طاهره صفارزاده

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
طاهره صفارزاده

طاهره صفارزاده (1315-1387) شاعر، نویسنده، استاد دانشگاه، مترجم، قرآن‌پژوه معاصر و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.

زندگی‌نامه

طاهره صفارزاده در 27 آبان 1315 در خانواده‌ای اهل فرهنگ و ادب متولد شد. نیاکان او از بزرگان شهر کرمان و عموماً اهل زهد و سلوک عرفانی بودند. جدش، حاج اسماعیل جهرمی، تاجر گلابتون بود و مکتب قرآن داشت و از او کراماتی نقل شده است. جد دیگرش میرزا علیرضای بزرگ نیز اهل سلوک عرفانی بود و در عین مکنت، زندگی ساده‌ای داشت و هر روز عده کثیری از سفره اطعام او بهره‌مند می‌شدند. مادربزرگ طاهره، بی‌بی مرصع، نیز زنی شاعر و چشم پزشک بود و پدرش، درویش نام، وکیل عدلیه، که بیشتر به موکلین بی‌بضاعت خدمت می‌کرد. طاهره با از دست دادن مادر و پدر خود در پنج سالگی (1320)، توسط دایی‌اش به کرمان برده شد و بدین ترتیب تحت سرپرستی مادربزرگش بی‌بی مرصع پرورش یافت. در شش سالگی (1321) به مکتب رفت و تجوید، قرائت و قرآن را نزد ملاباجی آموخت.

ازدواج

صفارزاده در سال 1337 با محمدرضا جبارپور ازدواج کرد، اما بعد از او جدا شد و به همراه فرزندش، علیرضا که آن هنگام یک ساله بود، به تهران مهاجرت کرد. او در سال 1361 با عبدالوهاب نورانی وصال، ادیب، شاعر و نویسنده و استاد دانشگاه ازدواج کرد که این زندگی مشترک تا زمان درگذشت آن استاد در 23 دی 1373 ادامه داشت.[۱]

تحصیلات

طاهره صفارزاده تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه را در کرمان گذراند. او اشعار سعدی و حافظ، آثار صادق هدایت و ترجمه‌های رایج داستانی و نشریات مختلف روز را مطالعه می‌کرد، به گونه‌ای که در یازده سالگی بخشی از دیوان حافظ را حفظ شد. طاهره با اخذ رتبه اول دیپلم ادبی و شرکت در امتحانات ورودی دانشگاه‌ها، در سه رشته حقوق، زبان و ادبیات فارسی و زبان و ادبیات انگلیسی قبول شد، اما سرانجام تحصیلات عالیه را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه شیراز ادامه داد و در سال 1337 لیسانس گرفت. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و موفق به کسب درجه MFA (Master of Fine Arts) (فوق لیسانس هنرهای زیبا) از دانشگاه آیووا شد. همزمان ضمن گذراندن واحدهای درسی دیگر، برای درس‌های اصلی شعر امروز جهان، موضوع‌های نقد ادبی، نقد علمی ترجمه و سینمای مستند را انتخاب کرد. سینما را نیز به عنوان هنر دوم برگزید و دو فیلم کوتاه ساخت. همچنین موفق شد تعریف‌ها و ایده‌های جدیدی در زمینه هنر به ویژه شعر ارائه کند. نخستین نمونه این نوع شعرهایش او را در میان شاعران و نویسندگان کشورهای مختلف جهان اعتبار و شهرت بخشید و ارتباط‌های ادبی متقابلی میان او و شاعران و هنرمندان دیگر کشورها پدید آورد.[۱]

فعالیت‌های شغلی

صفارزاده پس از مهاجرت به تهران مدتی با کار در یک شرکت بیمه، با تدریس زبان انگلیسی و نوشتن داستان برای مطبوعات، امرار معاش می‌کرد. سپس با برعهده گرفتن مسئولیت صفحه شعر یکی از مجله‌ها، به عنوان مترجم متون فنی در شرکت نفت استخدام شد و با استفاده از بورسیه‌ای سه ماهه برای گذراندن دوره روزنامه‌نگاری به انگلستان رفت، اما درگذشت فرزندش سبب شد به ایران بازگردد و دوباره در شرکت نفت مشغول به کار شود. او ساخت فیلم‌های مستند و ترجمه فیلم‌ها را به عهده گرفت، اما بعد به دلیل صحبت‌هایی که در اردوی فرزندان کارگران شرکت نفت برای بچه‌ها و علیه ظلم و ستم کرد از طرف ساواک مورد بازجویی قرار گرفت و چون با استعفایش موافقت نشد، تقاضای مرخصی بدون حقوق کرد. پس از آن به قصد ادامه تحصیل از ایران خارج شد و با معرفی‌نامه‌ای که فریدون رهنما برایش گرفت، به یکی از مؤسسه‌های آموزشی تلویزیون بی. بی. سی مراجعه کرد تا سناریونویسی بخواند، ولی چون در آنجا بیشتر به کارگردانی فیلم و تلویزیون توجه می‌شد، منصرف شد.

طاهره صفارزاده پس از بازگشت به وطن، به عنوان مترجم و ویراستار در یک مؤسسه کار کرد. او در سال 1348 سفری به هند و چین رفت. در سال 1349 به استخدام دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) درآمد. اما به دنبال انتشار کتاب ایواسیوک، نویسنده و منتقد رومانی در سال 1354 که در آن صفارزاده را یک شاعر انقلابی خوانده بود، مورد عتاب ساواک قرار گرفت. از آنجا که اشعارش مورد پسند حکومت شاه نبود، در سال 1355 به جرم سرودن شعر مقاومت دینی و امضا نکردن برگه عضویت اجباری در حزب رستاخیز، از دانشگاه اخراج شد. او در ایام خانه‌نشینی، وقت خود را صرف خواندن تفسیر قرآن کرد و کتاب سفر پنجم را به چاپ رساند. صفارزاده دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ریاست دانشگاه شهید بهشتی انتخاب شد، اما نپذیرفت. او مدتی سرپرستی دانشکده ادبیات را بر عهده گرفت و طرح بازآموزی دبیران را اجرا کرد. پشتکار علمی و تعهد، او را به مؤسسه تازه تأسیس سَمت کشاند و کمیته متون درسی زبان خارجی را تشکیل داد و در اسفند 1364 به تشکیل جلسه مشاوره علمی اقدام کرد.[۱]

فعالیت‌های فرهنگی

طاهره صفارزاده در سال 1356، کانون فرهنگی هنری نهضت اسلامی را به کمک نویسندگان سرشناس مسلمان تأسیس کرد که بعدها به حوزه اندیشه و هنر اسلامی و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تغییر نام داد. او در ایامی که عهده‌دار ریاست آن بود، توانست حدود سیصد هنرجو در رشته‌های سینما، عکاسی، تئاتر، نقاشی، گرافیک، شعر و داستان را تربیت کند که اندکی بعد هریک خود از چهره‌ها و مسئولان فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی شدند. در سال 1359 برخی گروه‌ها با تدریس زبان‌های خارجی در ایران مخالفت می‌کردند، اما پس از انتشار مقاله‌های انتقادی طاهره صفارزاده درباره ضرورت آموزش زبان‌های خارجی در رشته‌های علمی، ستاد انقلاب فرهنگی وی را برای برنامه‌ریزی زبان‌های خارجی دعوت کرد. او طرحی را به ستاد انقلاب فرهنگی عرضه کرد که بر اساس آن برای نخستین بار در تمام رشته‌های علمی دانشگاه‌ها، کتاب‌های زبان تخصصی به زبان‌های انگلیسی تألیف شد. صفارزاده حدود هفده سال سرپرست اجرایی این طرح را برعهده داشت که نتیجه آن 80 عنوان کتاب بود که از آن میان 36 کتاب به ویراستاری خود او به نظام آموزشی دانشگاه‌های کشور راه یافتند. پس از آن، به دلیل موافقت نکردن سازمان سمت با روزآمدسازی متون زبان تخصصی، او از این طرح کناره گرفت. افزودن یک واحد درسی با عنوان ترجمه متون اسلامی به دروس رشته‌های زبان‌های خارجی نیز از ابداعات صفارزاده بود. همچنین در زمان همکاری با فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز طرحی برای تهیه فرهنگ‌های تخصصی با ضوابط علمی ارائه داد. پیشنهاد تأسیس مرکز ترجمه قرآن به زبان‌های خارجی و انجمن قلم نیز از دیگر فعالیت‌های او بود. او در زمینه ترجمه و نقد ترجمه نظریات نویی داشت.[۲]

اشعار

طاهره صفارزاده نخستین شعر خود بینوا و زمستان را در سیزده سالگی (1328) سرود و اولین جایزه خود را به مناسبت سرودن آن، که یک جلد دیوان جامی بود از رئیس آموزش و پرورش وقت استان دریافت کرد.[۳]نخستین مجموعه شعرش (رهگذر مهتاب) در سال 1341 چاپ شد. طنین در دلتا که در سال 1349 منتشر شد نمایشگر سبک شعری طنین است. وی در سال‌های نخست دهه 50 سفر پنجم را سرود که اشعار دینی ـ سیاسی او درباره داستان اسلام آوردن سلمان است و سال 1357 توسط انتشارات رواق چاپ شد. این کتاب با عنوان رحلة عاشقة توسط موسی بیداج در سال 2008م به زبان عربی ترجمه شده است.[۱] کتاب چتر سرخ نام مجموعه‌ای از شعرهای انگلیسی اوست که از سوی نشر ویندهوور وابسته به دانشگاه آیووا در سال 1347/ 1968م به چاپ رسید. بعدها نیز شمار بسیاری از اشعار این مجموعه به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شد.[۴]کتاب شعر دیگر او بیعت با بیداری حاوی اشعار او از 56 تا 58 است که نوعاً مضامین انقلابی دارد. گزیده‌ای از اشعار صفارزاده توسط مترجمین مختلف به زبان انگلیسی ترجمه شده است.

سبک شعر

صفارزاده از شاعران صاحب سبک شعر نو فارسی است که توانست به زبان خاص خود در شعر دست یابد. او نخست متأثر از شاعران متقدم و معاصر خویش اکثر اشعارش دارای وزن و به سبک شعر نیمایی بود، اما بعد به شعر سپید تمایل یافت و با استفاده از هنجارگریزی و آشنایی‌زدایی، بهره‌گیری از آرایه‌های ادبی، نمادپردازی، مضمون‌پردازی، روایت‌گری و تصویرپردازی به شعر خود ویژگی‌های نویی بخشید.[۵]شعر صفارزاده نسبتی با وزن ندارد و کاملاً منثور است؛ او با استفاده از روش‌های بلاغی و دستوری، نوعی وزن غیرعروضی را در شعر خود ایجاد می‌کند. می‌توان شعر صفارزاده را به لحاظ سبک به سه دوره تقسیم کرد که اگرچه گاهی نزدیکی‌هایی با یکدیگر دارند، اما از اساس تفاوت‌های چشمگیری بین آنها وجود دارد، چنان که گاهی به سختی می‌توان باور کرد همه آنها از یک شاعر است. دوره اول از ابتدای مطرح شدن او به عنوان شاعر با کتاب رهگذر مهتاب در سال 1341 آغاز می‌شود و تا انتشار کتاب دفتر دوم ادامه می‌یابد. دوره دوم با کتاب طنین در دلتا آغاز می‌شود، با سد و بازوان ادامه می‌یابد و در سفر پنجم خاتمه می‌یابد. دوره سوم با کتاب بیعت با بیداری آغاز می‌شود و تا پایان عمر شاعر ادامه می‌یابد. طاهره صفارزاده در دوره اول شعرش اوزان نیمایی را به کار می‌برد، ولی از دوره دوم اوزان نیمایی و حتی سطرهای آهنگین را کنار می‌گذارد. او وزن را دارای اثر تخدیرکننده می‌دانست و معتقد بود با انتخاب وزن در یک شعر، دست شاعر در انتخاب کلمات و ادای منظور بسته است و این وزن است که کلمات و حتی معنا را انتخاب می‌کند. وی همچنین تحمیل فضای شعر دیگران به شعر شاعر را از دیگر عیوب وزن می‌دانست. صفارزاده طنین را جایگزین وزن کرد.[۶] 

مضامین

صفارزاده را می‌بایست پیشتاز جنسیت‌زدایی از شعر زنانه دانست، به علاوه او شاعری اندیشه‌محور و مفهوم‌گرا است و با فرمالیسم سر ناسازگاری دارد. طاهره صفارزاده مسیری را از یک آغاز کوتاه در نوشتن شعر شخصی به سمت شعری مبتنی بر سوژه‌ای جمعی ترتیب می‌دهد. شعر او نماینده سوژه‌ای جمعی و جهان سومی ـ مستعمراتی است و همواره درون پارادایم استعماری فرهنگ حضور و معنا می‌یابد. هویت‌گرایی او برخلاف هویت‌گرایی بسیاری از شاعران پیش از او مبتنی بر ملی‌گرایی نیست، بلکه رنگ و بوی پان اسلامیسم و امت‌گرایی دارد که در طنین در دلتا کاملا هویداست. رویکرد صفارزاده به امت‌گرایی شرق‌گرای اسلامی در مجموعه‌ی سفر پنجم تکمیل می‌شود.[۷]

نظریه طنین

صفارزاده در دوره دوم شعری خود طنین را جایگزین وزن می‌کند. شعر طنین عملاً در کتاب طنین در دلتا (1۳49) در صورت خاص خود قوام می‌یابد و می‌توان این کتاب را نمایشگر ادبی صفارزاده برای نظریه شعر طنین دانست. درباره تعریف و تلقی ادبی از مفهوم طنین و مشخصات چنین شعری مطالب چندان روشنی در دست نیست و خود صفارزاده نیز اظهارنظرهای کلی کرده است. او از جمله شاعران نظریه‌پردازی است که نظریاتش را در شعرش نشان می‌دهد. ویژگی‌های شعر طنین عبارت‌اند: 1- طنین دارد؛ متداوم است و حرکتی در ذهن می‌آغازد.[۸] 2- تپش و انعکاس صدا و پژواک دارد و ذهن را به حرکت و بیداری می‌کشاند. 3- صدایی بلند، رسا، مشخص و فراگیر دارد که مانند صدای زنگ پخش می‌شود. 4- فصیح و هشداردهنده است و صدای قاطع و روشنی دارد که با ضربه، ذهن را به حرکت و بیداری می‌کشد. صفارزاده مفهوم طنین را از صدای ناقوس الهام گرفته است.[۹]او برای برای ایجاد طنین در ذهن مخاطب از عناصری که ضربه‌ای تکرارشونده را در ذهن مخاطب ایجاد کند استفاده می‌کند. تکرار و تداعی دو عنصر اصلی ایجاد طنین در شعر صفارزاده‌اند.[۱۰]تکرار کلمات هم‌ارز، که شکل نوشتاری کاملاً متفاوتی نسبت به هم دارند، اما تداعی‌کننده‌ی مفهومی واحد هستند، نوعی برجستگی در متن پدید می‌آورد و موجب ایجاد تمرکز در ذهن مخاطب بر پیام می‌شود.

نمونه اشعار

ماشین آبی

در ایستگاه/ ایستاده‌‎ایم/ و ایستاده دماوند/ در پیش چشم ما/ و پرسشی به این سپیدی خاکستر پیوسته/ می‌پیوندد/ دیو و ددش همیشه و حاضر/ بند دگر کجاست/ ما ایستاده‌ایم/ در رهگذار دود/ در خواری هنر/ در ارجمندی جادو/ و مغزهای مضطرب بیمار/ اندام ماردوش را/ تصویر می‌کنند/ ما سال‌هاست منتظر مقصد هستیم/ ما در کمین حرکت و ماشین/ ما در تقاطع تاریخی خیابان‌ها/ در امتداد کوروش/ و در نهایت تخت جمشید[۱۱]


زبان زنده

زبان زمزمه و نجوا/ زبان مشورت و ایما/ زبان قهر و خشونت/ زبان مهر و محبت/ کلید ترجمه در دست کیست/ شما که اهل علم زبان هستید/ از ساختار این زبان زنده چه می‌دانید؟[۱۲]

این روزها/ ناقوس‌ها/ طنین پرتپشی دارند/ بلند می‌خوانند/ فصیح می‌خوانند/ به حکم قاطع تقدیر/ هم از صدای اذان سرشارند/ هم از تجلی ناممکنی/ که ممکن شد[۱۳]

ویژگی‌های ترجمه قرآن حکیم

پیشنهاد افزودن درسی با عنوان ترجمه‌های متون اسلامی و تدریس آن موجب شد توجه صفارزاده به اشکالات معادل‌یابی ترجمه‌های فارسی و انگلیسی قرآن مجید جلب شود. همین سبب شد او قرآن را به دو زبان انگلیسی و فارسی ترجمه کند. این کتاب تنها ترجمه دو زبانه قرآن است. کتاب او با عنوان قرآن حکیم حاصل 27 سال مطالعه قرآن مجید، آموختن زبان عربی و تحقیق و یادداشت‌برداری از تفاسیر و منابع قرآنی است که از رجوع به قرآن برای کاربرد در شعر شروع شد و با ترجمه آن به دو زبان پایان یافت. او در کتاب ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید به کشف یکی از کاستی‌های مهم ترجمه فارسی و انگلیسی ـ یعنی عدم ایجاد ارتباط نام‌های خداوند (اسماءالحسنی) با آیات قرآن ـ دست یافت که این تشخیص می‌تواند سرآغاز تحولی در ترجمه کلام الهی به زبان‌های مختلف باشد. صفارزاده معتقد بود صفات خداوند در همه جا به يک معنا نيست، بلكه بايد با توجه به تعبيراتی كه قبل از آيه آمده و با توجه به مضمون آيه به توصيف و ترجمه اسماء پرداخت. لذا وی در ترجمه خود اينگونه عمل كرد و با توجه به مضمون آيه و ارتباط آيات با يكديگر به ترجمه اسماء‌الحسنی پرداخت. یکی از ویژگی‌های این ترجمه دو زبانه، قرار دادن هر دو ترجمه فارسی و انگلیسی هر آیه روبه‌روی هم در هر صفحه است. به علاوه او در پایان آیاتی که موضوع آنها در آیه بعد ادامه دارد از نقطه ویرگول به جای نقطه استفاده کرد تا پیوند معنای آین آیات به یکدیگر را نشان دهد.[۱۴]جنبه تفسیری در ترجمه انگلیسی به مراتب کمتر از ترجمه فارسی اوست. ترجمه انگلیسی وی در عین سادگی و روانی، از معادل‌های مصطلح در انگلیسی امروزی، به خوبی استفاده کرده و ضمن رعایت ظرایف ادبی و بلاغی و پرهیز از واژه‌‎گزینی‌های عامیانه، با متن قرآن کریم مطابقت بیشتری دارد. صفارزاده در ترجمه متن قرآن، به متن مبدأ و ویژگی‌های ادبی و دستوری آن پایبند نیست؛ بلکه به دنبال درک معنا و ارائه آن در قالب دستوری زبان مقصد است تا ترجمه‌ای قابل فهم و ارتباطی از زبان مقصد ارائه دهد. ترجمه صفارزاده از قرآن، ترجمه‌‎ای روان است. او ترجمه‌ای غیر تحت‌اللفظی از تعبیرات استعاری ارائه داده است. در برگردان مجاز، معنای مجازی واژه را در نظر گرفته است. در برگردان عبارت‌های کنایی، از ترجمه تحت‌اللفظی فاصله گرفته و به بیان معنا و مفهوم این کنایه در زبان فارسی پرداخته است. او همواره سعی کرده تا تأثیر هرگونه پیش‌آوری یا پسین‌سازی را در ترجمه نشان دهد. به علاوه تلاش بسیاری برای آوردن جمله‌ها و یا عبارت‌های محذوف نموده و این امر سبب شده است تا متن مقصد، روان و قابل فهم‌تر شده و مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار کند. در برگردان حال از روش‌های رایج در استفاده از واژگان و قیودی چون «در حالی که» فاصله گرفته و در عین امانتدار بودن در انتقال معنا و محتوا ترجمه‌ای فارسی از آن داده است. در ترجمه مفعول مطلق، به سبک ادبی و لفظی قرآن به عنوان متن مبدأ پایبند نیست. آنچه برای وی اهمیت نخستین دارد، پیام و محتوای متن مبدأ و پایبندی به ساختارهای زبانی زبان مقصد است. ارزش ارجاعی متن، در ترجمه وی حفظ شده و ترجمه‌اش وفادار به ارزش ارجاعی آن تلقی می‌گردد، نه آن که وفادار به کلمات و واژگان و چگونگی چینش آن در زبان مبدأ باشد. ترجمه فارسی وی از قرآن، ترجمه‌ای ارتباطی است.[۱۵]

مفاخر

صفارزاده در سال 1365 توسط مسئولان برگزاری جشنواره شعر آسیایی داکا به عنوان یکی از پنج عضو بنیان‌گذار کمیته ترجمه آسیا برگزیده شد.[۲]او در سال 1371 از وزارت علوم و آموزش عالی استاد نمونه معرفی شد. در سال 1380 پس از انتشار ترجمه قرآن حکیم عنوان خادم القرآن گرفت. در مارس 2006م، همزمان با برپایی جشن روز جهانی زن، از سوی سازمان نویسندگان آفریقا و آسیا به عنوان شاعر مبارز و زن نخبه و دانشمند مسلمان برگزیده شد. در نخستین جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بهمن ماه 1385 نیز برگزیده بخش شعر نو (سپید و نیمایی) معرفی شد.[۱]

آثار

تألیف

  1. پیوندهای تلخ (بی‌تا). تهران: اطلاعات.[۲]
  2. رهگذر مهتاب: گزیده اشعار 1335-1341 (1341). بی‌جا: نشر نیل.[۳]
  3. چتر سرخ (1347). آمریکا: سازمان نویسندگان بین‌المللی دانشگاه آیووا.[۱۶]
  4. طنین در دلتا: از شعرهای سال‌های 1348-1349 (1349). تهران: امیرکبیر.[۴]
  5. سد و بازوان (1350). مقدمه محمد حقوقی. تهران: بی‌نا.[۵]
  6. سفر پنجم (1356). تهران: حکمت: رواق.[۶]
  7. حرکت و دیروز: برگزیده شعر (1357). تهران: رواق.[۷]
  8. بیعت با بیداری: برگزیده شعرهای 1356- 1358 (1358). تهران: بی‌نا.[۸]
  9. اصول و مبانی ترجمه: تجزیه و تحلیلی از فن ترجمه (1359). تهران: دانشگاه ملی ایران.[۹]
  10. از معبر سکوت و شکنجه (1360). تهران: حوزه اندیشه و هنر اسلامی.[۱۰]
  11. دیدار صبح: گزیده اشعار 1359-1365 (1366). شیراز: نوید.[۱۱]
  12. مردان منحنی: برگزیده اشعار 1349-1357 (1366). شیراز: نوید.
  13. گزیده ادبیات معاصر (مجموعه شعر): گزیده اشعار 1368-1374 (1378). تهران: کتاب نیستان.
  14. روشنگران راه: گزیده شعرهای 1378-1382 (1383). تهران: برگ زیتون: نقش سیمرغ.[۱۲]
  15. اندیشه در هدایت شعر: گزیده شعرهای 1335- 1382 (1384). تهران: نزدیک.
  16. هفت سفر (1384). تهران: برگ زیتون.
  17. از جلوه‌های جهانی: گزیده اشعار سال‌های 1382-1385 (1386). تهران: هنر بیداری.
  18. در پیشواز صلح: اشعار سال‌های 1368-1374(1386). تهران: هنر بیداری.[۱۳]
  19. دفتر دوم: گزیده اشعار 1341-1347 (1386). تهران: هنر بیداری.[۱۴]
  20. گردشگران جهانی: گزیده اشعار طاهره صفارزاده (1386). تهران: مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران: نشر تکا.
  21. طنین بیداری: گزیده اشعار (1388). تهران: مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران، نشر تکا.

ترجمه

  1. ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید (فارسی و انگلیسی) (1379). تهران: نشر سایه، هنر بیداری.[۱۵]
  2. دعای حضرت امام حسین (ع) در روز عرفه (1381). تهران: هنر بیداری.[۱۶]
  3. قرآن حکیم (1383). تهران: اسوه. (فارسی، انگلیسی، عربی)
  4. دعای ندبه و دعای کمیل (1382). بی‌جا: هنر بیداری.[۱۷]
  5. ترجمه‌های نامفهوم (1384). تهران: پارس کتاب.[۱۸]
  6. دعای جوشن کبیر (1385). تهران: پارس کتاب.[۱۹]
  7. ترجمه گزیده‌ای از نهج‌البلاغه (عربی، فارسی، انگلیسی) (1387). تهران: رهنما.[۲۰]
  8. م‍ف‍اه‍ی‍م‌ ق‍رآن‍ی‌ در ح‍دی‍ث‌: گ‍زی‍ده‌ای‌ از ن‍ه‍ج‌‌ال‍ف‍ص‍اح‍ه‌ ب‍ا ت‍رج‍م‍ه‌ ف‍ارس‍ی‌ (1385).گ‍ردآورن‍ده‌ و م‍ت‍رج‍م‌ اب‍وال‍ق‍اس‍م‌ پ‍ای‍ن‍ده‌؛ ت‍رج‍م‍ه‌ ان‍گ‍ل‍ی‍س‍ی‌ ه‍م‍راه‌ ب‍ا ب‍ررس‍ی‌ م‍ع‍ی‍ار اص‍ال‍ت‌ طاه‍ره‌ ص‍ف‍ارزاده‌. ت‍ه‍ران‌: پ‍ارس‌ ک‍ت‍اب.‌[۲۱]
  9. واژه‌نامه قرآن کریم (عربی- فارسی - انگلیسی) (1394). گردآورنده ابوالقاسم آوند. تهران: اندیشه پیک زبان.[۲۲]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ جلالی، نادره (1398). شاعر استعاره های روشن، نگاهی به زندگی و اندیشه دکتر طاهره صفارزاده. در زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحومه دکتر طاهره صفارزاده. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص16-21.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ جلالی، نادره (1398). شاعر استعاره های روشن، نگاهی به زندگی و اندیشه دکتر طاهره صفارزاده. در زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحومه دکتر طاهره صفارزاده. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص46-47.
  3. جلالی، نادره (1398). شاعر استعاره های روشن، نگاهی به زندگی و اندیشه دکتر طاهره صفارزاده. در زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحومه دکتر طاهره صفارزاده. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص22-23.
  4. جلالی، نادره (1398). شاعر استعاره های روشن، نگاهی به زندگی و اندیشه دکتر طاهره صفارزاده. در زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحومه دکتر طاهره صفارزاده. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص24.
  5. جلالی، نادره (1398). شاعر استعاره های روشن، نگاهی به زندگی و اندیشه دکتر طاهره صفارزاده. در زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحومه دکتر طاهره صفارزاده. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص30
  6. یلمه ها، احمدرضا؛ ولی محمدی آبادی، مهدیه (1393). بررسی زبان شعر طاهره صفارزاده در دوره دوم شاعری (اشعار دفترهای طنین در دلتا، سد و بازوان، سفر پنجم). زیبایی شناسی ادبی. شماره 22. ص37 و45.
  7. کریمی، ابوذر (1391). طنین جنسیت زدوده؛ نکاتی در شعر طاهره صفارزاده. سوره اندیشه. شماره 66 و 67. ص200.
  8. رفیعی، علی محمد (1386). بیدارگری در علم و هنر (شناخت‌نامه‌ی طاهره صفارزاده). تهران: هنر بیداری. ص57.
  9. صفارزاده، طاهره (1365 الف). حرکت و دیروز. شیراز: نوید. ص 132.
  10. جوکار، منوچهر؛ قاسمی‌پور، قدرت؛ ساکی، بهمن (1400). رهیافت‌هایی به مفهوم و خاستگاه «طنین» در شعر و اندیشه‌ی طاهره صفارزاده. شعرپژوهی (بوستان ادب). سال13. شماره4. پیاپی50. ص106.
  11. صفارزاده، طاهره (1356). سفر پنجم (مجموعه شعر). تهران: حکمت. صص102-103.
  12. صفارزاده، طاهره (1366). دیدار صبح. شیراز: نوید. ص156.
  13. صفارزاده، طاهره (1386ج). در پیشواز صلح. تهران: هنر بیداری. ص121.
  14. دبیران، حکیمه (1398). ویژگی های ترجمه قرآن حکیم. در زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحومه دکتر طاهره صفارزاده. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. صص148-151.
  15. تک تبار فیروزجانی، حسین (1394). ترجمه طاهره صفارزاده، ترجمه ای ارتباطی از قرآن کریم. مطالعات ترجمه قرآن و حدیث. شماره 3. صص 43، 45، 46.
  16. صفارزاده، طاهره (1356). سفر پنجم (مجموعه شعر). تهران: حکمت. ص5.

پیوند به بیرون

  1. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران


نگارخانه

نویسنده: حکمت بروجردی