تنبان

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرونده:تنبان.jpg
دختران قاجار با پوشش تنبان

تنبان/tonbān/ یا /tombān/ که توبان نیز گفته می شود نوعی جامه است که از کمر تا مچ پا را می پوشاند. گونه ای از پاجامه و شلوار .

ریشه شناسی

از فارسی باستان/tanupānā/ تَنبان، محافظ تن، مرکب از ـtanu به معنای تن و ـpānā به معنای پاییدن، نگه داشتن، محافظت کردن[۱]. این واژه از ایرانی در ترکی عثمانی duman دخیل شده است.[۱]

تعریف

پوشش پایین­ تنه که زنان بدون دامن یا با دامن می پوشیدند. [۲]طول تنبان و گشادی آن بر حسب منطقه جغرافیای و زمان دائما در حال تغییر بوده است.

انواع

تنبان نوعی شلوار گشاد بود که در بالا با کش یا بند بسته می شد و از پوشش­های مشترک زنان و مردان به شمار می آید.[۳] در زمان قاجار تنبان به نوعی دامن شلواری اطلاق می شد که معمولا جنس آن از زری، مخمل، ترمه، تافته یا تور نقده دوزی شده و آستر دار بود. برای تهیه آن پارچه ­ای به پهنای سه وجب و به در ازای چهار ذرع را آستر دوزی کرده و از قسمت بالا لیفه می­ گذاشتند و بند تنبان را که نوار باریک، بلند و ابریشمی بود از آن می­گذراندند. هنگامی که بند تنبان را می­کشیدند چین دار می­شد.[۴] گاهی برای این که پفدار بایستد فنرهایی زیر آستر آن می گذاشتند و یا زیر تنبانهای آهار زده یا پنبه دوزی شده می­پوشیدند. به این ترتیب تنبان، دایره ­ای به شعاع حدود نیم متر دور خانمها تشکیل می­داد.[۵] دور لبه تنبان را نیز با یراق و زنجیرهای پهن تزیین می­کردند.[۴] [۶]بلندی تنبان و شلیته بستگی به سن و طبقه اجتماعی و منطقه متفاوت بود.[۷] تنبان جوانها تا زانو می­رسید و اگر از زانو پایین تر می­آمد نشانه پیری یا ساده بودن فرد بود. به علاوه کارگران و زنان عادی تنبانی بلندتر می پوشیدند. دیولافوآ در سفرنامه خود می­نویسد: «هرچه از تهران به سمت جنوب ایران برویم بلندی تنبانها بیشتر می­شود.»[۵]

زنان معمولا در خانه شلیته و تنبان می­پوشیدند. نوع دیگری تنبان در دوران قاجار توسط یک تاجر فرانسوی بنام مسیو پیلو به ایران آمدکه تنگ و چسبان بود و به آن «تنکه تنبان» می گفتند. این شلوارها بلند بود و تا روی مچ پا می­ رسید.[۴]

منابع


  1. ۱٫۰ ۱٫۱ حسن دوست، محمد (1383). فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
  2. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت نامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت نامه دهخدا.
  3. نگار زن: تاریخ مصور لباس زن در ایران (1352). تهران: انجمن بین‌المللی زنان در ایران.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه ها و فرهنگ عامه.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ دیولافوآ، ژان (1385). ایران کلده شوش. ترجمه علی محمد فره وشی. تهران: دانشگاه تهران
  6. وزیری، سعید (1385). خاتون معارف ایران. ورامین: واج.
  7. غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزارسال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند .


نویسنده: حکمت بروجردی