یاشماق

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

یاشماق/yā(a)šmāq/ نوعی روسری که سر و نیمه صورت را با آن می پوشانند؛ دهان بند.[۱]


تعریف

یاشماق یا یشماق روسری بزرگی است که زنان ترک می پوشند و سر و نیمه پایین صورت را با آن می پوشانند. یاشماق در معنای پوشاندن هم بیان شده است. همچنین به معنای پارچه ای است که ناحیه دهان و چانه را می پوشاند.

کاربرد

زنان ترک و ترکمن روسری بزرگی بر سر می کنند بدین صورت که بخشی از صورت نیز پوشانده می­ شود. این روسری یاشماق نام دارد.[۲] در مواردی این نوع پوشش فقط برای عروس و به نشانه احترام است. در برخی ایلات نوع بستن یاشماق به گونه­ ای است که سر و تمام صورت را می­ پوشاند، اما بیشتر مواقع سر و نیمه پایینی صورت پوشانده می­ شود.

پوشاک محلی ارامنه

ارامنه فریدن دهان و چانه نوعروسان و زنان را با پارچه سفید چهارگوشی از جنس ململ می­ بستند و به آن یاشماق می گفتند.[۳] این پوشش برای دختران مجرد استفاده نمی شد[۴]. ارمنیان چهارمحال و بختیاری به آن «یاخشام» یا «یامشاق» می گویند[۵].گاهی نیز زنان برای تزیین دستمالی رنگی و گلدار بر روی آن می بستند که «دنچگال» نام داشت[۶].

منابع

خاچاطور، زویا (1386). پوشاک ارمنیان چهار محال و بختیاری. پیمان. سال11. شماره 41 . (پاییز)

خاچاطور، زویا (1387). پوشاک ارمنیان فریدن. پیمان. سال11. شماره 43 . (بهار)

ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت نامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت نامه دهخدا. ذیل مدخل «یاشماق»

ساریان، آندرانیک (1360). تاریخ ارمنیان چهار محال و بختیاری. تهران: نائیری.‍

غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزارسال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند.

Armenian women (2005). In encyclopedia of Women and Islamic Cultures. Leiden: Brill

  1. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت نامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت نامه دهخدا. ذیل مدخل «یاشماق»
  2. غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزارسال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند.
  3. Armenian women (2005). In encyclopedia of Women and Islamic Cultures. Leiden: Brill
  4. خاچاطور، زویا (1386). پوشاک ارمنیان چهار محال و بختیاری. پیمان. سال11. شماره 41 . (پاییز)
  5. خاچاطور، زویا (1387). پوشاک ارمنیان فریدن. پیمان. سال11. شماره 43 . (بهار)
  6. ساریان، آندرانیک (1360). تاریخ ارمنیان چهار محال و بختیاری. تهران: نائیری.‍