابق تجویز اطبا تنها راه نجات وی نوشیدن کمی شراب است. شاه نگران از حال مریم بیگم برای تهیه باده نزد ارامنه جلفا فرستاد، از آنجا که ارامنه جلفا به تصور اینکه دامی برایشان گسترده شده از دادن شراب به فرستادگان شاه امتناع کردند. عاقبت سفیر لهستان که در مرکز حکومت حضور داشت مقداری شراب تهیه کرد و شاه آن را به دست مریم بیگم داد. مریم بیگم ابتدا از قبول جام شراب امتناع کرد و گفت پیش از این که شاه بنوشد هرگز لب به آن نخواهد زد. شاه که ابتدا از این کار طفره میرفت با اصرار مریم بیگم جامی نوشید. پس از آن شاه به طوری دل به شراب بست که دیگر به ندرت میتوانست مست نباشد و به امور مملکت رسیدگی کند.[۱۰]
کشف توطئه
به علت ناتوانی سلطان حسین در رسیدگی به امور مملکت توطئه هایی برای برکنار کردن او و به تخت نشاندن برادرش صورت میگرفت که به دست مریم بیگم کشف شد. مریم بیگم از شاه میخواست به اصلاح وضع کشور بپردازد، اما شاه به نصایح مریم بیگم توجهی نمیکرد.[۱۱]
حمایت از ستمدیدگان
مریم بیگم حامی ستمدیدگان و به خصوص مسیحیانی بود که در این دوره تحت آزار و فشار قرار داشتند. گفته میشود شاه سلطان حسین در یکی از سفرهایش به جلفا، راهبه ای زیباروی را دید و پسندید و چون راهبه حاضر نشد به عشق شاه پاسخ مثبت دهد شاه او را ربود به حرمسرای خویش برد. بعد از گذشت پانزده روز مریم بیگم با توجه به مقدس مآبی شاه و با این توجیه که اگر به زنی که خود را به عهدی خاص در راه خدا وقف کرده است، کوچکترین آزاری برساند بر او لعن و نفرین وارد خواهد شد، شاه را مجبور کرد تا دل از معشوقه کنده او را رها سازد.[۱۲]
منابع
- ↑ افروز، عطاءالله (1399). مریم بیگم صفوی؛ تاریخچه و میراث وی. تهران: زرنوشت. ص26 به نقل از نصیری، محمدابراهیم بن زین العابدین (1373) دستور شهر یاران. به کوشش محمدنادر نصیری مقدم. تهران: انتشارات دکتر محمود افشار. مقدمه به نقل از دوسرسو (1368). علل سقوط شاه سلطان حسین. ترجمه ولی الله شادان. تهران: کتاب سرا. ص70.
- ↑ افروز، عطاءالله (1399). مریم بیگم صفوی؛ تاریخچه و میراث وی. تهران: زرنوشت. ص26 به نقل از نصیری، محمدابراهیم بن زین العابدین (1373) دستور شهر یاران. به کوشش محمدنادر نصیری مقدم. تهران: انتشارات دکتر محمود افشار. صص27-28.
- ↑ افروز، عطاءالله (1399). مریم بیگم صفوی؛ تاریخچه و میراث وی. تهران: زرنوشت. ص26 به نقل از نصیری، محمدابراهیم بن زین العابدین (1373) دستور شهر یاران. به کوشش محمدنادر نصیری مقدم. تهران: انتشارات دکتر محمود افشار. مقدمه به نقل از دوسرسو (1368). علل سقوط شاه سلطان حسین. ترجمه ولی الله شادان. تهران: کتاب سرا. ص70.
- ↑ لاکهارت، لارنس (1401). انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران. ترجمه ی مصطفی قلی عماد. تهران: مروارید. ص41
- ↑ خشایار وزیری، فخری قویمی (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. صص55-56.
- ↑ خشنودی، عفت (1390). وقف نامه مدرسه مریم بیگم. نشریه وقف میراث جاویدان. تابستان 1390. شماره 74. ص113.
- ↑ افروز، عطاءالله (1399). مریم بیگم صفوی؛ تاریخچه و میراث وی. تهران: زرنوشت. صص13-18.
- ↑ افروز، عطاءالله (1399). مریم بیگم صفوی؛ تاریخچه و میراث وی. تهران: زرنوشت. صص13-18.
- ↑ افروز، عطاءالله (1399). مریم بیگم صفوی؛ تاریخچه و میراث وی. تهران: زرنوشت. ص23 به نقل از تاریخ ایران کمبریج، ص128.
- ↑ لاکهارت، لارنس (1401). انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران. ترجمه ی مصطفی قلی عماد. تهران: مروارید. صص43-46.
- ↑ لاکهارت، لارنس (1401). انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران. ترجمه ی مصطفی قلی عماد. تهران: مروارید. ص132.
- ↑ شجاع، عبدالمجید (1384). زن، سیاست و حرمسرا در عصر صفویه. سبزوار: امیدمهر. ص178 به نقل از لاکهارت، لارنس (1368). انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران. ترجمه مصطفی قلی عماد. تهران: انتشارات مروارید. ص55.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی