طره
طره /torre/ موی جلوی پیشانی یا کنار صورت یا زلف و کاکل را گویند.
تعریف
طره در اصل به معنای کرانه و کنار و طرف هرچیزی است. اما اختصاصا به بخش جلوی موی زن اطلاق می شده است.[۱] زنان در گذشته برای آراستن مو فرق را از وسط باز کرده قسمتی از مو را به طرف راست و قسمت دیگر را به طرف چپ می انداختند و روغن معطری به آن میزدند و قسمت کمی از موها را به طول پانزده سانتی متر در دو طرف صورت قرار داده و آن را طره یا مرغوله می نامیدند.[۲] بعضی نیز موهای جلوی سر را روی پیشانی ریخته آنها را با قیچی به صورت خط مستقیمی قیچی می کردند و گاهی آن را به صورت حلقه یا دم طاووس و چتری درآورده با آب به دانه به هم و به پیشانی می چسباندند.[۳]
در ادبیات
طره موی معشوق یکی از موضوعات اشعار بسیاری از قدما بوده است. ظاهرا دیدن طره معشوق همراه با بوی خوشی که از آن در هوا می پیچیده برای عشاق و دلدادگان بسیار مطلوب بوده است.[۴][۵]
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
حافظ
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
حافظ
آن طره که هر جعدش صد نافه چین ارزد
خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خویی
حافظ
این باد روح پرور از انفاس صبحدم
گویی مگر ز طره عنبرفشان توست
سعدی
منابع
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1377). لغت نامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت نامه دهخدا. ذیل مدخل.
- ↑ آلمانی، هانری رنه. (1378). از خراسان تا بختیاری. ترجمه سمیعی، غلامرضا. تهران: طاووس، ج 1. ص408.
- ↑ ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه ها و فرهنگ عامه. ص35.
- ↑ حافظ، شمس الدین محمد (1382). دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی از نسخه غنی، قزوینی. تهران: حافظ نوین.
- ↑ سعدی، مصلح بن عبدالله (1388). کلیات دیوان سعدی. شیراز: ادیب مصطفوی.
نویسنده: حکمت بروجردی