ستی
ستی در زبان فارسی به معنی خانم و بانو و خاتون است. این واژه در آذربایجان بیش از نواحی دیگر ایران رواج داشته است.
ریشه شناسی
برخی ستی را مخفف واژه عربی سیدتی به معنای بانوی من میدانند. اما برخی نیز آن را برگرفته از واژه سنسکریت
سانسكريت از ريشه «ست» به معنی خالص و بیآلايش[۱] كه در زبان هندی و اردو، هم به صورت صفت و هم به شكل اسم به كار میرود. اين واژه به شكل وصـفی در معانی زن عفيف و با تقوی[۲] پاكدامن، وفادار، پارسا، نیكوكار و صالحه[۳] و در حالت اسمی در مفهوم زن هندو كه خود را با جسد شوهر میسـوزاند، استعمال میشود[۲] به علاوه خود اين رسم را نيز ستی مینامند.[۴]
ستّ به معنای بانو، واژه دیگری است که اعراب آن را به عنوان لقبی برای زنان فرمانروا به کار میبردند. ستّالملک (تولد به سال 359) یکی از ملکههای سلسله فاطمیان مصر بود.[۵]ستّ از قرار معلوم لقبی بود که برای زنان صاحب نبوغ و استعداد ویژه به کار میرفته است. زرکلی در کتاب الاعلام خود چند نفر از این ستّها را که در علوم دینی استاد بودند، برمیشمارد.[۶]ستّ القضات (رئیس قاضیان) مُسندهای (استاد حدیث) بود که در قرن چهاردهم در دمشق میزیست. او علوم دینی را در دمشق فراگرفت و رسالات چندی در فقه به نگارش درآورد. همچنین ستّالعرب و ستّالعجم از اساتید مشهور فقه در قرن چهاردهم بودند.[۵]
برخی زنان ایرانی
در برخی از تواریخ نام یکی از دو دختر سلطان سنجر (ستی خاتون) یا (امیر ستی) ثبت شده است.
در نزهة المجالس که به سال 689 ه.ق تألیف شده، یک رباعی از زنی شاعر به نام دختر ستی، آمده است.
خواهر طالب آملی (از شعرای نیمه نخست قرن یازدهم) ستی خانم و ستی النساء نام داشته است.[۷]
ستی زرین از زنان آوازخوان و نوازنده نیمه اول قرن پنجم هجری بود که در دربار سلطان مسعود غزنوی تقرب و نفوذ داشت و پیغام سلطان را به سرای ها می برد.
ستی فاطمه خاتون همسر امیرجلال الدین چقماق شامی (حاکم یزد در زمان شاهرخ تیموری) و از زنان فاضل عصر خود بود که در احداث مسجد امیر چقماق با همسرش همکاری داشت. مدفن وی در یزد می باشد.
ستی فاطمه از زنان صالحه اوایل قرن سوم هجری، از فرزندان امام موسی بن جعفر علیه السلام که بنای صحن و بقعه وی به دوره صفویه باز می گردد.
ستّ کریمه از زنان عابد و شایسته قرن ششم هجری نوه دختری اسماعیل بن محمد قرشی طلحی اصفهانی از حافظان قرآن کریم بود. جنید شیرازی در شرح حال مولانا معین الدین احمد بن ابی الخیر از این زن یاد می کند و می نویسد که در بقعه او جمعی کثیر از علمای ربانی و عرفای راستگو و زنان شایسته و عابد مدفونند که از جمله آنها ستّ کریمه است.
منابع
- ↑ جعفری، یونس (1376). ارمغان ادبی. تهران: انتشارات ادبی و تاریخی موقوفات دکتر افشار یزدی. ص285.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ سروش، سیدنصرالله؛ شهریار نقوی، سیدحیدر (1373). فرهنگ اردو - فارسی. اصفهان: انتشارات دانشگاه. ص343.
- ↑ دهلوی، سید احمد (1977). فرهنگ آصفیه. ج3. لاهور: مرکز اردو و بورد گلبرگ. ص34.
- ↑ دانشنامه ادب فارسی (1380). به سرپرستی حسن انوشته. ج2. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص1357.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ مرنیسی، فاطمه (1393). ملکههای فراموش شده در سرزمینهای خلافت اسلامی. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص21.
- ↑ مرنیسی، فاطمه (1393). ملکههای فراموش شده در سرزمینهای خلافت اسلامی. ترجمه حسن اسدی. تهران: مولی. ص21 به نقل از خیرالدین الزرکلی (1983). الاعلام، قاموس اشعر الرجال و الانساء من العرب و المستعربین و الامستشرقین. 8 جلد. بیروت: دارالعلم الامالین. نک به مدخل ست.
- ↑ محرابی، معین الدین (1382). مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعی سرا. تهران: توس. صص21-26.
نویسنده: حکمت بروجردی