فخرعظمی ارغون

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
فخرعظمی ارغون
روزنامه نامه بانوان ایران

فخرعظمی (عظما) ارغون (فخر عادل خلعتبری) ( 1279 ـ 1344) شاعر، موسیقیدان و فعال حقوق زنان بود.

زندگی‌نامه

فخرعظمی ارغون (فخرعادل خلعتبری) در سال 1279 متولد شد.[۱]

پدرش مرتضی قلی ارغون ملقب به مکرم‌السلطان از افسران بلندپایه دوره قاجار و مادرش قمرخانم عظمت‌السلطنه بود. وی زبان فارسی، آشنایی با نظم و نثر کهن فارسی، زبان عربی، فقه و اصول فلسفه را با دو برادر و فرزندان اقوام در یک مکتبخانه خصوصی آموخت. مقدمات فن شعر را نیز فراگرفت.[۱]زبان فرانسه را از معلمی سوئیسی به نام Madam Morrone مادام مرون- از مهاجرانی که سال‌ها همراه شوهرش در خانه پدری او، زندگی می‌کردند- فرا گرفت و در رشته زبان فرانسه از مؤسسه آموزشی فرانکو پرسان دیپلم گرفت.[۲]فیزیک و شیمی و ریاضی را از آقاشیخ کاظم یزدی به او آموخت. با موسیقی نیز به خوبی آشنا بود و تار می‌نواخت. دایی کوچک او، ارفع الملک، استاد موسیقی بود و فخری ذوق موسیقی را از او به ارث برده بود. موسیقی اصیل ایرانی را از یک زن کلیمی به نام خانم جان مشّاق آموخت. وقتی فخری هفت دستگاه را فراگرفت، به توصیه‌ی ارفع الملک برای فراگرفتن گوشه‌های مهجور به شاگردی عبدالله خان دودانگه پذیرفته شد. این استاد آواز هفته‌ای یک روز می‌آمد و در اتاق مجاور، که به اتاق دیگر راه داشت می‌نشست و گوشه‌ها و تصنیف‌ها را می‌خواند و فخری در اتاق خود همه را با تار می‌نواخت و اگر اشتباه می‌کرد، استاد از اتاق مجاور اشتباه او را یادآور می‌شد.[۳]در مدرسه عالی آمریکایی به تحصیل زبان انگلیسی پرداخت.[۴]و در مدرسه ژاندارک نیز تحصیل کرد و گواهی‌نامه پایان تحصیلات این دو مدرسه را به دست آورد.[۵] گلدوزی و خیاطی را نیز آموخت و تابلوهای گلدوزی وی هنوز به یادگار مانده است.[۶]

ازدواج و فرزندان

او در سال 1303ش با عباس خلیلی، نویسنده و مدیر روزنامه اقدام ازدواج کرد. این ازدواج پس از ارسال سروده‌ای سیاسی به روزنامه اقدام بود که موجب آشنایی فخرعظمی ارغون با عباس خلیلی ناشر آن روزنامه شد. خلاف خلیلی، همسر دوم فخرعظمی شاعر و داستان‌نویس نبود، اما چون او به روزنامه‌نگاری می‌پرداخت.[۷]ثمره این ازدواج شاعر مشهور، سیمین بهبهانی، بود. اما ازدواج وی با خلیلی موفق نبود و سرانجام به جدایی کشید.[۸]از سال 1311 به بعد سردبیری روزنامه آینده ایران را به عهده داشت و در همین سال با عادل خلعتبری مدیر همین روزنامه ازدواج کرد. جمال‌الدین خلعتبری ملقب به عادل‌السلطان، با روزنامه‌های نجات وطن و عظمت اسلام همکاری کرد و پس از پرداختن به وکالت دادگستری، با یاری همسرش روزنامه‌های آینده ایران و نامه بانوان ایران را منتشر کرد. هنگام انتشار آن عنوان‌ها، عادل‌السطان، عادل را بر نام‌خانوادگی خود افزوده و نام همسر را به فخرعادل گردانده بود. سردبیری روزنامه آینده ایران را که امتیاز آن به نام عادل خلعتبری بود از سال سوم فخرعظمی با نام فخرعادل خلعتبری برعهده گرفت. صاحب امتیاز روزنامه نامه بانوان ایران نیز عادل خلعتبری بود که سردبیری آن را همسرش فخرعظمی برعهده داشت که در آن هنگام، افزون بر آموزاندن زبان فرانسه، بر دبیرستان بانوان ریاست می‌کرد.[۹]

ثمره این ازدواج سه فرزند به نام‌های عادل‌دخت (ترانه سهراب) شاعر و عادل‌نژاد خلعتبری معروف به غوغا و عادل‌فر خلعتبری (دلپر) است. اشعار ترانه سهراب در بعضی از جراید منتشر شده است.[۶]دو فرزند دیگر وی به نام عادل‌بانو و عادل‌پور در کودکی به مرض دیفتری فوت کردند.

سیمین و دلپر و ترانه و غوغا همگی طبع شعر را از مادر به ارث برده‌اند و هریک جداگانه دیوان اشعاری دارند.[۱۰]فخرعظمی پس از ازدواج با عادل خلعتبری بنا به خواست همسرش، نام خود را به فخرعادل تغییر داد.


فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی

ارغون از سال 1297 وارد کارهای هنری و فرهنگی شد و با همکاری عده‌ای به تأسیس جمعیت نسوان وطنخواه ایران اقدام کرد.[۴]وی از سال 1304 تا 1308 شمسی عضو جمعیت نسوان وطنخواه بود.[۵]

او در همان سال‌ها به تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‌های زمان که ناموس و دارالمعلمات بود اشتغال ورزید و بسیاری از بانوان تحصیلکرده از شاگردان وی بودند.[۵]او سپس در سال 1314 به تأسیس روزنامه‌ای به نام نامۀ بانوان اقدام کرد که چند سالی منتشر شد. به علاوه او در کانون بانوان ایران عضویت داشت و از اعضاء برجسته و فعال این کانون بود.[۴]

روزنامه نامه بانوان پس از چندین شماره به دلایلی همچون ناتوانی مالی، تعطیل شد.[۱۱][۲]

فخرعظمی عضو فعال کانون بانوان بود و در جهت آگاهاندن زن ایرانی سخنرانی‌های مفیدی در انجمن ایراد می‌کرد. او از شهریور 1320 ش به عضویت حزب دمکرات درآمد. وی از جمله کسانی بود که در تأسیس دبیرستان دختران نقش داشت. سال‌ها در دبیرستان‌های ناموس، دارالمعلمات و نوباوگان تهران، زبان فرانسوی تدریس کرد و در استخدام وزارت فرهنگ بود.[۸]

فخرعظمی در محل دارالمعلمات تدریس می کرد و در آنجا همکار عبدالرحمن فرامرزی بود. او مدتی شاگرد عمیدالشعرا از اساتید زمان بود. وی بعد از شهریور 1320 امتیاز روزنامه آزادی خلق را گرفت و دبستان و دبیرستان بانوان را در خیابان شاپور و امیریه تأسیس کرد.[۱۰]

فخرعادل خلعتبری 8 سال قبل از مرگ خود برای دیدار فرزندانش به واشنگتن رفت ولی به علت کسالت ممتد دیگر قادر به بازگشت به وطن خود نشد و در اسفند 1344 درگذشت.[۱۲][۲]بنا به وصیت او پیکرش به وطن بازگردانده شد و در جوار شیخ صدوق در ابن بابویه به خاک سپرده شد.[۴]


اشعار

قطعه زیر از اشعار فخرعادل خلعتبری است:

جهان زن نه همین زلف پرشکن باشد

نه عارض چو گل و غنچه دهن باشد

جمال زن به حقیقت کمال عفت اوست

چنین زنی همه جا شمع انجمن باشد

صبا زقول من این نکته را بپرس از شیخ

چرا ضعیفه در این ملک نام من باشد

اگر ضعیفه منم از چه رو به عهده من

وظیفه پرورش مرد پیلتن باشد

بکوش ای زن و بر تن زعلم جامه بپوش

خوش آنزمان که چنین جامه ات بتن باشد

به چشم فخر، دانش زبسکه شیرین است

همیشه در طلبش همچو کوهکن باشد[۴]

انجمن ادبی دانشوران نیز به همت فخرعظما و همسرش، عادل خلعتبری و با حضور و سخنرانی افرادی چون سعید نفیسی، ملک الشعرا بهار، رشید یاسمی، محمدحسین شهریار و... در خانه آنان برگزار می‌شد که ریاست جلسات با عباس فرات یزدی بود. در این انجمن ابوالقاسم حالت و غلامرضا روحانی نیز شعرهای فکاهی می‌خواندند. فخرعظما نیز در این انجمن سخنرانی می‌کرد و شعر می‌خواند.[۱۳]

فخرعظمی ارغون در سال 1316 به معاونت تعلیمات نسوان وزارت معارف برگزیده شد و یک سال در این سمت فعال بود و شماری از بانوان را در خدمات اداری و آموزشی برگزید. پس از آن به شغل تدریس که حرفه‌ی مورد علاقه‌اش بود بازگشت. برای نخستین بار در دبیرستان پسرانه‌ی پهلوی به تدریس زبان فرانسوی پرداخت و سه سال در این سمت باقی ماند.[۱۴]


منابع

  1. کراچی، روح انگیز (1374). اندیشه نگاران زن در شعر مشروطه. تهران: دانشگاه الزهرا. ص117.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ پیرنیا، منصوره (1374). سالار زنان ایران. واشنگتن: مهر ایران. ص65.
  3. بهبهانی، سیمین (1390). با مادرم همراه: زندگینامه ی خودنوشت. تهران: سخن. ص36.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ خشایار وزیری، فخری قویمی (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. صص118-120.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ کراچی، روح انگیز (1374). اندیشه نگاران زن در شعر مشروطه. تهران: دانشگاه الزهرا. ص117.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ خشایار وزیری، فخری قویمی (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. صص118-120.
  7. پروین، ناصرالدین (1393). فخر عظمی ارغون؛ مادر شاعر و روزنامه‌نگار سیمین بهبهانی. بخارا. مرداد و شهریور 1393. شماره 101. صص139 تا 143.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ کراچی، روح انگیز (1374). اندیشه نگاران زن در شعر مشروطه. تهران: دانشگاه الزهرا. ص117.
  9. پروین، ناصرالدین (1393). فخر عظمی ارغون؛ مادر شاعر و روزنامه‌نگار سیمین بهبهانی. بخارا. مرداد و شهریور 1393. شماره 101. صص139 تا 143 به نقل از صدرهاشمی، محمد (1363). تاریخ جراید و مجلات ایران. ج2. اصفهان: کمال. ردیف 265.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ پیرنیا، منصوره (1374). سالار زنان ایران. واشنگتن: مهر ایران. ص65.
  11. بهبهانی، سیمین (1390). با مادرم همراه: زندگینامه ی خودنوشت. تهران: سخن. ص223.
  12.   بهبهانی، سیمین (1390). با مادرم همراه: زندگینامه ی خودنوشت. تهران: سخن. ص474.
  13. بهبهانی، سیمین (1390). با مادرم همراه: زندگینامه ی خودنوشت. تهران: سخن. صص21-215.
  14. بهبهانی، سیمین (1390). با مادرم همراه: زندگینامه ی خودنوشت. تهران: سخن. ص269.


پیوند به بیرون

  1. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران


نویسنده: هانیه قهرمانی