آجیل مشکل‌گشا

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آجیل مشکل‌گشا آجیلی است شامل هفت نوع خشکبار که زنان برای برآورده شدن حاجت در امور مختلف از جمله بخت‌گشایی نذر میکنند.

انواع

این آجیل به صورت نذر در میان ایرانیان زیاد کاربرد دارد و بر گرفته از رسوم زرتشتیان و ایران باستان بوده و شامل هفت قلم، شیرین و به صورت مغز است. هفت قلم آجیل معمولاً عبارت است از پسته، بادام، فندق، توت خشک، کشکش، نخودچی به همراه نقل. البته این ترکیب در نواحی مختلف متفاوت است و گاه با کم شدن یکی دو نوع، گردو و انجیر یا بادام زمینی نیز بدان افزوده می‌شود. رسم چنان بود که پس از خریداری آجیل که معمولاً با پوست و پاک نکرده بود زنان به همراه دختر دم‌بخت، آجیل را مغز کرده و پاک می‌کردند و در زمان پاک کردن از سخن بیهوده پرهیز کرده و ذکر می‌گفتند و برای گشوده شدن بخت دختر مورد نظر دعا می‌کردند. سپس آن را به بسته‌های کوچک تقسیم کرده و بین افراد مختلف تقسیم می‌کردند یا در کوچه به هر کسی مشتی می‌دادند.

آیین

برای اجابت دعا و یا دفع بلا، باید آجیل مشکل‌گشا خرید و داستان آنها را ماهی یکبار تا هفت بار بازگو کرد. ماه نخست، یک روز جمعه، در کنج دستمالی یک سکه دو شاهی (یک دهم ریال) می گذارند و گره می زنند و آن را به آجیل فروش می دهند، بی آنکه سخنی گویند. آجیل فروش موضوع را درمی یابد و این میوه ها را می دهد:از یک سو پسته، بادام، فندق، نخودچی، تخم خربزه و تخم کدو، از سوی دیگر کشمش، خرما، قیسی و زردآلوی خشک، از هرکدام از اینها قبلاً هفت عدد برمی دارند و بر هر کدام هفت بار صلوات خوانده و می دمند و آنگاه همه را بین هفت تن تقسیم می کنند که آنان نیز باید هرکدام هفت بار صلوات بخوانند. تمام این آجیل ها را باید قبلاً پوست کند و به صورت مغز درآورد (مغز بادام، پسته، فندق و ...).[۱]

مادر یا نزدیکان زنانه دختر پولی برمی داشت و در یک دکان آجیل فروشی، که رو به قبله بود، می رفت و پول را توی دست آجیل فروش می گذارد و می گفت آجیل مشکل گشا بده. آجیل فروش کیسه یا دستمال آن زن را می گرفت و هفت قلم آجیل توی آن می ریخت که عبارت بود از کشمش سبز، توت خشکه، پسته، بادام، فندق، شکر پنیر، مغز گردو. وقتی اینها را به دست آن زن می داد، می گفت خدا مشکل از کارت بگشاد. آن زن به خانه می آمد و دختر دم بخت و چند زن دیگر را دور هم می نشاند و مشغول شکستن پسته و فندق و درآوردن هسته خرما و پاک کردن نخودچی و گرفتن دم کشمش سبز می شدند و همین طور که مشغول پاک کردن آجیل بودند، پیرزنی که رو به قبله نشسته بود، داستان آجیل مشکل گشا را می گفت و حاضرین سرتا پا گوش می شدند.[۲]

منابع

  1. ماسه، هانری (1391). معتقدات و آداب ایرانی (از عصر صفویه تا دوره پهلوی). مترجم مهدی روشن‌ضمیر. تهران: شفیعی. ص483
  2. سعدوندیان، سیروس (1380). خاطرات مونس الدوله. تهران: زرین. صص109-115.

پیوند به بیرون