تفاوت میان نسخه‌های «آزرمیدخت»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۴: سطر ۴:


===زندگی‌نامه===
===زندگی‌نامه===
آزرمیدخت یا آذرمیدخت به معنی دختر همیشه جوان، دختر خسرو پرویز (590-628 م.) پادشاه ساسانی و خواهر [[پوراندخت]] بود.<ref name=":1">رامتین، ایرج (1390). ''پرتو ایزدی بانو: جایگاه و مقام زن در ایران باستان''. تهران: آیین تربیت. ص86.</ref> پس از فوت خواهرش، در جریان هرج و مرجی که بر کشور و دربار ایران حاکم بود، توسط بزرگان کشور به پادشاهی رسید. امّا پادشاهی او چهار ماه بیشتر طول نکشید. آزرمیدخت در دوران کوتاه سلطنت خود پی­گیر و دنباله­‌روی کارها و سیاست‌های خواهرش پوراندخت و محبوب مردم ایران بود. وی برای خود وزیری انتخاب نکرد و با مردم به عدل و داد رفتار می‌کرد.<ref name=":0">اوچوک، بحریه (1374). ''زنان فرمانروا''. مترجم امامی، محمدتقی. تهران: کورش.</ref>
آزرمیدخت یا آذرمیدخت به معنی دختر همیشه جوان، دختر خسرو پرویز (590-628 م.) پادشاه ساسانی و خواهر [[پوراندخت]] بود.<ref name=":1">رامتین، ایرج (1390). ''پرتو ایزدی بانو: جایگاه و مقام زن در ایران باستان''. تهران: آیین تربیت. ص86.</ref> پس از فوت خواهرش، در جریان هرج و مرجی که بر کشور و دربار ایران حاکم بود، توسط بزرگان کشور به پادشاهی رسید. امّا پادشاهی او چهار ماه بیشتر طول نکشید.<ref name=":0" /> آزرمیدخت در دوران کوتاه سلطنت خود پی­گیر و دنباله­‌روی کارها و سیاست‌های خواهرش پوراندخت و محبوب مردم ایران بود. وی برای خود وزیری انتخاب نکرد و با مردم به عدل و داد رفتار می‌کرد.


آزرمیدخت مانند خواهرش پوراندخت در اداره کشور هیچ قدرت و اراده‌ای نداشت. همزمان با سلطنت او، هرمز پنجم، یکی از نوادگان خسرو پرویز، توسط سپاهیانش به پادشاهی منصوب شد.<ref>عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم؛ عقیقی بخشایشی، حبیبه (1382). ''زنان نامی در تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی''. تهران: نوید اسلام. ص591.</ref>
آزرمیدخت مانند خواهرش پوراندخت در اداره کشور هیچ قدرت و اراده‌ای نداشت. همزمان با سلطنت او، هرمز پنجم، یکی از نوادگان خسرو پرویز، توسط سپاهیانش به پادشاهی منصوب شد.<ref name=":0">عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم؛ عقیقی بخشایشی، حبیبه (1382). ''زنان نامی در تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی''. تهران: نوید اسلام. ص591.</ref>


آزرمیدخت از زیباترین زنان پارسی بود و خواستگاران بسیار برای همسری داشت. یکی از آنها فرمانروای خراسان «اسپهبد فرخ هرمز» از مدعیان سلطنت بود. آزرمیدخت نپذیرفت و چون اصرار کرد، شهبانو وی را به دیدار شبانه خواست و دستور قتل وی را صادر کرد. به سبب این ماجرا آزرمیدخت مورد کینه رستم فرخ‌زاد، پسر فرخ هرمزد، قرار گرفت و در جنگ با وی کشته شد.<ref name=":1" />
آزرمیدخت از زیباترین زنان پارسی بود و خواستگاران بسیار برای همسری داشت. یکی از آنها فرمانروای خراسان «اسپهبد فرخ هرمز» از مدعیان سلطنت بود. آزرمیدخت نپذیرفت و چون اصرار کرد، شهبانو وی را به دیدار شبانه خواست و دستور قتل وی را صادر کرد. به سبب این ماجرا آزرمیدخت مورد کینه رستم فرخ‌زاد، پسر فرخ هرمزد، قرار گرفت و در جنگ با وی کشته شد.<ref name=":1" />

نسخهٔ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۳

ملکه آذرمیدخت با تاج و چادر،Die Frauen des Orients in der Geschichte, in der Dichtung und im Leben‬،ش‍وای‍گ‍ر، ل‍رش‍ن‌ ف‍ل‍د، آم‍ان‍د

آزرمیدخت دختر خسرو پرویز و یکی زنان فرمانروای ایرانی بود.

زندگی‌نامه

آزرمیدخت یا آذرمیدخت به معنی دختر همیشه جوان، دختر خسرو پرویز (590-628 م.) پادشاه ساسانی و خواهر پوراندخت بود.[۱] پس از فوت خواهرش، در جریان هرج و مرجی که بر کشور و دربار ایران حاکم بود، توسط بزرگان کشور به پادشاهی رسید. امّا پادشاهی او چهار ماه بیشتر طول نکشید.[۲] آزرمیدخت در دوران کوتاه سلطنت خود پی­گیر و دنباله­‌روی کارها و سیاست‌های خواهرش پوراندخت و محبوب مردم ایران بود. وی برای خود وزیری انتخاب نکرد و با مردم به عدل و داد رفتار می‌کرد.

آزرمیدخت مانند خواهرش پوراندخت در اداره کشور هیچ قدرت و اراده‌ای نداشت. همزمان با سلطنت او، هرمز پنجم، یکی از نوادگان خسرو پرویز، توسط سپاهیانش به پادشاهی منصوب شد.[۲]

آزرمیدخت از زیباترین زنان پارسی بود و خواستگاران بسیار برای همسری داشت. یکی از آنها فرمانروای خراسان «اسپهبد فرخ هرمز» از مدعیان سلطنت بود. آزرمیدخت نپذیرفت و چون اصرار کرد، شهبانو وی را به دیدار شبانه خواست و دستور قتل وی را صادر کرد. به سبب این ماجرا آزرمیدخت مورد کینه رستم فرخ‌زاد، پسر فرخ هرمزد، قرار گرفت و در جنگ با وی کشته شد.[۱]


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ رامتین، ایرج (1390). پرتو ایزدی بانو: جایگاه و مقام زن در ایران باستان. تهران: آیین تربیت. ص86.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم؛ عقیقی بخشایشی، حبیبه (1382). زنان نامی در تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی. تهران: نوید اسلام. ص591.


نویسنده: سمیه سادات هاشمی