بوسه تلخ
بوسه تلخ (1336) اثر ملکه بقایی کرمانی داستانی است درباره زنان که از زبان یک زن در دهه سی نوشته شده است.
خلاصه
زنی به نام زینت زندگیش را با عشق به همسرش جواد آغاز میکند، اما جواد هیچ مهری به او نشان نمیدهد و هر شب تا دیروقت با دوستانش به میخواری میپردازد. رفته رفته زینت که نیازهای جسمی و عاطفیش توسط جواد برآورده نمیشود با وجود داشتن چهار فرزند به مردی از دوستان جواد به نام هوشنگ علاقمند میشود. هوشنگ که جوان هوسبازی بیش نیست با وعده دروغین عشق او را میفریبد. زینت به همسرش خیانت میکند و برای رسیدن به هوشنگ تقاضای طلاق میدهد. اما هوشنگ پس از مدتی وقتگذرانی با زینت او را رها میکند. جواد که از عهده بزرگ کردن فرزندان بر نمیآید مجدداً ازدواج میکند اما همسر دوم که شهره نام دارد بر عکس زینت بسیار زنی است ولخرج و عیاش. در این میان یکی از فرزندان در اثر سهلانگاری جواد و شهره بیمار میشود و جان میسپارد. جواد از شهره جدا میشود و از زینت تقاضای ازدواج مجدد میکند، اما زینت که خود را به شدت گناهکار میداند دچار بیماری روحی میشود و به مرکز بیماران روانی برده میشود و در نهایت میمیرد. در این داستان زن و شوهر هر دو مقصر شناخته میشوند.[۱]
تحلیل
بقایی در ابتدای کتاب داستان را به زنان تقدیم کرده و نوشته است:[۲]
تقدیم به تو ای زن، به تو ای موجودی که ادبیات و موسیقی بوجود تو موجود شده، به تو ای قدرتی که مقتدرترین مردان را به زانو درمیاوری ولی خودت از طفلی خردسال زبون تری؟ چرا؟ چرا اجازه میدهی که به حقوقت تجاوز کنند و زبونت سازند؟ چرا شخصیت خود را نشان نمی دهی و حق خود را نمیشناسی و درصدد باز گرفتن آن برنمی آیی؟
او داستان این کتاب را بازتابی از خودخواهی مردان و ضعف زنان دانسته و آن را برگرفته از حقایق جامعه میداند که صدها نمونه آن هر روز اتفاق میافتد. بقایی در ادامه کتاب هدفش را از نوشتن این داستان نه رمان نویسی و نه به دست آوردن شهرت به عنوان یک نویسنده عنوان میکند؛ هدف او فقط نشان دادن گوشه ای از زندگی زن ایرانی و بیان رفتار بیرحمانه مردان نسبت به نیمی از جمعیت جامعه یعنی زنان است. ملکه بقایی باور دارد که زنان پس از کسب حقوق زناشویی و خانوادگی، میتوانند به حقوق اجتماعی دست یابند. او از دیدن مصایب زنان به تنگ آمده و از هم گسیختگی خانوادهها برایش رنجآور است. چنین است که داستان را با زبانی شعاری مینویسد.[۲]
داستان از طریق بازنمایی جدال درونی زن و خیالپردازیهای او درباره آینده پیش میرود. اما نویسنده جا و بیجا در آن حاضر میشود و زنگ خطر را به صدا در میآورد. بقایی کرمانی تجدد را در توجه زنان به حقوق خود میداند و نه در خودآرایی و بیبند و باری و لاابالیگری. به زعم او هوس بازیها ریشه در تربیت نادرست دارد. او میکوشد به مانند یک معلم دیدهها و شنیدههای خود را روی صفحه کاغذ آورد تا خانوادهها را هشیار سازد، به این امید که از انحطاط نسل جوان و خطر اضمحلال خانوادهها جلوگیری کند.[۳]
آثار این دهه ارزش ادبی چندانی ندارد، تنها از نظر تاریخی و ظهور اولیهی داستاننویسان زن واجد اهمیت است. این آثار گرچه از قلم نویسندگان زن تراوش یافته است، اما اثر و نشانهای از زنانهنویسی در آنها دیده نمیشود و در ذیل ادبیات داستانی زنان، تنها آثاری قرار میگیرند که به نوعی گزارشهای مستقیم زنان از تجارب زنانهی آنها باشد تا تحلیلگران این دسته از آثار، از این طریق بتوانند معناهای قابل فهمی برای جهان زنانه بیابند. ترویج و شیوع داستانهای پلیسی و عشقی و همهگیر شدن آن از طریق پاورقی روزنامهها و مجالت هفتگی و ماهنامهها نیز در این دهه، گرچه هنوز به شکل قابل قبولی از طرح مسائل زنان نرسیده بود، اما حضور زنان را به عنوان قهرمانان درجه یک این داستانها به تثبیت رساند و موجب تحکیم حضور زنان در ادبیات داستانی گردید.[۴]
مشخصات فنی
بوسه تلخ در سال 1336 در تهران توسط انتشارات اقبال در 108 صفحه با قطع رقعی به چاپ رسیده است.[۱]
منابع
- ↑ بقائی کرمانی، ملکه (1336). بوسه تلخ. تهران: اقبال.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ بقائی کرمانی، ملکه (1336). بوسه تلخ. تهران: اقبال. ص 5.
- ↑ عابدینی، حسن (1401). دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. ص78.
- ↑ غلامحسینزاده، غلامحسین؛ طاهری، قدرتالله؛ حسینی، سارا (1391). سیر ادبیات زنان در ایران از ابتدای مشروطه تا پایان دههی هشتاد. تاریخ ادبیات. پاییز و زمستان1391. شماره 71. ص203.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی