تفاوت میان نسخههای «بیبی»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۱: | سطر ۲۱: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references />نویسنده: حکمت بروجردی | ||
[[رده:عناوین زنانه]] | [[رده:عناوین زنانه]] | ||
[[رده:عناوین احترام آمیز]] | [[رده:عناوین احترام آمیز]] | ||
[[رده:القاب]] | [[رده:القاب]] |
نسخهٔ ۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۲
بیبی /bibi/ زن نیکو و خاتون خانه را گویند. عنوانی است برای زنان اشراف و سادات.
پیشینه
این واژه اصالتاً از ترکی شرقی به زبان فارسی و هندی وارد شده است. در منابع قدیم ترکی مشاهده نمیشود. از این رو بعید نیست کلمه دخیل باشد.[۱][۲]در قبایل ساکالاوای ماداگاسکار زنان رئیس قبیله biby خوانده میشوند. این که این واژه از فارسی یا هندی به این منطقه رسیده باشد ممکن نیست.(دوروفر)
تلفظ
مخفف آن به صورت بیب تلفظ میشود. بیب زینب یعنی بیبی زینب.[۳]در برخی مناطق نیز مخفف آن بی تلفظ میشود. در هند غربی بوبو تلفظ میشود.
معنی
بِی /bey/ به معنای عروس و بِی یُم /beyyom/ یعنی عروسم. معلوم نیست آیا بیبی با این واژه همخانواده است یا نه. اما در هر صورت احتمالاً نام آوا است. در زبان ترکی بیبی به معنای عمه به کار میرود.
کاربرد
بیبی (صورت مخفف آن بی) عنوانی است که پیش از نام زنان مسلمان در هند به کار برده میشد. در زمان اشغال شبه قاره توسط انگلستان عمدتاً برای زنان خدمتکار یا زنان طبقه متوسط به پایین به کار میرفت. گاهی برای زنان تنفروش نیز به کار میرفت. در ایران عنوانی برای زنان اشراف و سادات است. به علاوه در برخی نقاط به مادربزرگ گفته میشود.[۴]
درگذشته به معنی خاتون سرای (سن) بوده که امروز در فارسی در همین معنی کاربرد دارد.
(در حال تکمیل)
منابع
- ↑ هادی، اسماعیل (1386). لغتنامه جامع اتیمولوژیک ترکی ـ فارسی دیل دنیز. تبریز: اختر. ص233.
- ↑ هادی، اسماعیل (1379). فرهنگ ترکی نوین. تبریز: احرار تبریز. ص229. منابع
- ↑ نیرومند، محمدباقر (1355). واژه نامهای از گویش شوشتری. تهران: فرهنگستان زبان ایران. ص51.
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه. ج4. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.
نویسنده: حکمت بروجردی