خانم

از دانشنامه الکترونیکی زنان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۱ توسط Boroujerdi (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ریشه شناسی

خانُم واژه ای دخیل از ترکی است و معنای زنِ بزرگ زاده و شریف، خاتون، کدبانو، بانوی خانه، همسر، زن ؛

ترکی:  xanim, xanumخانم

ارمنی: xanum (< ترکی) عربی: خانُم، هانُم. شاهزاده خانم، زن نجیب زاده (< ترکی)

ساخت واژی و کاربرد

خانم به لحاظ واژی اسم است. این اسم از افزوده شدن پسوند نشانه تأنیث om- به واژه خان ساخته شده است. این پسوند تنها در واژه‌های خانم (مونث خان)، بیگم (مؤنث بیگ) و سلطانُم (مؤنث سلطان) کاربرد داشته است.

خانم پیش از نام خانوادگی زنان و با افزودن کسره اضافه به کار میرود : مانند خانم موسوی . همچنین پس از نام کوچک زنان به کار میرود، مانند: زهرا خانم. البته در برخی گویشها خانم پیش از نام کوچک زنان نیز به کار میرود؛ مانند خانم مریم ( گویش شیرازی به عنوان مثال). همچنین به تنهایی هنگام خطاب به زنان و دختران یا در صحبت کردن از آنان به کار می رود خانم! برویم . درگذشته به عنوان بخشی از نام دختران هم بوده است . مثلا عین السلطنه در خاطراتش نقل میکند که نام یکی از دختران افخم الدوله را مینو خانم گذاشته بودند که به نظر او اسم عجیبی بوده است. این واژه به عنوان صفت هم به کار میرود و معنای آن متین و موقر و بزرگ است. از این واژه صفت خانمانه هم درست شده، مثلا رفتار خانمانه.

معنی

خانم [نُ] (ترکی، اِ) بانو. خاتون. بی بی. جُرَّه. ستی. خدیش. کدبانو. بیگم

لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان درآید چون مهرانگیز خانم.

خانم بزرگ؛ برترین زن خانه. گاهی نوادگان، مادربزرگ را بدین لقب خطاب کنند.

خانم کوچک، بانوچه. دوشیزه

خانم کوچولو؛ لقب گونه ای است که به دختران بدهند.

خانم و خاتون؛ با کمال حرمت. با وقار تمام. چون: مثل خانم و خاتون ها برو اینکار را کن.

ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت‌نامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.

تلفظ

این واژه در فارسی معیار /xānom/ ، در فارسی محاوره ای خانوم /xānum/، و در برخی گویشهای زبان فارسی نظیر لُری /xāne(ɪ)m/ تلفظ میشود.

خانم در اصل، ترکی و تاتاری است و به معنای ملکه من است. منتهی ایرانیان، آن را نیز به نحو دیگری به کار می‌برند و در زبان آنان اکنون معنی بانوی اصلی را می‌دهد. همسران و زنان منسوب به خاندانهای اصیل، به این لقب خوانده می شوند و حتی پسندیده نیست خویشاوندان مرد در خانه، اسم زنان را، گرچه همسر یا خواهر آنان باشند، صدا کنند. و اگر طبق معمول در خانه ای بیش از یک نفر زن باشد (همسران، خواهران، مادر و از این قبیل) به نسبت سن یا قرابت نسبی و غیره می گویند: خانم بزرگ، خانم کوچک، خانم وسطی و القابی مشابه آن. اگر در خانه ای یک نفر زن باشد، شوهر یا پسر، یا سایر افراد منسوب، وی را فقط خانم خطاب می کنند. مستخدمین معمولاً می گویند خانم ما یا خانم به طور مطلق. با وجود این باید گفت که این رسم، درباره زنان اعیان و اشراف جاری است و لغات بسیار دیگری وجود دارد که در بین طبقات پایین تر، زنان خانه با آن نامیده می شوند. [۱]

در اوایل دوره ترکی اسلامی خانم برای همسر خان یا شاهزاده به کار میرفته و سطح ان از بیگم بالاتر بوده است.از زمان تیموریان به بعد مورد استفاده قرار میگرفته،  در متون اسپانیایی روی گنزالس دو کلاویخو در اوایل قرن پانزده در متنی به زبان اسپانیایی زنان تیمور را کانو (cano)  نامیده است. به گفته سر جان شاردون در قرن هفده در دوره صفوی لقب خانم در این دوره برای زنان دربار و اعیان به کار میرفت و مونث خان است.  . در ترکی عثمانی خانم با همین معنا به کار میرفت. اما رفته رفته در فارسی و ترکی معاصر خانم کاربرد عنوان احترام آمیز برای زنان را دارد.(ایرانیکا)


این واژه اصالت معادل شاهزاده یا ملکه بوده و اقوام مغول و ترک آن را به کار میبرده اند

منابع

  1. مهرآبادی، میترا (1379). زن ایرانی به روایت تاریخ نویسان فرنگی. تهران: آفرینش ـ روزگار. صص149-150 به نقل از دلاواله، پیترو (1370). سفرنامه پیترو دلاواله. ترجمه شعاع الدین شفا. تهران: علمی و فرهنگی. صص 95-96.