آجیل مشکلگشا
آجیل مشکلگشا آجیلی است شامل هفت نوع خشکبار که زنان برای برآورده شدن حاجت در امور مختلف از جمله بختگشایی نذر میکنند.
انواع
این آجیل که به صورت نذر در میان ایرانیان کاربرد زیادی دارد بر گرفته از رسوم زرتشتیان و ایران باستان بوده و احتمالا ریشه در آیینی زرتشتی دارد که در آن خشکبار مخصوص لرک گهنبار که مخلوطی از بادام، گردو، سنجد، خرما، کشمش، برگه هلو و انجیر است را نذر و بخشش میکنند.[۱]
این آجیل شامل هفت نوع خشکبار، شیرین و به صورت مغز است. هفت نوع آجیل معمولاً عبارت است از پسته، بادام، فندق، توت خشک، کشک، نخودچی به همراه نقل. البته این ترکیب در نواحی مختلف متفاوت است. و گاه با کم شدن یکی دو نوع، گردو و انجیر، بادام زمینی، کشمش، خرما، قیسی، نیز بدان افزوده میشود[۲].
پیشتر که در مغازه ها آجیلها با پوست عرضه میشد، میبایست پس از خریداری آجیل زنان به همراه فرد صاحب حاجت، آجیل را مغز کرده و پاک کنند. در زمان پاک کردن از سخن بیهوده پرهیز کرده و ذکر میگفتند و برای گشوده شدن بخت دختر مورد نظر دعا میکردند. سپس آن را به بستههای کوچک تقسیم کرده و به افراد مختلف میدادند یا مشتی درون دست هر کس میگذاشتند.
آیین
ظاهرا این آیین در نواحی مختلف به گونه های متفاوتی اجرا میشده است. بنا بر یک قول برای اجابت دعا و یا دفع بلا، آجیل مشکلگشا خریده داستان آن را ماهی یکبار تا هفت مرتبه بازگو میکنند. در روز جمعه، در کنج دستمالی یک سکه دو شاهی (یک دهم ریال) می گذارند و گره می زنند و بی آنکه سخنی بگویند آن را به آجیل فروش می دهند. آجیل فروش موضوع را درمی یابد و این میوه ها را می دهد: از یک سو پسته، بادام، فندق، نخودچی، از سوی دیگر کشمش، خرما، قیسی، از هرکدام از اینها قبلاً هفت عدد برمی دارند و بر هر کدام هفت بار صلوات خوانده و می دمند و آنگاه همه را بین هفت تن تقسیم می کنند که آنان نیز باید هرکدام هفت بار صلوات بخوانند. تمام این آجیل ها را باید قبلاً پوست کند و به صورت مغز درآورد (مغز بادام، پسته، فندق و ...).[۳]
بنا بر قولی دیگر مادر یا نزدیکان زنانه دختر پولی برداشته و به دکانی آجیل فروشی، که رو به قبله بود، می رفت و پول را به آجیل فروش می داد و از او درخواست آجیل مشکل گشا میکرد. آجیل فروش پول را می گرفت و هفت نوع آجیل که عبارت بود از کشمش سبز، توت خشکه، پسته، بادام، فندق، شکر پنیر، مغز گردو به او میداد و برای حل مشکل او دعا میکرد. آن زن به خانه می آمد و دختر دم بخت و چند زن دیگر را دور هم می نشاند و مشغول شکستن پسته و فندق و درآوردن هسته خرما و پاک کردن نخودچی و گرفتن دم کشمش سبز می شدند و همین طور که مشغول پاک کردن آجیل بودند، پیرزنی که رو به قبله نشسته بود، داستان آجیل مشکل گشا را می گفت و حاضرین سرتا پا گوش می شدند.[۴]
منابع
- ↑ حیدری، ملیکا (1394). یَشت و خشت: آیین های زرتشتیان یزد. تهران: سازمان انتشارات فروهر. صص49-50.
- ↑ شکورزاده، ابراهیم (1363). عقاید و رسوم مردم خراسان. تهران: سروش. صص67-68.
- ↑ ماسه، هانری (1391). معتقدات و آداب ایرانی (از عصر صفویه تا دوره پهلوی). مترجم مهدی روشنضمیر. تهران: شفیعی. ص483
- ↑ سعدوندیان، سیروس (1380). خاطرات مونس الدوله. تهران: زرین. صص109-115.