تاجالدوله
تاجالدوله (قرن سیزدهم) زنی ادیب، شاعر، خطاط و چهل و دومین همسر فتحعلیشاه قاجار بود که در دربار قاجار اعتبار زیادی داشت.
زندگینامه
طاووس خانم مشهور به تاجالدوله در خاندانی گرجی تبار در شهر اصفهان متولد شد. تاجالدوله شاگرد عبدالوهاب نشاط اصفهانی بود. او بر تاجالدوله علاوه بر تعلیم حق پدری داشت[۱] و تاجالدوله در محضر او فنون ادب و هنر و خوشنویسی و شاعری را آموخت. او در پانزده سالگی به عنوان چهل و دومین همسر فتحعلیشاه به عقد موقت شاه قاجار در آمد.
تخت طاووس که تختی مرصع و مشهور بود و در ابتدا تخت خورشید نام داشت، در شب عروسی شاه با تاجالدوله از طرف شجاعالسلطنه حاکم تهران که مأمور تدارک جشن بود در خوابگاه شاه در عمارت خاقانی نصب شد و به دلیل نام تاجالدوله تخت طاووس نامیده شد.[۲] شاه پس از آنکه اعتبار وی زیاد شد خواست تا او را به عقد دائم خود درآورد، اما او در جواب شاه گفت که تمامی الطاف ملوکانه در اثر نظرات مسعوده ساعت عقد بوده است و برهم زدن این عقد میمون روا نیست. این جواب باعث توجه بیشتر شاه به وی گشت و دستور داد تا بر اختیارات و امتیازات وی بیفزایند و دستور داد عمارت جداگانه بسیار مجللی برای او ساختند.[۲]
امتیازات
اوضاع و اسباب تجمل تاجالدوله به همه جهت از حرمخانه خارج بود و دستگاهی جداگانه شامل فراشخانه و اصطبل و صندوقخانه و غیره داشت. میرزا حسین پسر مرحوم میرزا اسدالله خان که برادر میرزا آقاخان آقاسی صدراعظم بود، وزارت تاجالدوله را داشت. ماهی هزار تومان به اسم سبزی مطبخ تاجالدوله از دفتر برات صادر میشد. از این مأخذ معلوم میشود که تفصیل دستگاه چه بوده است. در اندرون همه قسم صاحبان مناصب داشت. از جمله آصفه، دختر خانلرخان زند زوجه ملک ایرج میرزا که بسیار زن زرنگی بود، به وزرات تاجالدوله اختصاص یافت.[۳]
تاجالدوله زنی بسیار بلند نظر بود، از اول نوروز تا سیزدهم، شاه و تمام اهل حرمخانه و شاهزادگان که در تهران بودند و همچنین شاهزاده خانمهایی که شوهر کرده و در خارج از اندرون زندگی میکردند، مهمان وی بودند. وی مانند ملکهای مقتدر بر تمام جشن و سرورها نظارت داشت و به تمام آنها عیدی میداد.[۱]
تاجالدوله چنان از قدرت برخوردار بود که شاه کاری را بیاجازه وی انجام نمیداد. این اقتدار به حدی بود که تاجالدوله در امر ازدواج دخترش (خورشید کلاه خانم) با علی محمدخان پسر عبدالله خان امینالدوله مخالفت کرد و فتحعلیشاه ناچار شد برای راضی کردن او به حیلهای متوسل شود.
شاعری
تاجالدوله اهل شعر و ادب بود و از زنان سخنور دربار فتحعلیشاه به حساب میآمد.[۴]
این ابیات از اوست:
باد از سر کوی تو گذشتن نتواند
پیغام من دلشده را پس که رساند
تا کی به صبوری بفریبم دل خود را
دیگر دل بیچاره صبوری نتواند[۴]
وی پسری به اسم احمد میرزا داشت که در سفر ییلاق به امامزاده قاسم هردو به بیماری وبا مبتلا شدند. احمد میرزا درگذشت، اما تاجالدوله نجات یافت. شاه در تسلیت به تاجالدوله این بیت را نگاشت:
از کسی گر بگذرد چیزی قضایی بگذرد
خوب شد بر تو بزد آسیبش از مینا گذشت
تاجالدوله در جواب نوشت:
اگر بشکست اندر بزم مستان ساغر مینا
سر ساقی سلامت دولت پیر مغان برجا[۵]
فرزندان
تاجالدوله شش فرزند به نامهای سلطان محمد میرزا سیفالدوله، شیرینجان خانم، فرخسیر میرزا نیرالدوله، سلطان احمد میرزا عضدالدوله (نویسنده کتاب تاریخ عضدی)، خورشید کلاه خانم شمسالدوله و مرصع خانم داشت.[۶]
پس از فتحعلیشاه
پس از مرگ فتحعلیشاه او نقش مهرش را چنین کرد:
خاک غم ریخت فلک بر سر تاج[۶]
پس از مرگ فتحعلیشاه، تاجالدوله به اختیار خود از اندرونی خارج شد و از آنجا که پسرش در حکومت اصفهان بود به اصفهان رفت و زندگی مستقلی تشکیل داد.[۷] بعد از تاجگذاری محمد شاه، تاجالدوله تمام جواهرات خود را به شاه بخشید و به همراه پسرش سیفالدوله به عتبات سفر کرد. او املاک فراوانی در نجف خرید که هم اکنون در دست اولاد اوست. او پس از چندبار سفر به حج، تا پایان عمر در نجف ماند. مقبره او در زمان حیاتش ساخته شده و در نجف اشرف معروف است.[۸]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ احمدمیرزا عضدی (1376). تاریخ عضدی. تهران: نشر علم. ص23.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ احمدمیرزا عضدی (1376). تاریخ عضدی. تهران: نشر علم. ص 26.
- ↑ سعدوندیان، سیروس (۱۳۸۷). در خلوت سلطان. تهران: نگارستان کتاب. ص198.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ معتضد، خسرو؛ کسری، نیلوفر (1379). سیاست و حرمسرا (زن در عصر قاجار). تهران: علمی. ص176.
- ↑ احمدمیرزا عضدی (1376). تاریخ عضدی. تهران: نشر علم. ص24.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ سعدوندیان، سیروس (۱۳۸۷)، در خلوت سلطان. تهران: نگارستان کتاب. ص 184.
- ↑ احمدمیرزا عضدی (1376). تاریخ عضدی. تهران: نشر علم. ص155.
- ↑ احمدمیرزا عضدی (1376). تاریخ عضدی. تهران: نشر علم. ص183.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی