سه روز به آخر دریا
سه روز به آخر دریا (سفرنامهی همسر عمادالملک به مکه و عتبات) جلد دوم مجموعهی «سفرنامههای قدیمی زنان» است که به کوشش نازیلا ناظمی در سال 1397 چاپ و انتشار یافته است. این کتاب سفرنامه یک شاهزاده خانم قاجاری است که از یکسو نوهی فتحعلی شاه است و از سوی دیگر نوهی نادرشاه افشار. زن نازپروردهای که کمالاتش زبانزد است و به لطف ناصرالدین شاه سر از حرمسرای حکمران طبس در میآورد و سفرش به عربستان و عراق را از همانجا آغاز میکند.
اهمیت سفرنامهها
سفرنامهنویسی در ایران سابقهی طولانی دارد، اما از دوران صفویه یادداشتها و وقایع نویسیها تحت تأثیر سفرنامهنویسان خارجی که به ایران بسیار سفر میکردند، دگرگون شد. برخورد نزدیک با اروپاییانی که برای طراحی و تحقیق در هنر و معماری و بررسی اوضاع و احوال ایرانیان به سفرهای پرمخاطره میرفتند، نگاه نویسندگان و وقایع نگاران و حتی شعرا و دیگر هنرمندان را به سفر تغییر داد و سفرنامهنویسی سنتی رایج شد؛ سنت و عادت مطلوبی که در دوره قاجار به اوج خود رسید و سفرنامهنویسی یا به اصطلاح آن روزگار «روزنامهنویسی»، سبک و شیوه نگارش خاص خود را در ادبیات فارسی به دست آورد.
با فاصله گرفتن از دوران صفویه، سفرنامهها در قالب و موضوع تنوع پیدا کردند: گزارش سفرهای خارجی، سفرهای داخلی، سفر به عتبات عالیات شامل کربلا، نجف، کاظمین و سامرا و بالاخره گزارش سفر حج. البته تعداد گزارشها و سفرنامههای حج و پس از آن عتبات عالیات نسبت به دستههای دیگر خیلی بیشتر است. سفر به حج و عتبات سفری پرزحمت و خطرناک بود که معمولا نزدیک یک سال طول میکشید و آن چه در این سفرنامهها نوشته میشد، دایره المعارفی بود از تجربههای گرانبها برای خوانندگان و مسافران و منبع با ارزشی برای مورخان و جغرافیدانان و جامعهشناسان آینده. به نظر میآید این نویسندگان، با نیازهای مردم به خوبی آشنا بودند و درک درستی از مخاطبان خود داشتند؛ چرا که اغلب آنها بدون آشنایی با فنون ادبی، چنان با مهارت پای در داستانگویی میگذارند و مخاطبان را جذب خود میکنند که باورش دشوار است.
اهمیت سفرنامههای زنان
سفرنامهها تصورات ما را از زنان دوره قاجار تغییر میدهد. اگر باور موجود بر این است که زنان در دوران قاجار از کمترین میزان آزادیهای اجتماعی برخوردار بودند، در شمارش فرزندان خانواده هم به حساب نمیآمدند، سوادآموزی برایشان حرام بود و نمیتوانستند بدون محارم سفر کنند، پژوهشهای انجام شده درباره زندگی زنان و چگونگی حضور آنها در آن دوره، نشان میدهد زنان نه تنها آن قدر جامعه گریز نبودهاند، بلکه برای کسب هویت مستقل با حفظ حرمت و شرافت خود تلاشهای بسیار کردهاند، به گونهای که حتی در جریانهای سیاسی همگام و گاه جلوتر از مردان به پا خاستهاند. شورش زنان در بلوای نان در دورهی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نمونهی روشنی از آگاهی و حضور زنان در جامعه است.
این نوع حرکتها فقط خاص زنان طبقهی متوسط و پایین جامعهی ایران نبود. زنان درباری نیز با تمام محدودیتها قدمهای مثبت و مهمی برای بهبود وضعیت زنان برداشتهاند. بعضی شاهزاده خانمهای قاجار علاوه بر داشتن سواد، با نویسندگی هم آشنایی داشته و آثار ارزشمندی به جای گذاشتهاند. حتی بعضی از این زنان خلاف عرف جامعه، مستقل و بدون همسر راهی سفرهای دور و دراز شدهاند. اینکه زنی بدون محارم سفری یک ساله را آغاز کند و رهبری خدمه و همراهانش را به دست گیرد، موضوعی نبوده که مردان دورهی قاجار با آن به آسانی کنار بیایند. این زنان جسور نه تنها به سفر رفتهاند، بلکه به کاری مهمتر دست زدهاند: روزنامهی سفر يا سفرنامه نوشتهاند. سفرنامههای زنان معمولاً با خاطرهنگاری همراه است. آنان طنازیها، شکوهها، دشمنیها، دلتنگیها، حسرتها و آرزوهای بر باد رفته و یا رازهای پشت دیوارهای حرمسراها را چنان در قالب واژگانی ساده و گاه آمیخته با طنز بیان میکنند که باورش سخت به نظر میرسد. در بیان حوادث سفر نیز چنان دقیقاند که مخاطب گمان میکند لحظه به لحظهی سفر همراهشان بوده است. از همین روست که سفرنامههای زنان قاجار را میتوان منابعی معتبر و کامل برای بررسی شرایط زندگی اجتماعی زنان ایرانی در یکی از تلخترین دوران تاریخ ایران دانست.
سفر شاهزاده خانم
این کتاب نه تنها ماجرای یک سفر زیارتی بلکه داستان زندگی یک زن درباری است. نام او معلوم نیست، چون در تمام کتاب هیچ وقت او را به نام خطاب نمیکنند، اما اصل و نسبش بر اساس متن کتاب چنین است: از سمت پدر دختر شاهزاده مبارک میرزا، نوهی شاهزاده محمود میرزا و نوهی فتحعلی شاه قاجار و از سمت مادر نوه نادرشاه افشار. او زنی است باسواد، آشنا به شعر و ادبیات، هنرمند و ظاهرا زیبا؛ چرا که وقتی آوازهاش به ناصرالدین شاه میرسد در پانزده سالگی به نامزدی شاه در میآید. این نامزدی البته به انجام نمیرسد و آن طور که خودش مینویسد «بغض بزرگان مانع گردیده.» پس از سه سال به هم میخورد و شاهزاده خانم در سن هجده سالگی به دستور ناصرالدین شاه به عقد عمادالملک، حاکم پنجاه و چند سالهی بسیار ثروتمند طبس در میآید. پس از چند سال دشمنیهای زنان دیگر عمادالملک و مرگ دو برادرش و دلتنگیهای شاهزاده خانم او را به عزیمت به مکه و عتبات مصمم میکند. خودش در این باره مینویسد:
«به التماس خدمت سرکار عمادالملک عرض کردم که گر ترحم میکنی، وقت است وقت. چون معزی الیه هم پیر و شکسته شده بودند و نهایت انس را به من داشت و جدایی من خیلی برایشان ناگوار بود، از راه بزرگمنشی و کوچکنوازی که شیوهی ذات حمیده صفات است، نمیخواست دل شکسته را بشکند. در ظاهر اذن مرخص و در باطن به توسط تمام مردم ممانعت میفرمود ولی ابدأ از شدت دلتنگی گوش به حرف ناصحین نمیتوانستم کرد.»
سرانجام شاهزاده خانم اذن سفر از همسر میگیرد و با تعداد اندکی همراه، در ۲۱ شعبان ۱۳۰۳ هجری قمری (۴ خرداد ۱۲۶۵) طبس را برای یک سال به قصد عتبات و سپس مکه ترک میکند. از همان آغاز سفرنامه راوی زنی باسواد و نکتهسنج و تیزبین است که تمایلی به زیادهگویی ندارد.
زائران آن روزگار از دو راه میتوانستند به حجاز برسند، دریا و جبل. برای عزیمت از طریق کشتی، زائران پس از رسیدن به بغداد یا موصل یا سامرا با کشتیهای کوچک خود را به بصره میرساندند. سپس با کشتی بزرگتر وارد خلیج فارس میشدند. برخی از کشتیها که از خط ساحلی حرکت میکردند، توقفی در بوشهر داشتند، پس از آن وارد اقیانوس هند میشدند و با دور زدن شبه جزیرهی عربستان و عبور از تنگهی بابالمندب خود را به بندر جده میرساندند. بار دیگر سوار بر کجاوه میشدند و به مکه و مدينه میرفتند.
مسیر جبل از کوفه در جنوب عراق آغاز میشد و از نجد میگذشت. این مسیر که در متون تاریخی به «راه زبیده» یا «درب زبیده» نیز نامیده شده، کوتاه تر اما پرخطر بود و زائران با مشکلاتی مانند کم آبی، گرما و ناامنی های برآمده از غارتگری اعراب بدوی ساکن در میان راه روبه رو می شدند. این مسیرها که گذشتن از آنها حتی برای مردان قوی بنیه هم سخت و طاقتفرسا بود، همان خط سیری بود که شاهزاده خانم و همراهانش بایست از آن عبور میکردند. بنابراین سفرنامهی شاهزاده خانم با ورود زائران به کشتی و سپس در راه بازگشت که از مسیر جبل اتفاق میافتد، رنگ و بویی دیگر پیدا میکند. ازدحام مسافران و به گل نشستنهای مکرر کشتی و بدتر از همه مرگ و میر زائران و انداختن اجساد به دریا تا حملهی راهزنان به کاروان در راه جبل، چنان دقیق و شفاف توسط شاهزاده خانم توصیف شده که میتوان تمام آن وقایع را بسیار واضح در ذهن مجسم کرد. استفادهی درست و به موقع مؤلف از شعر، ضربالمثل و طنز و ذکر وقایع تاریخی با نثری ساده و روان را باید از جمله دلایل جذابیت سفرنامه دانست.
ویژگیهای سفرنامه
در آخرین صفحهی سفرنامه، یادداشتی به قلم ابوالقاسم عمادالممالک پسر محمدباقر عمادالملک، همسر شاهزاده خانم به تاریخ ۱۳۱۷ هجری وجود دارد که در آن تصریح میکند این سفرنامه، روزنامهی سفر حاجیه شاهزاده خانم به مکه معظمه است که به قلم خود شاهزاده خانم نوشته شده است. از سویی در انتهای سفرنامه آمده که این نسخه به دستور شاهزاده خانم توسط میرزا محمدعلی الموسوی به تاریخ ذی قعده ۱۳۱۷ هجری قلمی شده است. با توجه به تأكید شاهزاده خانم در برخی صفحههای سفرنامه و دستخط ابوالقاسم عمادالممالک مشخص است که اصل سفرنامه توسط شاهزاده خانم و در طول سفر نوشته شده اما بنا به دلایلی در سال ۱۳۱۷ هجری، چند سال پس از درگذشت همسر شاهزاده خانم، کاتبی به نام میرزا محمدعلی موسوی، نسخه اولیه را به دستور شاهزاده خانم رونویسی میکند. بنابراین باید توجه کرد تاریخ آغاز سفر ۱۳۰۳ هجری و تاریخ پایان آن یک سال بعد در ۱۳۰۴ هجری است و رونویسی از متن اصلی در ۱۳۱۷ هجری اتفاق افتاده است.
یکی از ویژگیهای سفرنامهی شاهزاده خانم حاشیهنویسیهایی است که با توجه به شباهت خط، بایست توسط ابوالقاسم عماد الممالک، پسر همسر شاهزاده، نوشته شده باشد و بنابراین اهمیت بسیاری دارد. در این حاشیهها اطلاعات بسیار کامل و دقیقی دربارهی شهرهای نام برده در متن آمده که نه تنها ارزش این سفرنامه را چند برابر میکند، بلکه منبع و مأخذ مفیدی برای آشنایی با موقعیت و تاریخ و اسامی قدیمی شهرهایی است که در مسیر این سفر قرار گرفتهاند. به دلیل اهمیت این حاشیهها، محل ارجاع آنها با اعدادی مجزا از اعداد پانویس در متن و داخل پرانتز مشخص شده و توضیحات در انتهای کتاب آورده شده است.
روش تصحیح
سفرنامهی پیش رو یکی از اولین سفرنامههای زنان قاجاری است که متن آن موجود است. تا این زمان در فهرست سفرنامههای زنان دورهی قاجار یک سفرنامهی دیگر متعلق به شاهزاده مهرماه خانم، دختر فرهادمیرزا و ملقب به عصمتالسلطنه به تاریخ ۱۲۵۸ قمری وجود دارد که تاریخش به پیش از این سفرنامه باز میگردد. بنابراین سفرنامهی شاهزاده خانم از لحاظ قدمت در مرتبهی دوم قرار دارد.
این کتاب بر اساس نسخهی خطی سفرنامهی شاهزاده خانم به شماره ی ۱۸۴۲۲ با عنوان «روزنامهی سفر مکه» موجود در بخش نسخ خطی کتابخانهی ملی ایران استنساخ، تصحیح و در چهار فصل تنظیم شده است. چون نام «روزنامهی سفر مکه» عنوانی تکراری و مورد استفادهی بسیاری از سفرنامههایی از این دست بوده است، «سه روز به آخر دریا» برای کتاب برگزیده شده است. این سفرنامه پیش از این تصحیح و منتشر نشده است، بنابراین نویسنده در تصحیح به متن اصلی وفادار مانده و جز افزودن سجاوندیهای ضروری و نشانهگذاریهای لازم هیچ تغییری در کتاب نداده است. تمام نکتههای ضروری در پی نوشت توضیح داده شدهاند و برای آشنایی خوانندگان با واژگان و اصطلاحاتی که امروزه از یاد رفتهاند و یا کمتر استفاده میشوند، این واژگان را با توضیح کامل به همراه اعلام و فهرست نامها انتهای کتاب آورده شده است.[۱]
فهرست مطالب کتاب
نسبنامه و اذن حضرت والا
فصل اول: بیتماشا نبود
فصل دوم: قطعهای از جهنم
فصل سوم: عمارت روی ناف حوا است
فصل چهارم: نه صدای شتری و نه تعالِ عربی
حاشیۀ ابوالقاسم عمادالممالک بر سفرنامۀ شاهزاده خانم[۱]
منابع
- ↑ ناظمی، نازیلا (1397). سه روز به آخر دریا. تهران: اطراف.
تلخیص و تدوین: حکمت بروجردی