خانم فردا کوچ است
«خانم فردا کوچ است» جلد سوم از مجموعهی «سفرنامههای قدیمی زنان»، شرح سفر سکینه سلطان ملقب به وقارالدوله از همسران ناصرالدین شاه، به مکه و عتبات است. وقارالدوله سفرش را چهار سال بعد از کشته شدن شاه و زمانی که به همسری معتصمالملک درآمده، شروع میکند ولی همچنان در این سفر به یاد ناصرالدینشاه است و خاطراتی از او ذکر میکند. جذابیت سفرنامههای زنان در این است که در کنار اتفاقات سفر، ریزهکاریها و روزمرگیها را هم ثبت کردهاند و این روایت جزئیات است که برای خواننده تصویر روشنتری از آن دورهی زمانی را نشان میدهد. در این سفرنامهها متن به زبان شفاهی نزدیکتر میشود و صراحت و جسارت زنان راوی، وجوه نادیدهای از آن دورهی تاریخی را به ما نشان میدهد.[۱]
خانم! فردا کوچ است" اثری است به تحقیق "رسول جعفریان" و "کیانوش کیائی" از سفرنامه ی "سکینه سلطان وقارالدوله" که "زهرا صالحی زاده" کار ویرایش و تدوین آن را به عهده داشته است. "سکینه سلطان وقارالدوله" یکی از همسران سابق "ناصرالدین شاه" بود که بعد از کشته شدن شاه، به همسری "معتصم الملک" در آمد. "خانم! فردا کوچ است" شرح سفر "سکینه سلطان وقارالدوله" به مکه مکرمه و عتبات عالیات است که چهار سال بعد از کشته شدن شاه آن را شروع کرده ولی همچنان از یاد "ناصرالدین شاه" غافل نبوده و در شرح سفر، خاطراتی از وی ذکر می کند.
"خانم! فردا کوچ است" در دوره ای به نگارش درآمده که معروف به عصر ناصری است و در آن نوشته های بانوان بیشتر به شکل سفرنامه های منثور به چشم می خورد. این سفرنامه از سبک و سیاقی ساده و روان برخوردار بوده و زبان نگارش آن بسیار به زبان امروز نزدیک است. جملات کوتاه و بدون تکلف اند و بیشتر به زبان محاوره ای گرایش دارند تا نثر منشیانه ی رایج در آن زمان. "سکینه سلطان وقارالدوله" زنی تیزبین است که وقایع بسیاری را از نظر گذرانده و در سفرنامه ی "خانم! فردا کوچ است" به نگارش درآورده است؛ مسائل متنوعی همچون توجه به جغرافیای منطقه، تاریخ، سنت، آیین و مذهب مکان مورد نظر، آداب و رسوم و عادات فرهنگی مردم آن جا و ده ها نکته ی ریز و درشت دیگر که خواننده را در جایگاه مسافر قرار داده و به او این امکان را می دهد که به یک دوره ی تاریخی دیگر سفر کرده و رویدادها را از دریچه ی نگاه "سکینه سلطان وقارالدوله" ببیند.
سفرنامهای که پیش روی شماست، یکی از دو سفرنامهی سکینهسلطان ملقب به وقارالدوله است. یکی از دو سفرنامه ی سکینه سلطان ملقب به وقارالدوله است. این سفرنامه در دوره ی ناصری نوشته شده و در دسته ی دوم تقسیم بندی دکتر افشار از نوشته های بانوان قرار می گیرد. هر دو سفرنامه ی وقارالدوله توسط راقم سطور، تصحیح، پژوهش و منتشر شده است. سفرنامههایی ماندگار با نثری ساده و روان و بسیار نزدیک به سبک و سیاق نگارش امروزی. هیچ گونه پیچیدگی در ساخت و بافت عبارتهای کتاب پیش رو دیده نمیشود و با نثرهای منشیانهی رایج در زمان نگارنده تفاوت اساسی دارد. جملههایش ساده، کوتاه و صادقانه است و به زبان گفتار و محاورهای گرایش دارد. تجزیه و تحلیل، سبکشناسی، توجه به اماکن جغرافیایی و تاریخی مذهبی، توجه به آداب و رسوم و مسائل فرهنگی مردم مناطق مختلف، وضعیت راهها و حمل و نقل، داد و ستد، نوع غذا و معیشت مردم، خلعت دادن مهتران به کهتران و دهها نکتهی دیگر را میتوان در سطرسطر این سفرنامه دریافت؛ به گونهای که گویی سفرنامه آینهای است از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دورهی قاجار و اطلاعات فراوانی از جغرافیا، تاریخ و فرهنگ مردم ایران، عراق و سوریهی کنونی را میتوان از میان سطور آن بیرون کشید.[۲]
مصحح کتاب ویژگی این سفرنامه را در این میداند که دارای جنبههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، دینی و ادبی است، او برای ویژگیهای سبک ادبی اثر حدود بیست مورد را با توضیحات بررسی کرده است. کتاب دارای زیرنویس های مفید برای درک و شناخت بیشتر خوانندگان از شخصیتها و آبادی های سفرنامه میباشد.
در انتهای کتاب فهرست هایی مختص اشخاص، مکان ها، اصطلاحات زمان و مکانهای مقدس را به انضمام کتابنامه آورده است. [۳]
وقارالدوله سفرنامه را روزانه و منزل به منزل نوشته است و اگرچه به وقایع خیلی مفصل و مشروح نپرداخته ولی در نوع خود بی نظیر است چرا که یک زن نوشته، کاری که در آن مقطع زمانی به ندرت اتفاق افتاده و دوم اینکه مطالب جالب خصوصاً آداب و رسوم از جمله برخوردها، تعارفات و پیشکشها را که بیشتر مشغولیات زنانه است به خوبی بیان کرده است.
آغاز سفر حج وقارالدوله سه شنبه ۲۶ جمادی الاولی سال ۱۳۱۷ق. و آخرین روزی که در بازگشت تاریخ گزاری کرده سه شنبه ۵ ذی حجه سال ۱۳۱۸ق. است. اما روز بعد از آن، یعنی ششم ذی حجه هم یادداشتی به مناسبت ورود چند تن از خانمها برای بازدیدش نوشته است: «وجیهالسلطنه و حضرت علیه دلبر خانم و حضرت علیه حاجیه دلپسند خانم تشریف آوردند.
ختم کتاب را به قدوم شریف این خواتین عظام قرار دادیم که یوم چهارشنبه ششم ذی حجّه یوم تشریف فرمای این خانمها و ختم کتاب بعونالله تعالی به تاریخ هزار وسیصد وهجده هجری تمام این سفرنامه این بیچارۀ پرگناه روسیاه خداوند قسمت من هم بکند»