تفاوت میان نسخههای «کلثومننه»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
[[پرونده:مقبره آقا جمال خوانساری.jpg|بندانگشتی|مقبره آقا جمال خوانساری و پدرش آقا حسین خوانساری در تخته فولاد اصفهان]] | [[پرونده:مقبره آقا جمال خوانساری.jpg|بندانگشتی|مقبره آقا جمال خوانساری و پدرش آقا حسین خوانساری در تخته فولاد اصفهان]] | ||
[[پرونده:کلثوم ننه 2.jpg|بندانگشتی|صفحه اول کتاب عقاید النساء، نسخه خطی]] | [[پرونده:کلثوم ننه 2.jpg|بندانگشتی|صفحه اول کتاب عقاید النساء، نسخه خطی]] | ||
کلثوم ننه یا عقایدالنساء نام | کلثوم ننه یا عقایدالنساء نام کتابی طنزآمیز و انتقادی اثر آقاجمـال خوانسـاری ( وفات 1125ق.) از فقیهـان دورۀ صفویّه است. کلثوم ننه در نقـد دینداری عامیانـه و باورهای خرافی رایـج میـان زنـان و قدیمی ترین سند مکتوب دربارۀ اخلاق و آداب و رسوم زنان عامی ایـران اسـت. | ||
<br /> | <br /> | ||
===درباره نویسنده=== | ===درباره نویسنده=== | ||
عقایدالنّساء یا کلثوم ننه نوشـتة آقاجَمـالِ خوانْسـاری یـا آقاجمـال | عقایدالنّساء یا کلثوم ننه نوشـتة آقاجَمـالِ خوانْسـاری یـا آقاجمـال اصـفهانی (1125ق.) محدّث، اصولی، حکیم، متکلّم و فقیه فرزند آقاحسین خوانساری است. وی در خوانسار زاده شد، در اصفهان زیست و همانجا درسال 1125 ق. درگذشت و در تخته فولاد به خاک سپرده شـد. در حـوزۀ علمیّة اصفهان نزد پدرش، آقاحسین محقّـق خوانسـاری و دایی خـود، مـلا محمّـدباقر محقّـق سبزواری و نیز ملا محمّدتقی مجلسی درس خواند. سـپس در همان حوزه بـه تدریس معقول و منقول پرداخت. آقاجمال از علمای طـراز اوّل و مدرّسـان برجسـتة آن دوران اصـفهان بـود، بـه گونه ای که در زمان خود ریاست حـوزۀ تـدریس اصـفهان را بـه عهـده داشـت.<ref>مهدوی، مصلح الدین (1349). ''تذکره القبور.'' اصفهان: ثقفی.</ref> او از ملا محمد تقی مجلسی اجازه نقل حدیث داشت.<ref>تنکابنی، میرزا محمد (1362). ''قصص العلما''. نسخه خطی.</ref> آقا جمال عالمی نکته سنج و صاحب طبعی لطیف بود.<ref>خوانساری، محمدباقرابن زین العابدین (بی تا). ''روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات''. تهران: اسلامیه.</ref> | ||
آقا جمال در روزگاری میزیست که خرافه و خرافهگویی گسترش فراوان داشت او که با آخرین و ضعیفترین شاهان صفوی، یعنی شاه سلیمان و سلطان حسین معاصر بود، در کنترل و بهرهگیری از امکانات حکومتی آنان در راه اهداف اسلامی و معنوی خویش، کمال کوشش را به جای آورد و با استفاده از نفوذ معنوی و اجتماعی خویش، از انحرافات و کجرویهای آنان میکاست. از آنجا که پادشاهان آن دوران تا روز تاجگذاری به جای اینکه در جمع سیاستمداران و مدیران کشور باشند، در حرمسرا و در بین زنان بودند، تربیت زنانه پادشاه و سلطه فراوان حرمسرا در امور کشورداری، زمینه گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود.<ref>آشتیانی، اقبال (1347). ''تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه''. تهران: خیام.</ref> | آقا جمال در روزگاری میزیست که خرافه و خرافهگویی گسترش فراوان داشت او که با آخرین و ضعیفترین شاهان صفوی، یعنی شاه سلیمان و سلطان حسین معاصر بود، در کنترل و بهرهگیری از امکانات حکومتی آنان در راه اهداف اسلامی و معنوی خویش، کمال کوشش را به جای آورد و با استفاده از نفوذ معنوی و اجتماعی خویش، از انحرافات و کجرویهای آنان میکاست. از آنجا که پادشاهان آن دوران تا روز تاجگذاری به جای اینکه در جمع سیاستمداران و مدیران کشور باشند، در حرمسرا و در بین زنان بودند، تربیت زنانه پادشاه و سلطه فراوان حرمسرا در امور کشورداری، زمینه گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود.<ref>آشتیانی، اقبال (1347). ''تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه''. تهران: خیام.</ref> | ||
آقاجمال جز عقایدالنّساء یا کلثوم ننه آثار بسیاری دارد. این آثار هم شامل تألیف است [https://fa.wikishia.net/view/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C] هم شامل ترجمه و حاشیه نویسی.[http://wikifeqh.ir/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C] اما آنچه باعث شهرت و شناخت | آقاجمال جز عقایدالنّساء یا کلثوم ننه آثار بسیاری دارد. این آثار هم شامل تألیف است [https://fa.wikishia.net/view/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C] هم شامل ترجمه و حاشیه نویسی.[http://wikifeqh.ir/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C] اما آنچه باعث شهرت و شناخت همگانی وی شـده، ابتکـار عمـل او در تـألیف کلثوم ننه است. در کمتر منبعی کتاب عقایدالنّساء جزء آثار او ذکر شده است و ظاهراً خود او نیـز نـامش را بر کتاب ننوشته است . به نظر علی بلوکباشی شاید دلیل آن شهرت او در فقه و اصـول و مرجـع تقلیـد بـودنش و همچنین بیارزش بودن چنین کتابی نزد مردم آن زمان باشد.<ref>بلوکباشي، علی (1377). ''نقد و نظر. معرّفی و نقد آثاری در ادبیّات مردمشناسی''. تهـران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.</ref> نخستین کسی که از کتاب عقاید النساء آقاجمال یاد کرده میرزا محمّدعلی اصفهانی نویسندۀ تـذکرۀ یخچالیـه اسـت.<ref name=":0">ذوالفقاری، حسن (1393). ''متنشناسی عقایدالنساء یا کلثوم ننه آقا جمال خوانساری''. متن پژوهی ادبی. بهار. ش 59.</ref> | ||
<br /> | |||
===عناوین=== | ===عناوین=== | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۴: | ||
خاتمه کتاب: در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه | خاتمه کتاب: در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه | ||
<br /> | |||
===موضوع کتاب=== | ===موضوع کتاب=== | ||
کتاب عینا به سبک رساله های عملیه به نگارش درآمده است و همین حاکی از جایگاه عمیق آداب و رسوم و سنتها در میان مردم آن زمان و عدم پایبندی به قوانین شرع مقدس و درست کردن کلاههای شرعی از سوی کسانی است که به نحوی برای عوام جنبه مرجعیت پیدا میکنند. این افراد در آن زمان معمولا ریش سفیدان و بزرگترهای فامیل بوده اند. احترام سنتی به افراد مسن در ایران سبب شده بود کلامشان مستند انگاشته شود. این که خرافات بیشتر در باور زنان راه یافته بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد به سبب این بود که زنان در مقایسه با مردان بسیار بی سوادتر بوده و بهره ای از علوم روز و نیز علوم دینی نداشتند. | کتاب عینا به سبک رساله های عملیه به نگارش درآمده است و همین حاکی از جایگاه عمیق آداب و رسوم و سنتها در میان مردم آن زمان و عدم پایبندی به قوانین شرع مقدس و درست کردن کلاههای شرعی از سوی کسانی است که به نحوی برای عوام جنبه مرجعیت پیدا میکنند. این افراد در آن زمان معمولا ریش سفیدان و بزرگترهای فامیل بوده اند. احترام سنتی به افراد مسن در ایران سبب شده بود کلامشان مستند انگاشته شود. این که خرافات بیشتر در باور زنان راه یافته بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد به سبب این بود که زنان در مقایسه با مردان بسیار بی سوادتر بوده و بهره ای از علوم روز و نیز علوم دینی نداشتند. | ||
اصطلاحاتی نظیر «اجماع علما بر آن است» یا «احواط آن است» یا «حرام است» و یا «واجب است» یا «این قول اقوی است» درست به تقلید از رساله های عملیه انتخاب شده است. در دینداری عامیانه که متمایز از دینداری علماست امور عرفی و سنتها آنچنان جای خود را مستحکم می کنند که به گونه ای خط قرمز تبدیل می شوند. از این رو عمل به بسیاری از آن عرفیات همسان واجبات و مستحبات دینی محسوب شده و زیر پا گذاشتنشان عدول از یک امر بسیار قدسی تلقی می شود. | اصطلاحاتی نظیر «اجماع علما بر آن است» یا «احواط آن است» یا «حرام است» و یا «واجب است» یا «این قول اقوی است» درست به تقلید از رساله های عملیه انتخاب شده است. در دینداری عامیانه که متمایز از دینداری علماست امور عرفی و سنتها آنچنان جای خود را مستحکم می کنند که به گونه ای خط قرمز تبدیل می شوند. از این رو عمل به بسیاری از آن عرفیات همسان واجبات و مستحبات دینی محسوب شده و زیر پا گذاشتنشان عدول از یک امر بسیار قدسی تلقی می شود. | ||
برای نمونه خوانساری در باب دهم در بیان | برای نمونه خوانساری در باب دهم در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب میشود مینویسد: <blockquote>باجي یاسم گفته که بر هر زني واجب است که هفته ای یک مرتبه و اگر ممکن نشود، مـاهي یـک مرتبـه و اگر باز هم استطاعت نداشته باشد، سالي یک مرتبه سَمَنو بپزد و اگر کسي تـرک کنـد، مرتـد و اگر العیاذبالله کسي در این امر عقیدۀ سستي داشته باشد، در حکم کفر او تـأمّلي نیسـت و وارد شده: أَتَرجُو رَحمَةَ الله امرأه تَارِکُهُ الطـبخَ السَّـمَنُو وَ کَـانَ لَهَـا اسـتَطاعَه طَبخِـهِ، فَـالَ فَـلاح لَهَـا فِي الدَّارَین َ إِلَي یَومِ القِیَامَةِ؛ و نیز دیگر احادیث در این باب بسیار دیده شده، امّا به همین مختصر اکتفا شد.<ref name=":1" /></blockquote>او در باب پنجم در بیان احکام شب زفاف میگوید:<blockquote>بدان که گریستن عروس و مادرش در شب زفاف واجب است.<ref name=":1" /></blockquote>به همین منوال انجام عملی که عرفی نیست همانند حکم الهی حرمت دارد. به علاوه بسیاری از خرافاتی که به نحوی با ترس عوام سرو کاردارد جنبه حرمت مییابد. آقا جمال در باب چهاردهم در بیان آمدن مهمان به خانه میگوید: <blockquote>بدان که اجماع علما بر این متفقند که در شب چهارشنبه نباید مهمان به خانه برد و در شب جمعه نباید گذاشت که مهمان از خانه بیرون رود.<ref name=":1" /></blockquote>او در بیان ادعیه و اذکار متفرقه میگوید: <blockquote>خاله جان آقا گفته اگر خروسی در غیر وقت بخواند باید او را کشت که اگر او را نکشند صاحبش می میرد و این قول خالی از قوه نیست.<ref name=":1" /></blockquote> | ||
از دیگر سو و شاید به جهت حجم انبوه حرامها و واجبهایی که عرف بر گردن عوام می گذارد، بسیاری از حلال و حرامهایی که اصالتا در نص دین وجود دارد رنگ میبازد. | از دیگر سو و شاید به جهت حجم انبوه حرامها و واجبهایی که عرف بر گردن عوام می گذارد، بسیاری از حلال و حرامهایی که اصالتا در نص دین وجود دارد رنگ میبازد. | ||
از آنجا که زنان به بهانه های پیش پا افتاده از نماز خواندن شانه خالی می کردند آقاجمال در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود چنین میگوید:<blockquote>در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود: | از آنجا که زنان به بهانه های پیش پا افتاده از نماز خواندن شانه خالی می کردند آقاجمال در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود چنین میگوید:<blockquote>در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود: | ||
سطر ۶۳: | سطر ۶۵: | ||
بـدان کـه کسـاني کـه نامحرمند، مندیل [عمامه] به سَرَند، هرچند طفل باشد و کلثوم ننه گفته که اگـر مندیل بـه سـر سـواره باشد، حرمتش بیشتر است و از این بدتر، طالب العلم اَند، هرچند کلاه به سر باشند کـه گـریخت از ایشان واجب است و دَدِه بزم آرا گفته که هر طالـب علمي کـه فضـلش بیشـتر و خـدا بهتـر شناسد، حرمتش بیشتر است. امّا آناني که محرمند، نقاره چي و سـبز ی فـروش و بلبلـی فـروش و لَبلَبوفروش و عدس فروش و زردک فروش و یهودی که در خانه ها کلاه کهنه و قباکهنه مي گوید و گلوبندفروش و عمله و کلاه به سر هر که باشد به غیر طالب علم کـه گـریخت از ایشـان واجـب است. <ref name=":1" /></blockquote> | بـدان کـه کسـاني کـه نامحرمند، مندیل [عمامه] به سَرَند، هرچند طفل باشد و کلثوم ننه گفته که اگـر مندیل بـه سـر سـواره باشد، حرمتش بیشتر است و از این بدتر، طالب العلم اَند، هرچند کلاه به سر باشند کـه گـریخت از ایشان واجب است و دَدِه بزم آرا گفته که هر طالـب علمي کـه فضـلش بیشـتر و خـدا بهتـر شناسد، حرمتش بیشتر است. امّا آناني که محرمند، نقاره چي و سـبز ی فـروش و بلبلـی فـروش و لَبلَبوفروش و عدس فروش و زردک فروش و یهودی که در خانه ها کلاه کهنه و قباکهنه مي گوید و گلوبندفروش و عمله و کلاه به سر هر که باشد به غیر طالب علم کـه گـریخت از ایشـان واجـب است. <ref name=":1" /></blockquote> | ||
===کلثوم ننه از نگاه بزرگان=== | ===کلثوم ننه از نگاه بزرگان=== | ||
دهخـدا کلثـوم ننـه را نقـد خرافـات | دهخـدا کلثـوم ننـه را نقـد خرافـات میشـمارد و میگوید: کلثوم ننه با بي بي شاه زینب و دَدِه بزمآرا و باجي یاسـم مَثَـل اعـلای معتقـدان بـه اوهام و خرافات زنانه اَند.<ref>دهخدا، علیاکبر (1377). ''لغتنامه''. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> | ||
به عقیده معین کلثوم ننه کتابی است به فارسی در هزل و موضوع آن مقابله اختلافات فقهاست و از جمله از آداب و رسوم زنان و اوباش بحث می کند. مولف فرض کرده است که این مراسم و آداب وحی شیطان است. <ref>معین، محمد | به عقیده معین کلثوم ننه کتابی است به فارسی در هزل و موضوع آن مقابله اختلافات فقهاست و از جمله از آداب و رسوم زنان و اوباش بحث می کند. مولف فرض کرده است که این مراسم و آداب وحی شیطان است. <ref>معین، محمد (1382). ''فرهنگ معین''. تهران: بهزاد.</ref> | ||
به اعتقاد صادق هدایت تنها | به اعتقاد صادق هدایت تنها کتابی که میشـود گفت راجع به آداب و رسوم عوام نوشته شده همان کتاب معـروف کلثـوم ننـه تـألیف آقاجمـال خوانساری است. <ref>هدایت، صادق (1312). ''نیرنگستان''. تهران: کتابخانه و مطبعه دانش.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
===نسخ کتاب=== | ===نسخ کتاب=== | ||
از کتاب کلثوم ننه نسخه های مختلف، | از کتاب کلثوم ننه نسخه های مختلف، خطی، سنگی و چاپی در دست است. این کتاب سالهای در ۱۲۹۵ ق و ۱۳۱۴ ق به چاپ سنگی رسید. همچنین در مجله کتب هفته شماره 17-18 به اهتمام علی بلوکباشی به چاپ رسیده است.<ref name=":0" /> محمود کتیرایی ایـن کتاب را تصـحیح و در سال1349 به همراه مرآت البُلَها چاپ کرد. کلثوم ننه با طرحهای بیـژن اسـدی پـور در سال 1362 چاپ و منتشر شد. بهرام چوبینه نیز این کتاب را در سـال 1378( انتشـارات آزاده سپهری، کلن ، آلمان) به چاپ رسانده است.<ref name=":0" /> ج. اتکینسـن (Atkinson. J )عقایدالنّسـاء را در سال 1971 میلادی(1350ش.) در لندن به زبان انگلیسی انتشار داد [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=941087&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author] و در سال1832در پاریس به زبان فرانسه به همّـت تونلیه (Thonnelier. J) ترجمه و چاپ شـده اسـت. ترجمـه ترکـی آن در تبریـز بـا عنـوان کتاب تفریحنامة کلثوم ننه و احوالات زینب پاشا در کتابفروشی فردوسی و بدون تاریخ به چاپ رسـید.<ref name=":0" /> | ||
<br /> | |||
===منابع=== | ===منابع=== | ||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> | ||
سطر ۸۱: | سطر ۸۴: | ||
[[رده:قرن 12 هجری]] | [[رده:قرن 12 هجری]] | ||
[[رده:خرافات]] | [[رده:خرافات]] | ||
<references />نویسنده: حکمت بروجردی | <references /> | ||
نویسنده: حکمت بروجردی |
نسخهٔ ۲۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۰
کلثوم ننه یا عقایدالنساء نام کتابی طنزآمیز و انتقادی اثر آقاجمـال خوانسـاری ( وفات 1125ق.) از فقیهـان دورۀ صفویّه است. کلثوم ننه در نقـد دینداری عامیانـه و باورهای خرافی رایـج میـان زنـان و قدیمی ترین سند مکتوب دربارۀ اخلاق و آداب و رسوم زنان عامی ایـران اسـت.
درباره نویسنده
عقایدالنّساء یا کلثوم ننه نوشـتة آقاجَمـالِ خوانْسـاری یـا آقاجمـال اصـفهانی (1125ق.) محدّث، اصولی، حکیم، متکلّم و فقیه فرزند آقاحسین خوانساری است. وی در خوانسار زاده شد، در اصفهان زیست و همانجا درسال 1125 ق. درگذشت و در تخته فولاد به خاک سپرده شـد. در حـوزۀ علمیّة اصفهان نزد پدرش، آقاحسین محقّـق خوانسـاری و دایی خـود، مـلا محمّـدباقر محقّـق سبزواری و نیز ملا محمّدتقی مجلسی درس خواند. سـپس در همان حوزه بـه تدریس معقول و منقول پرداخت. آقاجمال از علمای طـراز اوّل و مدرّسـان برجسـتة آن دوران اصـفهان بـود، بـه گونه ای که در زمان خود ریاست حـوزۀ تـدریس اصـفهان را بـه عهـده داشـت.[۱] او از ملا محمد تقی مجلسی اجازه نقل حدیث داشت.[۲] آقا جمال عالمی نکته سنج و صاحب طبعی لطیف بود.[۳]
آقا جمال در روزگاری میزیست که خرافه و خرافهگویی گسترش فراوان داشت او که با آخرین و ضعیفترین شاهان صفوی، یعنی شاه سلیمان و سلطان حسین معاصر بود، در کنترل و بهرهگیری از امکانات حکومتی آنان در راه اهداف اسلامی و معنوی خویش، کمال کوشش را به جای آورد و با استفاده از نفوذ معنوی و اجتماعی خویش، از انحرافات و کجرویهای آنان میکاست. از آنجا که پادشاهان آن دوران تا روز تاجگذاری به جای اینکه در جمع سیاستمداران و مدیران کشور باشند، در حرمسرا و در بین زنان بودند، تربیت زنانه پادشاه و سلطه فراوان حرمسرا در امور کشورداری، زمینه گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود.[۴]
آقاجمال جز عقایدالنّساء یا کلثوم ننه آثار بسیاری دارد. این آثار هم شامل تألیف است [۱] هم شامل ترجمه و حاشیه نویسی.[۲] اما آنچه باعث شهرت و شناخت همگانی وی شـده، ابتکـار عمـل او در تـألیف کلثوم ننه است. در کمتر منبعی کتاب عقایدالنّساء جزء آثار او ذکر شده است و ظاهراً خود او نیـز نـامش را بر کتاب ننوشته است . به نظر علی بلوکباشی شاید دلیل آن شهرت او در فقه و اصـول و مرجـع تقلیـد بـودنش و همچنین بیارزش بودن چنین کتابی نزد مردم آن زمان باشد.[۵] نخستین کسی که از کتاب عقاید النساء آقاجمال یاد کرده میرزا محمّدعلی اصفهانی نویسندۀ تـذکرۀ یخچالیـه اسـت.[۶]
عناوین
عناوین رساله به ترتیب زیر است:[۷]
مقدمه : در بیان اسامی علما و فضلا و فضیلت ایشان
باب اول :در بیان وضو و غسل و تیمم
باب دوم : دربیان اوقاتی كه نماز ساقط و ترك آن واجب است
باب سوم : در بیان روزه
باب چهارم : در بیان نكاح
باب پنجم : در بیان احکام شب زفاف
باب ششم : در بیان زائیدن زائو و اعمال و متعلقات
باب هفتم : در بیان حمام رفتن
باب هشتم: در بیان سازها و افعال آنها
باب نهم: در بیان معاشرت زنان با شوهران خود
باب دهم: در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب میشود
باب یازدهم: در بیان تعویذ و چشم زخم
باب دوازدهم: در بیان اقسام محرم و نامحرم
باب سیزدهم: در بیان استجابت دعای زنان
باب چهاردهم: در بیان آمدن مهمان به خانه و بیرون رفتن و متعلقات آن
باب پانزدهم: در بیان صیغه خواهرخواندگی
باب شانزدهم: دربیان چیزهایی که بعد از خواهر خواندگی برای یکدیگر فرستند
خاتمه کتاب: در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه
موضوع کتاب
کتاب عینا به سبک رساله های عملیه به نگارش درآمده است و همین حاکی از جایگاه عمیق آداب و رسوم و سنتها در میان مردم آن زمان و عدم پایبندی به قوانین شرع مقدس و درست کردن کلاههای شرعی از سوی کسانی است که به نحوی برای عوام جنبه مرجعیت پیدا میکنند. این افراد در آن زمان معمولا ریش سفیدان و بزرگترهای فامیل بوده اند. احترام سنتی به افراد مسن در ایران سبب شده بود کلامشان مستند انگاشته شود. این که خرافات بیشتر در باور زنان راه یافته بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد به سبب این بود که زنان در مقایسه با مردان بسیار بی سوادتر بوده و بهره ای از علوم روز و نیز علوم دینی نداشتند.
اصطلاحاتی نظیر «اجماع علما بر آن است» یا «احواط آن است» یا «حرام است» و یا «واجب است» یا «این قول اقوی است» درست به تقلید از رساله های عملیه انتخاب شده است. در دینداری عامیانه که متمایز از دینداری علماست امور عرفی و سنتها آنچنان جای خود را مستحکم می کنند که به گونه ای خط قرمز تبدیل می شوند. از این رو عمل به بسیاری از آن عرفیات همسان واجبات و مستحبات دینی محسوب شده و زیر پا گذاشتنشان عدول از یک امر بسیار قدسی تلقی می شود.
برای نمونه خوانساری در باب دهم در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب میشود مینویسد:
باجي یاسم گفته که بر هر زني واجب است که هفته ای یک مرتبه و اگر ممکن نشود، مـاهي یـک مرتبـه و اگر باز هم استطاعت نداشته باشد، سالي یک مرتبه سَمَنو بپزد و اگر کسي تـرک کنـد، مرتـد و اگر العیاذبالله کسي در این امر عقیدۀ سستي داشته باشد، در حکم کفر او تـأمّلي نیسـت و وارد شده: أَتَرجُو رَحمَةَ الله امرأه تَارِکُهُ الطـبخَ السَّـمَنُو وَ کَـانَ لَهَـا اسـتَطاعَه طَبخِـهِ، فَـالَ فَـلاح لَهَـا فِي الدَّارَین َ إِلَي یَومِ القِیَامَةِ؛ و نیز دیگر احادیث در این باب بسیار دیده شده، امّا به همین مختصر اکتفا شد.[۷]
او در باب پنجم در بیان احکام شب زفاف میگوید:
بدان که گریستن عروس و مادرش در شب زفاف واجب است.[۷]
به همین منوال انجام عملی که عرفی نیست همانند حکم الهی حرمت دارد. به علاوه بسیاری از خرافاتی که به نحوی با ترس عوام سرو کاردارد جنبه حرمت مییابد. آقا جمال در باب چهاردهم در بیان آمدن مهمان به خانه میگوید:
بدان که اجماع علما بر این متفقند که در شب چهارشنبه نباید مهمان به خانه برد و در شب جمعه نباید گذاشت که مهمان از خانه بیرون رود.[۷]
او در بیان ادعیه و اذکار متفرقه میگوید:
خاله جان آقا گفته اگر خروسی در غیر وقت بخواند باید او را کشت که اگر او را نکشند صاحبش می میرد و این قول خالی از قوه نیست.[۷]
از دیگر سو و شاید به جهت حجم انبوه حرامها و واجبهایی که عرف بر گردن عوام می گذارد، بسیاری از حلال و حرامهایی که اصالتا در نص دین وجود دارد رنگ میبازد.
از آنجا که زنان به بهانه های پیش پا افتاده از نماز خواندن شانه خالی می کردند آقاجمال در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود چنین میگوید:
در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود: اوّل در شب عروسيها؛ دویُم در وقتي که سازنده یا نقارهچي به خانـه آمـده باشـد؛ سِیُم وقتي که زن خویشان خود را در حمّام ببینـد، لازم اسـت کـه تـرک نمـاز کنـد و احـوال شوهرش را به خویشان گوید؛ چهارم روزی که به موعظه شنیدن رفتـه باشـد؛ پـنجم روزی کـه جامة نو پوشیده باشد و ترسد در حال رکوع جر خورد و ضـایع شـود . در ایـن صـورت، خالـه جان آغا تردّدی دارد و گفته که ترک نماز مستحبّ است نـه واجـب و ایـن قـول خـالي از قـوّت نیست. ششم روزی که زن زینت عید کرده باشد، یـا زني کـه بـه عروسي رفتـه، یـا زني کـه شوهرش در سفر مانده باشد و این قول اجماعي است و بعد از این اوقات، در چند موضـع دیگـر ترک نماز و روزه واجب ميباشد. چون سندش ضعیف، بـود و اختلافي داشـت، ایـراد نشـد.[۷]
او در باب پنجم در ادامه احکام شب زفاف میگوید:
داماد به تمامی زنهایی که در آن خانه هستند محرم است.[۷]
اما در باب دوازدهم کتاب که درمورد محرم و نامحرم است آقا جمال با نگاهی طنز آمیز به عدم رعایت این واجب دینی و صرفا رعایت حجاب از سوی زنان در برابر علما و طلاب علوم دینی می نویسد:
بـدان کـه کسـاني کـه نامحرمند، مندیل [عمامه] به سَرَند، هرچند طفل باشد و کلثوم ننه گفته که اگـر مندیل بـه سـر سـواره باشد، حرمتش بیشتر است و از این بدتر، طالب العلم اَند، هرچند کلاه به سر باشند کـه گـریخت از ایشان واجب است و دَدِه بزم آرا گفته که هر طالـب علمي کـه فضـلش بیشـتر و خـدا بهتـر شناسد، حرمتش بیشتر است. امّا آناني که محرمند، نقاره چي و سـبز ی فـروش و بلبلـی فـروش و لَبلَبوفروش و عدس فروش و زردک فروش و یهودی که در خانه ها کلاه کهنه و قباکهنه مي گوید و گلوبندفروش و عمله و کلاه به سر هر که باشد به غیر طالب علم کـه گـریخت از ایشـان واجـب است. [۷]
کلثوم ننه از نگاه بزرگان
دهخـدا کلثـوم ننـه را نقـد خرافـات میشـمارد و میگوید: کلثوم ننه با بي بي شاه زینب و دَدِه بزمآرا و باجي یاسـم مَثَـل اعـلای معتقـدان بـه اوهام و خرافات زنانه اَند.[۸]
به عقیده معین کلثوم ننه کتابی است به فارسی در هزل و موضوع آن مقابله اختلافات فقهاست و از جمله از آداب و رسوم زنان و اوباش بحث می کند. مولف فرض کرده است که این مراسم و آداب وحی شیطان است. [۹]
به اعتقاد صادق هدایت تنها کتابی که میشـود گفت راجع به آداب و رسوم عوام نوشته شده همان کتاب معـروف کلثـوم ننـه تـألیف آقاجمـال خوانساری است. [۱۰]
نسخ کتاب
از کتاب کلثوم ننه نسخه های مختلف، خطی، سنگی و چاپی در دست است. این کتاب سالهای در ۱۲۹۵ ق و ۱۳۱۴ ق به چاپ سنگی رسید. همچنین در مجله کتب هفته شماره 17-18 به اهتمام علی بلوکباشی به چاپ رسیده است.[۶] محمود کتیرایی ایـن کتاب را تصـحیح و در سال1349 به همراه مرآت البُلَها چاپ کرد. کلثوم ننه با طرحهای بیـژن اسـدی پـور در سال 1362 چاپ و منتشر شد. بهرام چوبینه نیز این کتاب را در سـال 1378( انتشـارات آزاده سپهری، کلن ، آلمان) به چاپ رسانده است.[۶] ج. اتکینسـن (Atkinson. J )عقایدالنّسـاء را در سال 1971 میلادی(1350ش.) در لندن به زبان انگلیسی انتشار داد [۳] و در سال1832در پاریس به زبان فرانسه به همّـت تونلیه (Thonnelier. J) ترجمه و چاپ شـده اسـت. ترجمـه ترکـی آن در تبریـز بـا عنـوان کتاب تفریحنامة کلثوم ننه و احوالات زینب پاشا در کتابفروشی فردوسی و بدون تاریخ به چاپ رسـید.[۶]
منابع
- ↑ مهدوی، مصلح الدین (1349). تذکره القبور. اصفهان: ثقفی.
- ↑ تنکابنی، میرزا محمد (1362). قصص العلما. نسخه خطی.
- ↑ خوانساری، محمدباقرابن زین العابدین (بی تا). روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات. تهران: اسلامیه.
- ↑ آشتیانی، اقبال (1347). تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه. تهران: خیام.
- ↑ بلوکباشي، علی (1377). نقد و نظر. معرّفی و نقد آثاری در ادبیّات مردمشناسی. تهـران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ذوالفقاری، حسن (1393). متنشناسی عقایدالنساء یا کلثوم ننه آقا جمال خوانساری. متن پژوهی ادبی. بهار. ش 59.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ ۷٫۶ ۷٫۷ خوانساری، آقاجمال. (1362).کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید.
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.
- ↑ معین، محمد (1382). فرهنگ معین. تهران: بهزاد.
- ↑ هدایت، صادق (1312). نیرنگستان. تهران: کتابخانه و مطبعه دانش.
نویسنده: حکمت بروجردی