تفاوت میان نسخههای «شهرنوش پارسیپور»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
=== زندگینامه === | === زندگینامه === | ||
شهرنوش پارسیپور در 28 بهمن 1324 در تهران متولد شد. پدرش، علی پارسیپور، ابتدا قاضی دادگستری بود، ولی بعدها به کار وکالت روی آورد. مادرش، فخرالملوک والا، زنی خانهدار اما باسواد بود که او را از کودکی به خواندن تـشویق مینمود. شهرنوش به اقتضای شغل پدر، مدتی در خرمشهر زندگی کرد و دوره دبستان و دبیرستان را در آنجا گذراند. در سال 1345 با [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D8%AA%D9%82%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C ناصر تقوایی]، نویسنده و کارگردان آشنا شد و این آشنایی اندکی بعد منجر به ازدواج شد. او تنها پسرش، علی، را در سال 1347 به دنیا آورد. شهرنوش و ناصر تقوایی در سال 1352 از یکدیگر جدا شدند.[https://t.me/s/Toubabooks?q=%23%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C_%D9%85%D8%AA%D9%86] | شهرنوش پارسیپور در 28 بهمن 1324 در تهران متولد شد. پدرش، علی پارسیپور، ابتدا قاضی دادگستری بود، ولی بعدها به کار وکالت روی آورد. مادرش، فخرالملوک والا، زنی خانهدار اما باسواد بود که او را از کودکی به خواندن تـشویق مینمود. شهرنوش به اقتضای شغل پدر، مدتی در خرمشهر زندگی کرد و دوره دبستان و دبیرستان را در آنجا گذراند. در سال 1345 با [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D8%AA%D9%82%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C ناصر تقوایی]، نویسنده و کارگردان آشنا شد و این آشنایی اندکی بعد منجر به ازدواج شد. او تنها پسرش، علی، را در سال 1347 به دنیا آورد. شهرنوش و ناصر تقوایی در سال 1352 از یکدیگر جدا شدند.[https://t.me/s/Toubabooks?q=%23%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C_%D9%85%D8%AA%D9%86] در سالتابستان 1358 به ایران آمد. دوباره به پاریس برگشت و سرانجام ساکن تهران نخستین سالهای پس از انقلاب شد. «اگر بناست به عنوان نویسنده هویت بیابم باید بازگردم و در آن مجموعه زندگی کنم» هرچند با فقر و تنهایی باشد. در مرداد 1360 به جرمی سیاسی دستگیر شد و تا اسفند 1364 را در زندان اوین گذراند.<ref name=":1" />او مدتی پس از انقلاب اسلامی دستگیر شد و پس از آزادی به فرانسه و سپس آمریکا رفت. | ||
=== تحصیلات === | === تحصیلات === | ||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
=== فعالیتهای شغلی === | === فعالیتهای شغلی === | ||
شهرنوش از هفده سالگی به عنوان منشی در سازمان آب و برق خوزستان مشغول بـه کار شد.[https://www.irannamag.com/article/4549/] او در سال 1345 به تهران آمد<ref name=":1">عابدینی، حسن (1401). ''دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی''. ویراستار احمد سمیعیگیلانی. تهران: نشر چشمه. صص194-195.</ref>و در کارخانه تولید دارو به عنوان ماشیننویس حسابداری به کار مشغول شد و سپس به سازمان رادیو و تلویزیون رفت و متصدی دبیرخانه گروه روستایی شد. او چهار سال پس از آغاز به کار در سازمان تلویزیون، در سال 1353 تهیهکننده برنامهای با عنوان زنان روستائی شد.[https://www.irannamag.com/article/4549/] او که | شهرنوش از هفده سالگی به عنوان منشی در سازمان آب و برق خوزستان مشغول بـه کار شد.[https://www.irannamag.com/article/4549/] او در سال 1345 به تهران آمد<ref name=":1">عابدینی، حسن (1401). ''دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی''. ویراستار احمد سمیعیگیلانی. تهران: نشر چشمه. صص194-195.</ref>و در کارخانه تولید دارو به عنوان ماشیننویس حسابداری به کار مشغول شد و سپس به سازمان رادیو و تلویزیون رفت و متصدی دبیرخانه گروه روستایی شد. او چهار سال پس از آغاز به کار در سازمان تلویزیون، در سال 1353 تهیهکننده برنامهای با عنوان زنان روستائی شد.[https://www.irannamag.com/article/4549/] او که گرایشات کمونیستی داشت به نشانه اعتراض به اعدام [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88_%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C خسرو گلسرخی] و [https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86 کرمتاللّه دانشیان]، استعفا داد و چهارماه بعد بر اثر آن، دستگیر شد و 54 روز را در حبس گذراند. | ||
=== نویسندگی === | === نویسندگی === | ||
پارسیپور نویسندگی را از سال 1341 با نوشتن داستانی کوتاه در مجله ''اطلاعات بانوان'' شروع کرد و سپس برخی از آثار کوتاهش گه گاه در مجلهی سخن و سایر نشریات به چاپ میرسید. داستان ''توپک قرمز'' برای کودکان توسط کانون پرورش فکری کودکان در سال 1351 چاپ شد. اولین رمان او که در سال 1355 منتشر شد ''سگ و زمستان بلند'' نام داشت. این رمان که حاصل تجربهها و تأملات زندانش بود او را به شهرت رساند.پس از آن دو مجموعه داستانهای کوتاه به نامهای ''تجربههای آزاد'' و ''آویزههای بلور'' به فـاصله یـک سال چاپ شدند. وی، رمان ''ماجراهای کوچک و ساده روح درخت''، دنباله ''سگ و زمستان بلند''، را در سال 1356 و به تأثیر آموختههای تازه در سوربن نوشت. | |||
در سال 1361، در زندان قزلحصار کرج، شروع به نوشتن ''طوبا و معنای شب'' کرد. نیمی از کتاب نوشته شده بود کـه بند او را تغییر دادند و دفترچههایش را از او گرفتند. وقتی بعد از یک سال نوشتهها را به او بازگرداندند طعمه آتششان کرد. وی در سال 1365 در حالی که یک کتابفروشی را راه انداخته بود تا امرار معاش کند شروع به بازنویسی کتاب کرد.[https://t.me/s/Toubabooks?q=%23%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C_%D9%85%D8%AA%D9%86] | |||
''طوبا و معنای شب'' در خردادماه 1368 از زیر چاپ درآمد و آنچنان توفیقی یافت که در دو هفته اول انتشار نایاب و در طی شش ماه سه بـار تـجدید چاپ شد. کتاب بحثانگیز ''زنان بدون مردان'' (1368)، که مجموعهای است از داستانهای کوتاه بهم پیوسته، بین سالهای 1353 تا 1356 نوشته شد ولی به علت انقلاب منتشر نگردید مگر بخشهایی از آنکه در جنگ لوح بـه چاپ رسید. بالاخره در سال 1369 این مجموعه منتشر شد و منجر به دستگیری نویسنده و ناشرش گـردید.[https://www.irannamag.com/article/4549/] | ''طوبا و معنای شب'' در خردادماه 1368 از زیر چاپ درآمد و آنچنان توفیقی یافت که در دو هفته اول انتشار نایاب و در طی شش ماه سه بـار تـجدید چاپ شد. کتاب بحثانگیز ''زنان بدون مردان'' (1368)، که مجموعهای است از داستانهای کوتاه بهم پیوسته، بین سالهای 1353 تا 1356 نوشته شد ولی به علت انقلاب منتشر نگردید مگر بخشهایی از آنکه در جنگ لوح بـه چاپ رسید. بالاخره در سال 1369 این مجموعه منتشر شد و منجر به دستگیری نویسنده و ناشرش گـردید.[https://www.irannamag.com/article/4549/] | ||
سطر ۲۴: | سطر ۲۴: | ||
شهرنوش پارسیپور دوبار به دریافت جایزه هیلمن ـ هامت نائل گردیده است.[https://t.me/s/Toubabooks?q=%23%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C_%D9%85%D8%AA%D9%86]او نویسنده پرکاری است و در غربت آثار متعدد منتشر کرده است، از جمله ''عقل آبی''، ''بر بال باد نشستن'' (درباره تاریخ معاصر با دو شخصیت زن یهودی و بهایی که تصمیم به مهاجرت میگیرند)، ''شیوا''، ''آداب صرف چای در حضور گرگ''. پارسیپور در آثاری همچون ''طوبا و معنای شب'' (1367)، که پس از انقلاب منتشر کرد، بیش از پیش به رئالیسم جادویی گروید.<ref name=":1" /> | شهرنوش پارسیپور دوبار به دریافت جایزه هیلمن ـ هامت نائل گردیده است.[https://t.me/s/Toubabooks?q=%23%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C_%D9%85%D8%AA%D9%86]او نویسنده پرکاری است و در غربت آثار متعدد منتشر کرده است، از جمله ''عقل آبی''، ''بر بال باد نشستن'' (درباره تاریخ معاصر با دو شخصیت زن یهودی و بهایی که تصمیم به مهاجرت میگیرند)، ''شیوا''، ''آداب صرف چای در حضور گرگ''. پارسیپور در آثاری همچون ''طوبا و معنای شب'' (1367)، که پس از انقلاب منتشر کرد، بیش از پیش به رئالیسم جادویی گروید.<ref name=":1" /> | ||
اما آثارش پس از انقلاب شناخته شد و پس از انتشار کتاب داستانی ''زن بدون مردان'' که در سال 1366 از سوی انتشارات نقره به چاپ رسید با مخالفتهای زیادی روبهرو شد.<ref>فرخزاد، پوران (1381). ''کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز''. تهران: قطره. ص187-188.</ref> | |||
داستانها و مقالههایی را در نشریات مختلف از قبیل: ''جنگ هنر و ادبیات جنوب، فصلهای سبز، فردوسی، جنگ اصـفهان، کـیهان سـال، تماشا، لوح، الفبا'' و ''کتاب جمعه'' به چاپ رسانده است. در خصوص سنین شروع به نویسندگی میگوید: نـویسندگی را در خـوزستان شـروع کردم انشاء من همیشه خوب بود. رمان زیاد میخواندم و در حقیقت در این مقطع فکر دیگری در ذهنم نبود غیراز اینکه میخواهم نویسنده شوم. شاید هم تا حدودی تأثیر مادرم بـود چـون او هـم از سنین جوانی کوششهایی برای نوشتن کرده بود و طرح رمانی هم در ذهنش بود که مقداری از آن را هم نوشته بود. پدر من هم شعر میگفت و یک رمان هم نوشته بود. بهرحال خانواده پدری من اغلب در کارهای فرهنگی هستند و خانواده مادریم استعداد شعر دارند.[https://www.irannamag.com/article/4549/] | داستانها و مقالههایی را در نشریات مختلف از قبیل: ''جنگ هنر و ادبیات جنوب، فصلهای سبز، فردوسی، جنگ اصـفهان، کـیهان سـال، تماشا، لوح، الفبا'' و ''کتاب جمعه'' به چاپ رسانده است. در خصوص سنین شروع به نویسندگی میگوید: نـویسندگی را در خـوزستان شـروع کردم انشاء من همیشه خوب بود. رمان زیاد میخواندم و در حقیقت در این مقطع فکر دیگری در ذهنم نبود غیراز اینکه میخواهم نویسنده شوم. شاید هم تا حدودی تأثیر مادرم بـود چـون او هـم از سنین جوانی کوششهایی برای نوشتن کرده بود و طرح رمانی هم در ذهنش بود که مقداری از آن را هم نوشته بود. پدر من هم شعر میگفت و یک رمان هم نوشته بود. بهرحال خانواده پدری من اغلب در کارهای فرهنگی هستند و خانواده مادریم استعداد شعر دارند.[https://www.irannamag.com/article/4549/] |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۵
شهرنوش پارسیپور (1324)[۱] داستاننویس، مؤلف و مترجم معاصر چپگرای ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران است.
زندگینامه
شهرنوش پارسیپور در 28 بهمن 1324 در تهران متولد شد. پدرش، علی پارسیپور، ابتدا قاضی دادگستری بود، ولی بعدها به کار وکالت روی آورد. مادرش، فخرالملوک والا، زنی خانهدار اما باسواد بود که او را از کودکی به خواندن تـشویق مینمود. شهرنوش به اقتضای شغل پدر، مدتی در خرمشهر زندگی کرد و دوره دبستان و دبیرستان را در آنجا گذراند. در سال 1345 با ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان آشنا شد و این آشنایی اندکی بعد منجر به ازدواج شد. او تنها پسرش، علی، را در سال 1347 به دنیا آورد. شهرنوش و ناصر تقوایی در سال 1352 از یکدیگر جدا شدند.[۲] در سالتابستان 1358 به ایران آمد. دوباره به پاریس برگشت و سرانجام ساکن تهران نخستین سالهای پس از انقلاب شد. «اگر بناست به عنوان نویسنده هویت بیابم باید بازگردم و در آن مجموعه زندگی کنم» هرچند با فقر و تنهایی باشد. در مرداد 1360 به جرمی سیاسی دستگیر شد و تا اسفند 1364 را در زندان اوین گذراند.[۱]او مدتی پس از انقلاب اسلامی دستگیر شد و پس از آزادی به فرانسه و سپس آمریکا رفت.
تحصیلات
شهرنوش مدرک کارشناسی خود را در رشته جامعهشناسی از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گرفت. در سال 1353 به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن به مطالعه زبان فرانسه و فرهنگ و تمدن چین پرداخت.
فعالیتهای شغلی
شهرنوش از هفده سالگی به عنوان منشی در سازمان آب و برق خوزستان مشغول بـه کار شد.[۳] او در سال 1345 به تهران آمد[۱]و در کارخانه تولید دارو به عنوان ماشیننویس حسابداری به کار مشغول شد و سپس به سازمان رادیو و تلویزیون رفت و متصدی دبیرخانه گروه روستایی شد. او چهار سال پس از آغاز به کار در سازمان تلویزیون، در سال 1353 تهیهکننده برنامهای با عنوان زنان روستائی شد.[۴] او که گرایشات کمونیستی داشت به نشانه اعتراض به اعدام خسرو گلسرخی و کرمتاللّه دانشیان، استعفا داد و چهارماه بعد بر اثر آن، دستگیر شد و 54 روز را در حبس گذراند.
نویسندگی
پارسیپور نویسندگی را از سال 1341 با نوشتن داستانی کوتاه در مجله اطلاعات بانوان شروع کرد و سپس برخی از آثار کوتاهش گه گاه در مجلهی سخن و سایر نشریات به چاپ میرسید. داستان توپک قرمز برای کودکان توسط کانون پرورش فکری کودکان در سال 1351 چاپ شد. اولین رمان او که در سال 1355 منتشر شد سگ و زمستان بلند نام داشت. این رمان که حاصل تجربهها و تأملات زندانش بود او را به شهرت رساند.پس از آن دو مجموعه داستانهای کوتاه به نامهای تجربههای آزاد و آویزههای بلور به فـاصله یـک سال چاپ شدند. وی، رمان ماجراهای کوچک و ساده روح درخت، دنباله سگ و زمستان بلند، را در سال 1356 و به تأثیر آموختههای تازه در سوربن نوشت.
در سال 1361، در زندان قزلحصار کرج، شروع به نوشتن طوبا و معنای شب کرد. نیمی از کتاب نوشته شده بود کـه بند او را تغییر دادند و دفترچههایش را از او گرفتند. وقتی بعد از یک سال نوشتهها را به او بازگرداندند طعمه آتششان کرد. وی در سال 1365 در حالی که یک کتابفروشی را راه انداخته بود تا امرار معاش کند شروع به بازنویسی کتاب کرد.[۵]
طوبا و معنای شب در خردادماه 1368 از زیر چاپ درآمد و آنچنان توفیقی یافت که در دو هفته اول انتشار نایاب و در طی شش ماه سه بـار تـجدید چاپ شد. کتاب بحثانگیز زنان بدون مردان (1368)، که مجموعهای است از داستانهای کوتاه بهم پیوسته، بین سالهای 1353 تا 1356 نوشته شد ولی به علت انقلاب منتشر نگردید مگر بخشهایی از آنکه در جنگ لوح بـه چاپ رسید. بالاخره در سال 1369 این مجموعه منتشر شد و منجر به دستگیری نویسنده و ناشرش گـردید.[۶]
خاطرات زندان (سوئد، 1375)، اثری یگانه در نوع خود، حاصل مشاهدات و تجربههای این دوره است. پس از آزادی برای گذران زندگی به تجربه روی آورد. او علاقهمند به پیراروانشناسی و اساطیر و فرهنگ قدیم چین است و ترجمههایی در این زمینهها دارد. مجموعه داستانهای به هم پیوسته زنان بدون مردان (1368) پس از چاپ جمعآوری و پارسیپور دوباره روانه زندان شد؛ پس از دو ماه با قرار وثیقه آزاد شد و به آمریکا مهاجرت کرد. بر اثر افسردگی، طی ده سال چهاربار در بیمارستان بستری شد.[۱]وی در سراسر آمریکا سفر کرد و سپس به کانادا رفت و از آنجا روانه سوئد، نروژ، اتریش، انگلستان و فرانسه شد. پس از یک سال سفر به دور دنیا به ایران بازگشت. از آنجایی که چاپ کتابهای او در ایران ممنوع اعلام شده بود و منبع درآمد دیگری نداشت در سال 1373 به آمریکا بازگشت. در حد فاصل سالهای 2003 و 2004، به مدت یک سال به عنوان نویسنده مهمان در شهر پروویدنس، مهمان دانشگاه براون بود.
شهرنوش پارسی پور هرچند سالهاست خارج از ایران زندگی میکند اما معتقد است بهترین داستانهای خود را در ایران نوشته و هنوز نتوانسته درباره خارج از ایران مطلبی بنویسد.[۲]
مفاخر
شهرنوش پارسیپور دوبار به دریافت جایزه هیلمن ـ هامت نائل گردیده است.[۷]او نویسنده پرکاری است و در غربت آثار متعدد منتشر کرده است، از جمله عقل آبی، بر بال باد نشستن (درباره تاریخ معاصر با دو شخصیت زن یهودی و بهایی که تصمیم به مهاجرت میگیرند)، شیوا، آداب صرف چای در حضور گرگ. پارسیپور در آثاری همچون طوبا و معنای شب (1367)، که پس از انقلاب منتشر کرد، بیش از پیش به رئالیسم جادویی گروید.[۱]
اما آثارش پس از انقلاب شناخته شد و پس از انتشار کتاب داستانی زن بدون مردان که در سال 1366 از سوی انتشارات نقره به چاپ رسید با مخالفتهای زیادی روبهرو شد.[۳]
داستانها و مقالههایی را در نشریات مختلف از قبیل: جنگ هنر و ادبیات جنوب، فصلهای سبز، فردوسی، جنگ اصـفهان، کـیهان سـال، تماشا، لوح، الفبا و کتاب جمعه به چاپ رسانده است. در خصوص سنین شروع به نویسندگی میگوید: نـویسندگی را در خـوزستان شـروع کردم انشاء من همیشه خوب بود. رمان زیاد میخواندم و در حقیقت در این مقطع فکر دیگری در ذهنم نبود غیراز اینکه میخواهم نویسنده شوم. شاید هم تا حدودی تأثیر مادرم بـود چـون او هـم از سنین جوانی کوششهایی برای نوشتن کرده بود و طرح رمانی هم در ذهنش بود که مقداری از آن را هم نوشته بود. پدر من هم شعر میگفت و یک رمان هم نوشته بود. بهرحال خانواده پدری من اغلب در کارهای فرهنگی هستند و خانواده مادریم استعداد شعر دارند.[۸]
نخستین اثر داستانی پارسیپور در کالبد رمان به نام سگ و زمستان بلند در سال 1355 شمسی چاپ شد. در رمان یاد شده، دختر جوانی در برخورد با مشکلات مبارزان آزاد شده از زندان و رفاهطلبی طبقه متوسط، به بیداری جسمی و روحی دست مییابد.[۴]وی از نویسندگان مدرنیستی است که عناصر واقعی را با فضاهای رویایی و تخیلی درمیآمیزد.[۴]
آثار
- قصهی توپک قرمز (1351). تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.[۹]
- سگ و زمستان بلند (1355). تهران: امیرکبیر.[۱۰]
- آویزههای بلور: مجموعه داستان (1356). تهران: رز.[۱۱]
- طوبا و معنای شب (1368). تهران: اسپرک.[۱۲](این کتاب در سال 1385 به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است) [۱۳]
- زنان بدون مردان (1368). تهران: نشر نقره.[۱۴](این کتاب در سال 1377 نیز به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است) [۱۵]
- تجربههای آزاد (1371). سوئد: باران.[۱۶]
- آداب صرف چای در حضور گرگ (1372). سنت خوزه: زمانه.[۱۷]
- عقل آبی (1373). با مقدمه عباس میلانی. سوئد: باران.[۱۸]
- خاطرات زندان (1377). استکهلم: باران.[۱۹]
- شیوا یک داستان ـ دانش (1378). سوئد: باران.[۲۰]
- ماجراهای ساده و کوچک روح درخت (1378). سوئد: باران.[۲۱]
- بر بال باد نشستن (1381). سوئد: باران.[۲۲]
- داستانهای مردان تمدنهای مختلف (1381). تهران: شیرین.[۲۳]
- گرما در سال صفر (1382). تهران: شیرین.[۲۴]
- مردان در برابر زنان (1383). تهران: شیرین.[۲۵]
- آسیه در میان دو دنیا (1387). تهران: شرکت انتشارات سایه.[۲۶]
- گزارش یک زندگی (1394). استکهلم: باران (کتاب حاضر نام یک برنامه رادیویی است که از سال ۲۰۰۶ میلادی در وبسایت رادیو زمانه توسط نویسنده پخش و منتشر شده است).[۲۷]
- کمی بهار (1398). سوئد: باران.[۲۸]
ترجمه
- جکسون، شرلی (1368). شکار جادوگران در دهکده سلیم. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.[۲۹]
- بادری ـ ولرس، دلفین (1368). چین: از کنفوسیوس تا راهپیمایی بزرگ. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.[۳۰]
- کاستلان، ایون (1368). پیرا روانشناسی. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.[۳۱]
- کالتنمارک، ماکس (1369). لائوتزه و آیین دائو. تهران: به نگار.[۳۲]
- تیفری، ایو (1372). رازهای اخترگویی ئی جینگ. تهران: نشر روایت.[۳۳]
- کاردن، پاتریشیا (1373). لئو تالستوی. تهران: کهکشان.[۳۴]
- وو، چنگ ـ نن (1374). سی یئوجی، یا، سیر باختر. ترجمه از فرانسه. تهران: نشر علم.[۳۵]
- شسنو، ژان (1374). تاریخ چین. تهران: علم.[۳۶]
- معلوف، امین (1374). صخره تاینوس. تهران: نشر روایت.[۳۷]
- دلسول، پائولا (1378). طالعبینی چینی. تهران: نشر امیر مستعان.[۳۸]
- جمیسن، کلی (1385). ذهن بیقرار. تهران: مروارید.[۳۹]
- کوور، رابرت (1389). خدمتکار کتکخور. تهران: آموت.[۴۰]
مقالات
- نقد کتاب: چراغانی در باد (1369). کلک. اردیبهشت ۱۳۶۹. شماره ۲.
- نگاهی به دل و دلدادگی (1379). کارنامه. آذر ۱۳۷۹. شماره ۱۴.
- نقد و بررسی کتاب: نگاهی به «حضور آبی مینا» (1381). بخارا. مرداد ۱۳۸۱. شماره ۲۶.[۴۱]
جوایز
- برنده جایزه بیتای در سال 2016 [۴۲]
- برگزیده زن سال 2007 از هجدهمین همایش پژوهشهای زنان در آمریکا [۴۳]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ عابدینی، حسن (1401). دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی. ویراستار احمد سمیعیگیلانی. تهران: نشر چشمه. صص194-195.
- ↑ تندروصالح، شاهرخ (1397). نوشتن در غربت: جستارهایی پیرامون ادبیات ایرانیان در جهان امروز. تهران: گستره. ص 124.
- ↑ فرخزاد، پوران (1381). کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص187-188.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ نجفزاده بارفروش، محمدباقر (1375). زنان داستاننویس در ایران. قائمشهر: نشر روجا. صص72-73.