تفاوت میان نسخه‌های «آغابیگی»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲: سطر ۲:


===زندگی‌نامه===
===زندگی‌نامه===
آغابیگی یکی از زنان شجاع، سیاستمدار و اهل تدبیر سده نهم هجری قمری و فرزند جلال الدین میرانشاه (فرمانروای آذربایجان و عراق) بود. زمانی که همسرش میرزا مغول سعد وقاص مورد غضب شاهرخ میرزا قرار گرفت و به ترکمانان قراقویونلو پناه برد، امیر ترکمان قرایوسف به نشانه حمایت از خانواده او که در قم زندگی می‌کردند گروهی از سربازان خود را به آنجا فرستاد. آغابیگی چون از دشمنی شاهرخ میرزا و ترکمانان آگاه بود نه تنها اجازه ورود سربازان قرایوسف به محل سکونت خود را نداد، بلکه نامه‌ای به شاهرخ میرزا نوشت و برای خود و خانواده‌اش امان خواست. شاهرخ میرزا هم که مجذوب صداقت و دلاوری وی شده بود، به او و خانواده‌اش برای همیشه پناه داد.<ref>فرخ زاد، پوران (1381).کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص44.</ref>
آغابیگی یکی از زنان شجاع، سیاستمدار و اهل تدبیر سده نهم هجری قمری و فرزند جلال الدین میرانشاه (فرمانروای آذربایجان و عراق) بود. زمانی که همسرش مورد غضب شاهرخ میرزا قرار گرفت و به ترکمانان قراقویونلو پناه برد، امیر ترکمان قرایوسف به نشانه حمایت از خانواده او که در قم زندگی می‌کردند گروهی از سربازان خود را به آنجا فرستاد. آغابیگی چون از دشمنی شاهرخ میرزا و ترکمانان آگاه بود نه تنها اجازه ورود سربازان قرایوسف به محل سکونت خود را نداد، بلکه نامه‌ای به شاهرخ میرزا نوشت و برای خود و خانواده‌اش امان خواست. شاهرخ میرزا هم که مجذوب صداقت و دلاوری وی شده بود، به او و خانواده‌اش برای همیشه پناه داد.<ref>فرخ زاد، پوران (1381).کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص44.</ref>


<br />
<br />

نسخهٔ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۱

زندگی‌نامه

آغابیگی یکی از زنان شجاع، سیاستمدار و اهل تدبیر سده نهم هجری قمری و فرزند جلال الدین میرانشاه (فرمانروای آذربایجان و عراق) بود. زمانی که همسرش مورد غضب شاهرخ میرزا قرار گرفت و به ترکمانان قراقویونلو پناه برد، امیر ترکمان قرایوسف به نشانه حمایت از خانواده او که در قم زندگی می‌کردند گروهی از سربازان خود را به آنجا فرستاد. آغابیگی چون از دشمنی شاهرخ میرزا و ترکمانان آگاه بود نه تنها اجازه ورود سربازان قرایوسف به محل سکونت خود را نداد، بلکه نامه‌ای به شاهرخ میرزا نوشت و برای خود و خانواده‌اش امان خواست. شاهرخ میرزا هم که مجذوب صداقت و دلاوری وی شده بود، به او و خانواده‌اش برای همیشه پناه داد.[۱]


منابع

  1. فرخ زاد، پوران (1381).کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص44.


تدوین: سمیه سادات هاشمی