بیبی خانم استرآبادی (وزیراف)
بی بی خانم متولد 1274ق(1858/59 م) فرزند محمدباقرخان «سرکرده سواره استرآبادی» مادرش «صبیه مرحوم آخوند ملاکاظم مجتهد مازندرانی» خدمتگزار شکوه السلطنه مادر مظفرالدین شاه، اجداد پدری اش «کربلایی باقرخان، قوللر آقاسی خاقان خلد آشیان» و حمزه خان بود. استرآبادی، بی بی خانم(1372). معایب الرجال: در پاسخ به تادیب النسوان/ ویراستار افسانه نجمآبادی، سوئد: نشر باران، ص4-5. مادربزرگش خدیجه ملاباجی ناصرالدین شاه، دختری باسواد و باشخصیت که در دربار زندگی می کرد. درستکار و بخشنده بود. همسرش محمدباقر خان سرکرده ایل انزان مازندران بود که در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به مازندران از خود دلاوری نشان داده و شیری را که به شاه حمله کرده بود، کشته بود. از این رو لقب شیرکُش گرفته بود، در رکابش به تهران آمده و شغل ایشیک آقاسی باشی دربار به او تفویض شده بود. در تهران دلباخته ملاباجی خدیجه شد و از شاه اجازه ازدواج خواست و موافقت شاه را به دست آورد. این دو بعد از ازدواج به مازندران رفتند. ملاح، نرجس مهرانگیز(1385). از زنان پیشگام ایرانی، افضل وزیری دختر بی بی خانم استرآبادی، تهران: شیرازه، ص15.
بی بی خانم همسر یکی از مهاجران قفقاز به نام موسی خان وزیری بود. موسی خان، به خاطر تسلطش به زبان و ادبیات فارسی، در قزاقخانه علاوه بر سپاهیگری به تدریس فارسی هم اشتغال داشت. او درجات نظام را یکی بعد از دیگری گذراند و به میرپنجی رسید. صدای رسایش از صفات مشخصه او بود. مردی درست و مهربان و ملایم بود. به خاطر همین صفات، توأم با دلاوریش، نزد دوستانش به موسی پیغمبر معروف شده بود. ملاح، نرجس مهرانگیز(1385). از زنان پیشگام ایرانی، افضل وزیری دختر بی بی خانم استرآبادی، تهران: شیرازه، ص17. حاصل این ازدواج هفت فرزند به نام های: مولود، علینقی، فتحعلی، حسنعلی، خدیجه، علیرضا وعلی اصغر بود. بی بی خانم که مادرش ملاباجی حرم ناصر الدین شاه و بعد مظفرالدین شاه بود، در دربار این دو بزرگ شده، سواد آموخت. وی مشروطه خواه بود و مقالاتی نیز علیه تبعیض بین زن و مرد می نوشت و همزمان با سال های مشروطه خواهی اولین مدرسه دخترانه را در تهران باز کرد. ملاح، نرجس مهرانگیز(1385). از زنان پیشگام ایرانی، افضل وزیری دختر بی بی خانم استرآبادی، تهران: شیرازه، ص 13-14. بی بی در عصر خود نوآور بود. او پایۀ تربیتی جدیدی را برای هفت فرزندش، که یکی بعد از دیگری قدم به عرصه وجود گذاشتند، ریخت. خانه او مجمع افراد تحصیلکرده و هنردوست بود. برادر بی بی، دکتر حسینعلی خان پزشک مظفر الدین شاه بود. دایی بی بی آقا شیخ اسدالله مجتهد بود. پسرخاله او پسر میرزا خوش نویس باشی دربار بود که بعد از فوت پدر جانشین او شده بود. همه این گروه فاضل، خوش مشرب و آموزگاران خوبی برای بچه های بی بی بودند. بی بی در خانه حکومت می کرد. او طالب حقوق مساوی برای زن و مرد بود. ملاح، نرجس مهرانگیز(1385). از زنان پیشگام ایرانی، افضل وزیری دختر بی بی خانم استرآبادی، تهران: شیرازه، ص18. اعتقاد وی بر این بود که باید پسر و دختر یکسان آموزش علم را ببینند و کسب معرفت کنند و در این راه خاموش نمی نشست. در رساله مستدلی تحت عنوان معایب الرجال که جوابی به رساله ای تحت عنوان تأدیب النسوان بود نوشت که مردان با دور نگاهداشتن زن از سواد و علم و معرفت به او ظلم می کنند و مردان را شدیداً به باد انتقاد گرفت و گفت آنها هستند که سبب ناآگاهی های زنانند. وی در سال 1324 قمری با شروع اعلام مشروطه توسط دولت در خانه شخصی خود به فکر بازکردن مدرسه دخترانه افتاد ولی تا به حال مدرسه ندیده بود و طرز کلاس بندی کلاس های درس را نمی دانست. سرانجام در همان سال مشروطه یعنی 1324 دبستان دوشیزگان را افتتاح کرد. این مدرسه که سه کلاس داشت و معلم یک کلاس خود بی بی خانم و دو کلاس دیگر را یکی خواهرش و دیگری دخترش خدیجه افضل وزیری با جمعا بیست شاگرد اداره می کردند. ملاح، نرجس مهرانگیز(1385). از زنان پیشگام ایرانی، افضل وزیری دختر بی بی خانم استرآبادی، تهران: شیرازه، ص24-26.